وقتی سخن از هند به میان میآید، تصویری از تمدنی کهن، سیاستی محتاط و دیپلماسی چندلایه در ذهن نقش میبندد. سرزمینی که دههها با شعار همدلی با فلسطین، خود را در جبههی حامیان اعراب تعریف میکرد و اسرائیل را بیشتر بهعنوان نمادی از اشغال و تجاوز میدید تا شریک یا متحد راهبردی.
با اینهمه، تاریخ بارها نشان داده است که حتی بزرگترین شعارها هم در برابر منطق منافع ملی دوام نمیآورند. فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، این حقیقت را دوباره به هندیها یادآوری کرد. هند که سالها از حمایت سیاسی و تسلیحاتی مسکو بهره میبرد، ناگهان در دهه نود میلادی، خود را در دنیایی تکقطبی دید؛ جایی که دیگر نه شوروی بود و نه تضمینی برای تداوم انزوای اسرائیل.
به همین دلیل بود که سیاستمداران دهلینو، بیسروصدا و دور از هیاهوی رسانهای، دست دوستی به تلآویو دراز کردند. نخست روابط فرهنگی و کشاورزی، سپس فناوری و نظامی. اسرائیل که همیشه به دنبال بازار تازه برای فروش فناوریهای نظامی و اطلاعاتیاش بود، هند را مشتری مطمئن و پرظرفیت یافت. و اینچنین بود که سنگبنای شراکتی نهاده شد که امروز، ابعادش بسیار فراتر از یک رابطه صرفاً سیاسی است.
دهلینو شاید سالها پرچم دفاع از مردم فلسطین را برافراشته نگاه داشت، اما زیر پوست این شعار، نیازهایش آرامآرام او را به سمت همان دشمن دیروز سوق داد. هندِ نوین، کشوری است با جمعیتی میلیاردی و اقتصاد رو به رشد که هر بحران انرژی، هر ناامنی مرزی و هر حمله تروریستی میتواند خواب توسعهاش را آشفته کند.
در چنین بستری، اسرائیل از اواخر دهه نود بهتدریج به پاسخ بسیاری از دغدغههای هند بدل شد: فناوریهای امنیت مرزی، پهپادها، سامانههای دفاعی پیشرفته و حتی روشهای نوین کشاورزی برای تغذیه میلیونها گرسنه. هر چه هند از تکنولوژی غربی محروم میماند، تلآویو برای پر کردن این خلأ آمادهتر بود.
از سوی دیگر، دولتهای هند یکی پس از دیگری دریافتند که در سیاست جهانی جدید، روابط سنتی با اعراب و دفاع کلیشهای از فلسطین دیگر تضمینکننده منافع ملی نیست. کشورهای عربی خود در حال عادیسازی روابط با اسرائیل بودند و هند نمیتوانست این قطار را از دست بدهد. نتیجه؟ ورود رسمی اسرائیل به بازارهای بزرگ دفاعی، کشاورزی و حتی فضایی هند.
وقتی از رابطه هند و اسرائیل حرف میزنیم، خیلیها فوری به قراردادهای نظامی و خرید سامانههای دفاعی فکر میکنند. اما حقیقت این است که این دو کشور سالهاست در خاکی آرامتر و بیسروصداتر همدیگر را یافتهاند: خاک مزارع هند.
اسرائیل، همان سرزمینی که بیابان را به گلستان بدل کرد، راهحلهای کشاورزیاش را در دهها ایالت هند کاشت. آبیاری قطرهای، گلخانههای مدرن، بذرهای مقاوم در برابر خشکسالی؛ همه چیزهایی که یک کشاورز هندی در روستاهای پنجاب یا آندرا پرادش به آن محتاج بود، با برچسب ساخت اسرائیل وارد هند شد.
این همکاری فقط یک تبادل تکنولوژی نبود؛ هند فهمید برای سیر کردن شکم جمعیت میلیاردیاش راهی جز این ندارد که از تجارب نوآورانه تلآویو استفاده کند. اسرائیل هم بازار بکری یافت که میتواند سالها بذر بفروشد، سیستم نصب کند و مشاور اعزام کند.
در پشت این همکاری به ظاهر ساده، چیزی بزرگتر جریان داشت: وقتی آب آشامیدنی و غذای کافی برای میلیونها نفر تامین شود، دولتمردان هند یک قدم از بحرانهای داخلی دورتر میشوند و تلآویو هم دوستی تازهای در جنوب آسیا برای خود میخرد.
همانطور که آبیاری قطرهای اسرائیلی در مزارع هند ریشه زد، جنگافزارهای ساخت تلآویو هم در زرادخانه دهلینو جا خوش کردند. هندیها، از دهه نود به بعد، هرچه بیشتر طعم «امنیت صادراتی» اسرائیل را چشیدند؛ از پهپاد گرفته تا موشکهای ضد تانک «اسپایک» و سامانههای پیشرفته راداری.
