به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، «هفته دیزاین تهران را گروهی خاص اداره میکنند و به دیده شدن سایر هنرمندان توجهی ندارند.» این جمله را از زبان یک معمار بینالمللی شنیدم؛ کسی که نهتنها بهترین دوست من است، بلکه سالها در پروژههای معماری خارج از کشور فعالیت کرده و نگاه تحلیلی و دقیقی به جریان دیزاین دارد. ماجرا از آنجایی شروع شد که شب، طبق عادت همیشگی، داشتم اتفاقات روزم را برای او تعریف میکردم. به محض اینکه اسم «هفته دیزاین تهران» را آوردم، همانطور که منتظرش بودم، گفتگویمان به سمت نقد و بررسی این رویداد کشیده شد.
او با همان لحن همیشگیِ تحلیلگرانهاش از وضعیت دیزاین در ایران گفت و اینکه این رویدادها چطور میتوانند مسیر رشد یا افول یک جریان را مشخص کنند. میان صحبتهایش، بدون تأکید و شاید کاملاً ناخودآگاه، این جمله را هم مطرح کرد که «یک تیم خاص همهچیز را در دست گرفتهاند» و بسیاری از طراحان و هنرمندان، حتی اگر خلاق و توانمند باشند، امکان دیده شدن در این فضا را پیدا نمیکنند. نکته جالب ماجرا این بود که خودش هم تأکید کرد نهتنها امسال، بلکه در دورههای گذشته هم کمتر فرصت کرده از این رویداد بازدید کند و آنچه اکنون میگوید، مبتنی بر مجموعهای از ولاگها، تحلیلهای اینستاگرامی و روایتهایی است که در شبکههای اجتماعی دستبهدست شده است.
اما ماجرا برای من متفاوت بود. من به عنوان یک خبرنگار حوزه فرهنگ و هنر، امسال در هفته دیزاین حضور میدانی داشتم و دقیقاً در روز۲۴ آبان ماه از «گالری ماد» در زعفرانیه تهران بازدید کرده بودم. بنابراین، وقتی او آن جمله را گفت، ناخودآگاه احساس کردم باید تصویری کاملتر، دقیقتر و نزدیکتر به واقعیت ارائه کنم. شروع کردم جزئیات آنچه دیده بودم را برایش شرح دادن؛ از فضای گالری گرفته تا نوع آثار ارائهشده، ترکیب هنرمندان، نحوه چیدمان، واکنش مخاطبان و حتی گفتوگوهای کوتاهی که با برخی هنرمندان داشتم.
اگرچه پراکندگی لوکیشنهای هر بخش از «هفته دیزاین تهران» بسیار اذیت کننده بود و باعث میشد نگاه کسی که از «دانشکده هنرهای زیبا» به گالری نگاه میکند بسیار متفاوتتر از نگاه کسی باشد که از گالری «ماد» دیدن میکند؛ گالری «ماد» امسال یکی از بخشهای قابلتوجه هفته دیزاین تهران بود؛ فضایی که بهطور اختصاصی به حوزهی فشن و طراحی لباس میپرداخت و همین ویژگی، آن را از بسیاری گالریهای دیگر متمایز میکرد. در همان بدو ورود، اولین چیزی که جلب توجه میکرد مجموعهای از آثار انتزاعی پوشیدنی بود؛ لباسهایی که بیشتر از آنکه کارکرد روزمره داشته باشند، حامل ایده، مفهوم و روایت بودند. هر اثر بر مبنای یک نگاه مفهومی شکل گرفته بود؛ گاهی با تکیه بر فرمهای آزاد و گاهی با استفاده از متریالهای غیرمعمول که به لباس هویت هنری میداد.
ساختمان گالری سه طبقه بود و هر طبقه بخشی متفاوت از دنیای طراحی را روایت میکرد. طبقهی اول به آثار طراحیشده و محصولات فیزیکی اختصاص داشت؛ لباسها، اکسسوریها و نمونهکارهایی که حاصل ماهها تحقیق، طراحی و ساخت بودند. اکسسوریهایی که با الهام از برج میلاد و برج آزادی و پل خواجو طراحی شده بودند باعث میشد به ایرانی بودن خود افتخار کنم، در طبقهی دوم فضایی مجزا برای یک مجلهی مد در نظر گرفته شده بود؛ جایی که با عکسها، آرشیوها، نسخههای چاپی و یادداشتهای تحلیلی، پیوند میان رسانه و فشن را به نمایش میگذاشت. در گوشههایی از همین طبقه نیز کارهای انتزاعی دیگری ارائه شده بود که بهنوعی مکمل آثار طبقهی اول محسوب میشدند.
