حمیدرضا ابراهیمی مجموعه‌دار و کارشناس تمبر و عضو افتخاری شورای عالی تمبر در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز در خصوص چاپ تمبری با تصویر نقاشی معروف «عصر عاشورا» استاد فرشچیان به ذکر خاطره‌ای پرداخت و گفت: زمانی که این تمبر توسط اداره پست چاپ شد من در آن زمان در مجله تمبر کار میکردم و به واسطه دوستی که ارتباط خانوادگی با استاد فرشچیان داشت شرایط مصاحبه با استاد فراهم شد.

وی ادامه داد: یک روز همین دوستی که با استاد ارتباط خانوادگی داشتند با من تماس گرفت و گفت فلان دوشنبه کاخ سعد آباد باش. گفتم مشغول کار و زندگی هستم بیام کاخ سعدآباد چکار کنم؟ گفت مگر نمیخواستی استاد فرشچیان را ببینی؟ از شدت ذوق دو سه تا پاکت بزرگ برداشتم که تمبر عصر عاشورا با مهر را داشت و تصمیم داشتم بعد از مصاحبه از استاد برای روی پاکت ها امضا بگیرم.

ابراهیم با بیان اینکه وقتی وارد کاخ سعدآباد شدم از قضا ایشان مصاحبه مطبوعاتی داشتند و حتی تعدادی از شاگردانشان آمده بودند تا استاد نظرش را درباره آثار آنان بگوید تصریح کرد: به واسطه این دوستم وارد شدیم و اگر بخواهم از خصوصیات اخلاقی ایشان بگویم این است که بخاطر زمانی که برای مصاحبه مطبوعاتی اختصاص داده بودند از من بابت معطلی عذرخواهی کردند. به یاد دارم بنده خدایی یک کاغذ خطاطی نوشته بود و نشان استاد داد و خواست تا ایشان ایراداتش را بگوید.

وی اظهار داشت: یک نفر نیز برای استاد فرشچیان زعفران آورده بود که بسته بندی خیلی خوشگلی داشت شبیه جام داشت. این شاگرد هر کاری کرد استاد قبول نکرد و گفت من از کسی چیزی نمی‌گیرم و در نهایت که دید آن فرد ناراحت می‌شود زعفران را قبول کرد و گفت این هدیه الان مال منه؟ شاگرد گفت بله مال شماست و به خدمتکاری که آنجا بود داد و گفت: «این قسمت شماست» و رو به شاگردش گفت: «اگر ناراحت نمیشوید به این بنده خدا می‌دهم.

مجموعه‌دار و کارشناس تمبر ادامه داد: نوبت ما شد. نشستم و گفتم استاد میخام در مورد تمبر با شما صحبت کنم. ایشان با تعجب پرسید تمبر؟ از داخل کیفم تمبر را درآوردم و نشان ایشان دادم و گفتم استاد تمبر نقاشی شما چاپ شده است. وقتی تمبر را نگاه کرد دیدم صورت سفید ایشان هرلحظه سرخ‌تر و سرخ‌تر می شود. پیش خودم گفتم مگر چه چیزی گفتم یا چه بی احترامی کردم که اینگونه شد.

وی با اشاره به اینکه استاد فرشچیان چون گمان میکرد من از سمت اداره پست آمده ام گفت: «شما نباید قبل از اینکه این را چاپ کنید با من هماهنگ کنید.» تصریح کرد: خطاب به استاد گفتم: «استاد من این تمبر را چاپ نکردم. من نه پاکت را چاپ کردم و نه تمبر را و هیچ دخل و تصرفی در چاپ و نشر این کار نداشتم و فقط آمده‌ام از شما یک مصاحبه بگیرم».

ابراهیمی خاطرنشان کرد: استاد در آن زمان چند جلد کتاب داشتند که در آلمان چاپ شده بود و خطاب به من گفت: «خبر نداری که بابت این کتاب من چقدر از آمریکا به آلمان رفت و آمد کردم؛ آنهم در چاپخانه‌های آلمان که انقدر منظم هستند و انقدر دستگاه هایشان پیشرفته است. میدانی چقدر آمدم و رفتم که این چیزی که چاپ میشود ایراد نداشته باشد؟» و من خطاب به استاد فرشچیان گفتم: الان که فرمودید فهمیدم اما کیفیت چاپ هم کمی از آثارتان ندارد و خیلی شارپ و خوب است.

وی در پایان گفت: استاد گفت: «اداره پست این عکس را از اینترنت برداشته است. پست نباید بیاید و بامن هماهنگ کند و بگوید که میخواهم این اثر را چاپ کنم؟ حداقل از اصل اثر عکس خوب بگیرم و به آنان بدهم. این چیه آخه؟ آیا این اثر من است؟» گفتم استاد من فقط به عنوان خبرنگار آمدم مصاحبه بگیرم برای مجله و بدون هیچ دخل و تصرف و سانسوری عین صحبت های شما و گلگی شما را اینجا مینویسم.

انتهای پیام/