به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ دیدگاه اخیر هینتون که عمیقا از کار او در شبکههای عصبی مصنوعی الهام گرفته شده است، نشان دهنده یک تغییر الگو در نحوه درک ذهن انسان است که میتواند به اندازه تأثیر روانکاوی یک قرن پیش عمیق باشد. بینشهای هینتون با توجه به نقش پیشگامانه او در توسعه سیستمهای هوش مصنوعی که اکنون ما را به ارزیابی مجدد معماری شناختی خود ترغیب میکنند، از اهمیت ویژهای برخوردار است.
پیشرفتها در زمینه هوش مصنوعی و علوم اعصاب به درک چگونگی عملکرد واقعی انسانها کمک میکنند. در واقع این ابزار و علوم به سازندگان خود کمک میکنند تا خودشان را درک کنند.
هینتون توضیح میدهد: همچنان که درک بیشتری از نحوه عملکرد مغز پیدا میکنیم، دیدگاه خود را در مورد نحوه عملکرد افراد به طور اساسی تغییر خواهیم داد و این امر علوم انسانی را تغییر خواهد داد. ما حدود ۱۰۰ سال پیش با توسعه روانکاوی این را دیدیم.
او اذعان میکند که حتی در میان برخی از نادرستیها، روانکاوی بینشهای واقعی ارائه داد که دیدگاهها را تغییر داد. حتی اگر بسیاری از مزخرفات با برخی از بینشهای واقعی ترکیب شده باشند، این بینشها نحوه تفکر مردم در مورد مردم را تغییر دادند. ما پذیرفتیم که انواع انگیزههای ناخودآگاه داریم. ما پذیرفتیم که از انواع قیاسها برای انجام کارها به جای استدلال صرف استفاده میکنیم. ما اساساً پذیرفتیم که بسیار کمتر از آنچه فکر میکردیم، منطقی هستیم.
هینتون معتقد است که تغییر آینده در درک، حتی مهمتر خواهد بود. او میگوید: این یک تغییر حتی بزرگتر است که اتفاق خواهد افتاد، زیرا تاکنون اکثر مردم، از جمله علوم انسانی، فکر میکردند که ما با استفاده از چیزی مانند منطق، نوعی استدلال میکنیم. ما فکر میکنیم که موجودات منطقی هستیم. اما اینطور نیست. ما ماشینهای قیاسی بزرگی هستیم. ما با دیدن قیاسها کار میکنیم - قیاسها نه فقط با یک چیز، بلکه با چیزهای زیادی.
او در ادامه در مورد ماهیت این تفکر مبتنی بر قیاس توضیح میدهد: و بنابراین این، آنچه شما در مورد ماهیت یک شخص فکر میکنید را تغییر میدهد. ما ماشینهای قیاسی هستیم نه ماشینهای استدلالی. ما یک لایه نازک از استدلال در سطح بالا داریم و این برای انجام کارهایی مانند ریاضیات بسیار مهم است. بدون استدلال در بالا، شما نمیتوانستید حسابهای بانکی و چیزهای دیگر داشته باشید، اما ما اساساً از قیاسها برای فکر کردن استفاده میکنیم.
ادعای هینتون مبنی بر اینکه انسانها در درجه اول ماشینهای قیاسی هستند، پیامدهای قابل توجهی دارد. این نشان میدهد که درک ما از جهان، فرآیندهای تصمیمگیری ما و حتی تلاشهای خلاقانه ما تا حد زیادی مبتنی بر شناخت الگوها و ایجاد ارتباط بین تجربیات متفاوت است.
این دیدگاه با پیشرفتهای اخیر در هوش مصنوعی همسو است، جایی که سیستمهایی مانند مدلهای زبانی بزرگ با بهرهگیری از مجموعه دادههای عظیم برای شناسایی و بهکارگیری قیاسها در طیف وسیعی از وظایف، تواناییهای چشمگیری را نشان میدهند.
با این حال، تأکید هینتون بر «لایه نازک استدلال» بسیار مهم است. در حالی که قیاسها ممکن است پایه و اساس فرآیندهای شناختی ما را تشکیل دهند، ظرفیت ما برای استنتاج منطقی و تفکر انتزاعی همچنان ضروری است، بهویژه برای وظایف پیچیدهای که نیاز به دقت و تحلیل سیستماتیک دارند.
بیشتر بخوانید:
پدرخوانده هوش مصنوعی دولتها را به کارزار علیه هوش مصنوعی دعوت کرد
این درک جدید از شناخت انسان نه تنها میتواند زمینههایی مانند روانشناسی و آموزش را متحول کند، بلکه بر طراحی سیستمهای هوش مصنوعی آینده نیز تأثیر میگذارد. با پذیرش قدرت قیاس، انسانها میتوانند بهطور بالقوه هوش مصنوعی شهودیتر، سازگارتر و در نهایت انسانمانندتری بسازند. علاوه بر این، شناخت اتکای خود بشریت به قیاس میتواند منجر به درک عمیقتر از ارتباط متقابل دانش و درک دقیقتر از خلاقیت و حل مساله انسان شود.
انتهای پیام/
نظر شما