هنگامی که وارد ساختمان شدم، پیش از آنکه به تماشای آثار بپردازم تصمیم گرفتم نگاهی به کل فضا داشته باشم. در همین حین، از طریق حیاط جلویی متوجه جنبوجوشی در طبقهی منفی یک شدم. صدای گفتوگو و رفتوآمد مخاطبان نشان میداد برنامهای در حال برگزاری است. وقتی پایین رفتم، با یک نشست تخصصی مواجه شدم؛ نشستی کوچک اما گرم، که به دلیل تعداد محدود صندلیها، بسیاری از حاضران ایستاده به صحبت کارشناسان گوش میدادند. من هم در کنار جمع ایستادم و به بحثها گوش سپردم.
موضوع گفتوگو حفظ اصالت در طراحی و دیزاین جواهرات بود؛ اینکه چگونه میتوان از داستانها، نمادها و المانهای ایرانی برای خلق محصول الهام گرفت، بدون آنکه طراحی دچار تکرار یا سطحیکاری شود. فضای جلسه پر بود از مثالها، نقدها و اشاره به نمونهکارهایی که توانسته بودند میان سنت و مدرنیته پلی مؤثر ایجاد کنند. این نشست برای من بخشی مهم از تجربه روز بود؛ زیرا نشان میداد که گالری ماد فقط محل نمایش آثار نیست، بلکه فضایی زنده برای گفتگو، نقد و شکلگیری ایدههای جدید در حوزهی فشن و دیزاین است. فضایی که درحال ساختن یک جریان جدید و بومی از مد است.
بعد از شرح جزئیات «هفته دیزاین تهران» و صحبتهای مفصلی که با دوستم داشتم؛ اکنون در این فکر هستم که آیا واقعا نقدی که دوست معمارم درباره این رویداد داشت درست است؟
اگر شما هم مثل من آنقدر حوصله داشته باشید که سالهای سال وقت خود را بین برندهای ایرانی و خارجی لباس صرف کرده باشید و درباره داستان هر برند بخوانید و دنبال هویت لباس خود باشید، متوجه میشوید که حفظ هویت ایرانی در طراحیهای امروز لباس و اکسسوری یکی از نیازهای جامعه ایرانیست، ایران با وجود تمدن کهنی که دارد اما امروز الگوهای لباس خود را از کشورهای غربی دریافت میکند و یک زمانی بالاخره این کپیکاری و الگوبرداری باید شکسته شود و دیزاینر ایرانی زانوی خود را اهرمی کند برای برخاستن و سرود استقلال را در این حوزه بخواند.
درست است که درباره این رویداد نقدهایی وارد است، پراکندگی جغرافیایی این رویداد، کم بودن تعداد هنرمندانی که کاری در رویداد ارائه میدهند، اما از طرفی نقاط قوتی را نیز در دل خود جای داده است، ایجاد موج رسانهای که به مراتب بهتر از نمایشگاههای بزرگ دولتی ایجاد کرد و توانست توجه رسانهها و فعالان این حوزه را دریافت کند از بزرگترین نقاط قوت این رویداد است هرچند که این موج رسانهای با خود حواشی را به همراه آورد؛ از طرفی این رویداد توانست فعالیت رسانههای مد را بهبود ببخشد، رسانههای مدی که صرفا به عنوان یک پیج شناخته میشدند حالا دیگر صرفا یک پیج نبودند و در جای جای این گالری میشد با این افراد ارتباط برقرار کرد و حتی برای افراد معمول جامعه میشد توضیح داد که رسانه مد چیست.
در انتها به عنوان خبرنگار گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز با شهرزاد علیاری مسئول پنل فشن رویداد شهرزاد علیاری به گفتوگو نشستم که این گفتوگو به شرح زیر است.
