به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، خانم و آقای دکتر شدن شاید نوعی احساس غرور و موفقیت در افراد ایجاد کند؛ اما سختیهایی هم به همراه دارد. یافتن شغلی که متناسب با مدرک تحصیلی دکتری باشد، یکی از مهمترین چالشهای فارغالتحصیلان این مقطع است.
رویکرد کارآفرینانه راهکاری است که ایلانا هورویتز استادیار دانشگاه تولین به دانشجویان و فارغالتحصیلان دکتری پیشنهاد میکند. هورویتز توضیح میدهد که شرایط دانشگاهها در دنیای فعلی نامشخص است. این موضوع حتی قبل از اینکه دولت ترامپ بورسیهها و کمکهای مالی را به هرج و مرج بکشد هم وجود داشت. به عبارت دیگر، مسیر سنتی از دوره دکتری به شغل، همیشه فرایندی پردردسر بود، حتی برای کسانی که موقعیتهای آکادمیک را به دست میآورند، ساختارهای تأمین مالی نامطمئن بود.
شرایط دانشگاهها در مقایسه با گذشته متفاوت شده و تعریف موفقیت علمی در حال تغییر است. فارغالتحصیلان برای کسب جایگاه در محیطهای علمی باید بتوانند چالشهای واقعی را حل کنند، باید بین رشتهها و بخشها ارتباط برقرار کنند. آنها باید با دنیای نامطمئن سازگار شوند و به آن کمک کنند. به طور خلاصه، آنها باید کارآفرینانه فکر کنند.
منظور از کارآفرینی این نیست که فارغالتحصیلان دکتری باید دنبال سود باشند یا دانشگاهها را به سرمایهگذاریهای شرکتی تبدیل کنند. تفکر کارآفرینی به این معناست که وقتی دیگران موانع را میبینند، شما فرصتها را مورد توجه قرار دهید. برای مثال به جای توجه به ساختارهای خشک دانشگاهی، راههایی برای ایجاد فضاهای فکری جدید، همکاریهای معنادار و آوردن تحقیق به حوزه عمومی پیدا کنید.
بسیاری از دانشجویان دکتری تصور میکنند که اگر مطالعات گسترده داشته باشند یا تسلط فکری زیادی بر رشته تحصیلیشان داشته باشند، موفق میشوند. واقعیت این است که اینها لازم اند؛ اما کافی نیستند. کار یک محقق فقط یاد گرفتن نیست و تولید دانش مستلزم مجموعه مهارتی کاملا متفاوت است.
محققان با تجارت ایده به کارآفرینی میرسند
تجارت ایده کاری است که محققان را به کارآفرینی میرساند. متاسفانه هماکنون فرآیند حرفهایسازی آکادمیک، شور و شوق محققان را از بین میبرد، چرا که مجبورند همه تمرکز خود را بر ارجاع صحیح دانش معطوف کنند.
تفکر کارآفرینانه به معنای پرسیدن سوالاتی مانند «چگونه میتوانم از مهارتهای تحقیقاتی خود برای جذب مخاطبان گستردهتر استفاده کنم؟»، «چه همکاریهایی میتوانم فراتر از موسسه خود ایجاد کنم؟»، «چگونه میتوانم از تخصص خود به روشهایی استفاده کنم که فرصتهای جدیدی ایجاد کند؟» و «چگونه موفقیت را بر اساس شرایط خودم تعریف کنم؟».
توجه به این نکته لازم است که دانشگاهها در حال تغییر هستند. سوال این است که آیا ما به عنوان دانشگاهیان حاضر به تغییر با آن هستیم؟ موفقترین دانشگاهیان آینده کسانی نخواهند بود که به از الگوهای قدیمی پیروی کنند، به این امید که هنوز هم این شیوه کارآمد است. آنها کسانی خواهند بود که خلاقانه در مورد حرفه خود فکر میکنند، مالکیت سفرهای فکری خود را به دست میگیرند و میدانند که بورس تحصیلی خود یک عمل کارآفرینی است.
انتهای پیام/
نظر شما