چرا؟ چون فروپاشی شوروی هند را بیپشتوانه کرد. در سالهایی که اتحاد جماهیر فرو ریخت، ناگهان ارتش هند ماند با هواپیماهای قدیمی، تانکهای مستهلک و نیاز فوری به بازسازی قدرت دفاعی. اسرائیل بهموقع رسید. تکنولوژیهای بهروز و انعطافپذیری که رقیب آمریکایی یا روسی نداشتند، با سرعت و کمترین بروکراسی به هند فروخته شد.
نتیجه؟ حالا هند از بزرگترین واردکنندگان تجهیزات نظامی اسرائیل است؛ از سامانههای مراقبت مرزی در کشمیر گرفته تا کمکهای اطلاعاتی در عملیاتهای ضدتروریستی. دهلینو یاد گرفت که در دنیای پرآشوب منطقهاش، باید تکیهگاهی قابل اعتماد داشته باشد؛ و اسرائیل خوب بلد بود خودش را بهعنوان این تکیهگاه جا بزند.
جالبتر اینجاست که این وابستگی نظامی، هند را گامبهگام از موضع انتقادی علیه تلآویو دور کرد. همان هندِ حامی سرسخت فلسطین، حالا ناچار است برای امنیت خودش با رژیمی همکاری کند که دیروز در سخنرانیهای پارلمانش محکوم میکرد.
هند بازیگر ماهری شد؛ از یک سو پرچم دفاع از فلسطین را هنوز در اجلاسهای سازمان ملل بالا میگیرد، از سوی دیگر با دست دیگر میلیاردها دلار قرارداد نظامی و کشاورزی با اسرائیل میبندد. برای بسیاری از تحلیلگران، این همان «دیپلماسی چند وجهی» هندیهاست؛ سیاستی که هم جهان عرب را راضی نگه میدارد، هم لابی یهودی را خوشحال.
هند بهخوبی فهمید که در جهانی که آمریکا و اسرائیل نقش مهمی در تأمین تکنولوژیهای پیشرفته ایفا میکنند، نمیتوان یکسره پشت دیوار آرمانگرایی سنگر گرفت. فلسطین هنوز در قطعنامهها هست، اما در چمدانهای سفر مقامات هندی به تلآویو، چیزی جز چکهای تضمینی، قراردادهای نظامی و فناوریهای حساس نیست.
از طرف دیگر، جمعیت بزرگ مسلمان هند – که تا دو دهه پیش صدای انتقادشان از رابطه با اسرائیل گوش فلک را کر میکرد – حالا با مسائل اقتصادی و داخلی آنقدر درگیرند که اعتراضهایشان رنگباخته است. بوروکراسی هند هم یاد گرفته چطور اعتراضها را با شعارهای همیشگی حمایت از قدس آرام کند.
در این میان، اسرائیل هم استاد بهرهبرداری از این فضای خاکستری است؛ هر جا لازم باشد یادآوری میکند که هند متحد قابلاعتماد است، و هر جا لازم باشد، معاملهگرانه امنیت میفروشد تا منافعش تأمین شود.
روابط کاری و اقتصادی هند و اسرائیل فقط محدود به چند هزار کارگر یا مهندس آیتی نیست؛ قصه وقتی جدی میشود که سراغ قراردادهای میلیاردی برویم. اسرائیل در دهههای اخیر برای هند تبدیل به آزمایشگاه زندهای از راهحلهای فناورانه شده؛ از سیستمهای مدیریت آبیاری قطرهای در روستاهای خشک راجستان، تا پهپادها و رادارهایی که بر فراز کشمیر پرسه میزنند.
در بسیاری از مناطق کشاورزی هند، مردم حتی نمیدانند فناوری آبرسانیای که زمینهایشان را نجات داده، مهر ساخت اسرائیل را دارد. شرکتهای اسرائیلی مانند Netafim حالا در مزارع پنبه گجرات یا باغهای انبه آندرا پرادش حضوری عمیق دارند. و دولت هند این فناوریها را دو دستی گرفته، چرا که بحران آب و جمعیت پرشتابش مجالی برای سیاستبازی باقی نگذاشته است.
از آنسو، صنایع دفاعی هند هم وابسته به همان تلآویویی است که روزگاری دهلی رسماً تحریمش میکرد. تانکها، موشکهای ضدتانک «اسپایک»، سیستمهای گنبد آهنین، پهپادهای جاسوسی ـ همه و همه حالا جزو ستونهای ارتش هندند.
در اینجا فناوری چنان قدرتمند عمل میکند که صدای مخالفان ـ از احزاب چپ تا گروههای اسلامی هند ـ اغلب در پسزمینهی خیابانهای شلوغ دهلی گم میشود. اقتصاد و امنیت، دست به دست هم دادهاند تا عشق هند به تلآویو، علیرغم همهی ادعاهای حمایت از فلسطین، هر سال پررنگتر شود.
اما فراتر از کشاورزی و صنایع نظامی، یکی از مهمترین دلایل تداوم این رابطه گرم، شبکههای لابیگری قوی اسرائیل در هند است. برخلاف تصور بسیاری، لابی صهیونیسم فقط محدود به واشنگتن نیست؛ در دهلی هم سالهاست روزنامهنگاران، سیاستمداران و حتی بخشی از بدنه روشنفکری، تحت نفوذ نرم این شبکهها قرار گرفتهاند.
