به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، نام سعید روستایی هرکسی که کمی با دنیای سینما آشنا باشد را یاد آثار درخشانی همچون «ابد و یک روز»، «متری شش و نیم» و فیلم پر حاشیه «برادران لیلا» می اندازد و با وجود چنین آثاری تصورش کمی سخت است که باور کنیم روستایی در ساخته جدیدش تا این اندازه تنزل پیدا کرده و دست به ساخت اثری همچون «زن و بچه» زده است.
فیلمی سراسر شعارزدگی که دست و پا میزد تا از هیچ، بحران و سیاهی بسازد. گاهی پیام و محتوایی که فیلمساز در پی انتقال آن است تاریک است پس طبیعتا استفاده از فرم تاریک به انتقال پیام کمک کننده است اما در ساخته جدید روستایی فرم فراتر از نیاز مفهوم، سیاه است. در این فیلم با وجود کاراکترهای مختلف اما هیچ شخصیت همدلی پذیری وجود ندارد و تمام شخصیت های اصلی یا بی عقل هستند یا هیولا و یا تلفیقی از هردو در صورتی که نیاز ساختار هر فیلمی این است که مخاطب با یکی از شخصیت هایش همدلی کند.
فیلم در یک اتمسفر سیاه ساخته شده و فیلمساز تلاش دارد نشان دهد زندگی در ایران خصوصا زندگی زنانه در ایران پر از سیاهی و تباهی است. فضای مدرسه علیار شبیه زندانی بازسازی شده که کمترین نور ممکن را دارد و وجود نرده هایی که برای جلوگیری از فرار دانش آموزان است. مدرسه با وجود آن همه دانش آموز هیچگونه فضای نشاط و سرزندگی ندارد.
مهناز قهرمان داستان شغلش پرستاری است و مادر مهناز نیز شاغل است اما خانه ای که در آن زندگی می کنند، خانه ای تاریک، زشت، بی رنگ که حس فقر و بیچارگی و درماندگی را القا میکند و هیچ سنخیتی با فضای واقعی جامعه ندارد.
«زن و بچه» داستان پرستاری بیوه بهنام مهناز با بازی پریناز ایزدیار است که همراه با دو فرزند، مادر و خواهرش زندگی میکند. او با فردی به نام حمید با بازی پیمان معادی وارد رابطه شده و قرار است با یکدیگر ازدواج کنند. حمید اصرار دارد که این ازدواج هر چه زودتر سر بگیرد درحالیکه مهناز نیازمند زمان بیشتری است. مهناز تلاش دارد تا ازدواج خودش با حمید را از فرزندانش پنهان کند. علیار فرزند نوجوان مهناز نیز پسری پررو، کاسبمسلک، لاابالی و قلدر است که از مدرسه اخراج شده و در شب خواستگاری مادرش بنا به حادثهای از دنیا می رود. و اتفاقی دیگر ازدواج مهناز و حمید را تحت تاثیر قرار می دهد.
حالا مهناز همه افراد دور و اطرافش را مقصر مرگ علیار می داند. از نگاه مهناز همکاران خودش تا خواهرش و مدیر مدرسه، پدربزرگ علیار و... همه در مرگ علیار مقصر هستند به جز خودش. در صورتی که بی فکری و بی عقلی های خودش باعث چنین موضوعی شده و فیلمساز دست و پا میزند تا مهناز را قربانی جامعه نشان دهد. مهناز در عمده زمان فیلم در حال دفاع از علیار در مقابل دیگران است، این میزان تاکید بر شرارتهای علیار به ضرر فیلم تمام میشود و دفاعیات بعدی مهناز را رفتاری غیرمنطقی جلوه میدهد.
مخاطب به هیچ عنوان با مهناز همراه و همدل نمی شود زیرا هیچگونه منطق رفتاری ندارد. با وجود اینکه تک تک بازیگران اصلی این فیلم جزو برترین های سینما هستند اما بازی درخشانی را از آنان شاهد نیستیم و از دو سوم فیلم به بعد گویا تبدیل به ربات هایی شده بودند که فقط دیالوگ ها را خوانش می کردند.
مهناز که در طول فیلم مثلا قرار است نقش یک زن محکم و اسیر دست نامهربانی های جامعه را بازی کند مشخص میشود شناخت درستی از «هیچکدام» از اطرافیانش ندارد و این او را بیشتر یک زن سادهانگار جلوه میدهد و نه یک زن مستقل. در مقابل بحران پیشآمده هم تقریبا غیرمنطقیترین تصمیمات ممکن را میگیرد بدون اینکه ذرهای به تبعات اقداماتش فکر کند.
موضوع فیلم «زن و بچه» نه در مورد فقر است، نه در مورد مواد مخدر و نه در مورد جنوب شهر بلکه درباره هیچی نیست، صرفا یک دست و پا زدن برای نشان دادن گل درشت مصائب زنان در ایران است و ریتم فیلم چنان کند پیش می رود که ۲ ساعت و ۱۱ دقیقه طول می کشد و بیننده مدام در انتظار تمام شدن فیلم است.
پیتر دبروژ منتقد سرشناس سینما که در دوران اکران «زن و بچه» در جشنواره فیلم کن نظر مثبتی به این فیلم نداشت و آن را بیش از حد ایرانی و گیجکننده برای مخاطب خارجی دانست نوشت: «فیلم زن و بچه به نظر میرسد در بُعدی موازی شبیه سریالهای آبکی پیش میرود و رفتارهای شخصیتها برای مخاطب خارجی غیرمنطقی است»
انتهای پیام/
نظر شما