کنفرانسهای مشترک، سفرهای مطالعاتی خبرنگاران هندی به تلآویو، دورههای آموزشی رهبران دانشجویی و حتی اعزام کشاورزان نمونه به مزرعههای پیشرفته اسرائیلی، بخشی از همان بازی نرم است که افکار عمومی هند را کمکم از فلسطین دور و به سمت تلآویو مفید سوق میدهد.
رسانههای اصلی هند، که زمانی تیتر یکشان ظلم به فلسطینیها بود، حالا بیشتر اخبار اقتصادی و موفقیتهای تکنولوژیک شریک جدیدشان را بولد میکنند. در دانشگاههای هند، نسل جوان در بهترین حالت از درگیریهای غزه چند تیتر میشنود، اما کلاسهای درسیشان پر است از کیساستادیهای توسعه پایدار به سبک اسرائیلی.
همین مهندسی آرام افکار عمومی، باعث شده حتی وقتی دولتی دست راستی مثل مودی روابط را به اوج میرساند، صدای مخالفان به گوش اکثریت جامعه نرسد. هند، کشوری که زمانی «حامی اعراب» بود، حالا صحنهی یک بدهبستان چندلایه است: منافع اقتصادی و دفاعی در یک سو؛ ارزشهای انسانی و دینی در سوی دیگر که در سکوت و غبار رسانهای، کمجانتر از همیشهاند.
اینک رابطه هند و اسرائیل دیگر یک پروژه کوتاهمدت نیست؛ به قول سیاستمداران دهلی، تلآویو شریکی استراتژیک است که از دریا تا دریا کنارمان ایستاده. همکاریهای بندری در دریای سرخ، قراردادهای انتقال تکنولوژی آبشیرینکن در ایالتهای خشک راجستان و گجرات، و حتی پروژههای مشترک فضایی، نشان میدهد که این دو کشور برای دههها روی هم حساب باز کردهاند.
جالب اینجاست که اسرائیل با وجود جمعیت اندک و مساحت محدود، توانسته در ساختار دفاعی هند مثل یک پیمانکار دائمی جا خوش کند؛ از موشکهای باراک گرفته تا پهپادهای جاسوسی هارون و هرمس، همهجا ردپای تلآویو دیده میشود. در سوی دیگر، شرکتهای هندی هم بازارهای اسرائیل را با نیروی کار ارزان و صادرات کالاهای ارگانیک تأمین میکنند.
این رابطه فقط سیاسی یا دفاعی نیست؛ ابعاد فرهنگیاش هم هر روز پررنگتر میشود. تورهای گردشگری مذهبی برای بازدید از اورشلیم، فستیوالهای مشترک فیلم و موسیقی و حتی مبادلات آکادمیک، تصویری جدید از دوستی هند-اسرائیل ساختهاند که برای بسیاری از جوانان هندی جذابتر از شعارهای قدیمی حمایت از فلسطین است.
در این میان، یک پرسش همچنان بیپاسخ مانده: آیا هند با این انتخابها، میراث اخلاقی و تاریخی خود را در قبال مسأله فلسطین فروخته است؟ یا با درایت سیاسی، منافع ملی را به اولویت مطلق بدل کرده و وجدان تاریخیاش را در سکوت دفن کرده.
رابطه هند و اسرائیل، امروز تابلوی بینقابی از سیاست واقعگرایانه در قرن بیستویکم است؛ جایی که ارزشهای انسانی، شعارهای ضدصهیونیستی و میراث رهبران استقلالطلب، زیر سایه قراردادهای نظامی و فناوری پیشرفته، آرامآرام رنگ میبازند.
دهلینو با اسرائیل، امنیت هوایی و دفاعی میخرد؛ تکنولوژی آب و کشاورزی میگیرد؛ اما در قبال فلسطین چه میدهد؟ سکوت. همانی که زمانی جرم بود، حالا نامش توازن منافع شده. هندی که تا دیروز رفیق جان عربها بود، حالا در قطعنامههای ضداسرائیلی سازمان ملل نرمتر رأی میدهد، یا اصلاً رأی نمیدهد.
بعضیها میگویند هند در جهانی که هرکشور مجبور است تنها بماند، مجبور شد از آرمانگرایی فاصله بگیرد. بعضیها هم میگویند این سودی که بوی سکوت میدهد یک باخت اخلاقی تمامعیار است که در بلندمدت میراث سیاسی هند را خدشهدار میکند.
با این همه، معاملهای که هند با اسرائیل کرده، فعلاً از نظر تکنولوژی، امنیت و اقتصاد جواب داده است. اینکه این بدهبستان در بلندمدت چگونه به هویت سیاسی و جایگاه اخلاقی هند ضربه بزند، پرسشی است که هیچ مقام هندی امروز پاسخش را نمیدهد.
شاید روزی این دوستی پرهیاهو، بهایی سنگین برای سیاستمداران دهلی داشته باشد؛ بهایی که مردم فلسطین سالهاست به تنهایی پرداختهاند.
حسام رضایی کارشناسارشد مدیریت بازاریابی - فعال رسانهای*
انتهای یادداشت/
نظر شما