ایسکانیوز: درباره داستان شروع این ریداد به ما بگویید، چه شد که جرقه برگذاری این رویداد زده شد؟ تخصص شما چیست و چطور به این رویداد گره خوردید؟
علیاری: من در گالری «ماد» در دو جریان حضور داشتم؛ یکی بخش مد و فشن که برپا بود، نمایشگاه از طرف آرین حکیمی برگزار شده است و من از طرف ایشان دعوت به این برنامه شدم؛ و بهعنوان مدیر پنل، نشستها را برگزار میکنم و دوستانی که برای نشست دعوت کردم؛ بر حسب آن موضوعی که میخواستیم برای صحبت باشد دعوت شدند و فکر میکنم نشست خوبی شکل گرفت.
من تحصیلات خودم را از گرافیک هنرستان، آغاز کردم و بعد انیمیشن جهاد دانشگاهی و بعد کارشناسی هنر اسلامی تبریز را در دانشگاه هنر اخذ کردم. مسیر تحصیلاتم در نهایت به جواهر معاصر ختم شده است و به عنوان هنرمند حوزه جواهرسازی کار میکنم.
بر حسب آن چیزهایی که امروز هم صحبت شد جواهرسازی خودش یک حوزه مستقل از مد است و فیلد مستقلی هم دارد اما نقشهایی در حوزههای مختلف هم دارد؛ حوزه جواهرسازی یک حوزه بینارشتهای است و در دیگر فیلدها نیز ورود میکند. من هم از این موضوع مستثنی نبودم؛ خیلی در حوزه مد وارد شدم، به صورت تجربی کار کردم و همکاری خوبی با برندهای مطرح ایرانی داشتم و دو سال پیاپی در فرش قرمز جشنواره کن حضور داشتم.
به صورت کلی حوزه مد نسبت به جواهر، مخاطب و اقتصاد گستردهای دارد و هنر بهمثابه جواهر معاصر با حوزه مد کمی متفاوتتر است ولی در آن حوزه هم همیشه فعالیت داشتهام.
ایسکانیوز: شاید بشود گفت حرف کلی این رویداد ایرانیزه شدن دیزاین است، بنظر شما چرا دیزاین باید به سمت ایرانیزه شدن برود؟
علیاری: اولاً که ما در جامعه ایران حضور داریم؛ هنرمند اینجا زیست کرده و با تکتک سلولهایم اینجا را میشناسم. من از جامعه اروپا تجربهای ندارم. من اینجا بازیهای کودکانه، خاطراتم و تاریخم شکل گرفته است و این یک واقعیت است.
ممکن است کسی علاقهمند به هنر غرب باشد و فرهنگ غرب را کار کند، اشکالی ندارد، اما وقتی این مثال را زدم منظورم «عموم مردم» بود. مردم هم داستانشان اینجا شکل گرفته است، به روایت در ایران آشنا هستند و آن را هم میطلبند. وقتی داستانی از عمق وجود افراد و از خاطرات آنها بیان میشود، علاقهمند میشوند؛ یعنی به سمتش کشیده میشوند. شاید این باعث شود که هنوز ما احساس نیاز بکنیم به وجود سنتهای خودمان.
ایسکانیوز: به نظر شما چه موانعی باعث میشود دیزاین ایرانی به سمت ایرانیزه شدن نرود؟
علیاری: راهی که دیزاین چه توی جواهرات حتی توی معماری یا حتی مد موانعی وجود دارد اما من صحبتم از خود جواهر معاصر است. جواهر معاصر را بهمثابه هنر تجسمی میبینند که به بدن قرار گرفته. یک ذره به سمت هنر که نزدیکتر میشود و از کلاسیک بودن جواهر فاصله میگیرد، یک مقدار فهمش برای عموم سخت میشود. بنابراین مخاطبش میشود مخاطب الیت جامعه و محدودتر میشود. مخاطب هنرشناسی را درگیر میکند، بنابراین مخاطب این حوزه محدود است.
از طرفی هم کمی نوپاست. خود این عنوان «جواهر معاصر»، که یک دیسکورس است. همانطور که گفتم در دنیا ما هنوز به آن شکل که باید به این روند وصل نشدیم به این جریان. برای همین یک سری چالشها داریم اینکه مارکت جواهر معاصر کجا شکل میگیرد؟ آیا توی هفتههای دیزاین و با دیزاینرها، با توجه به اینکه داریم از یک رویداد مستقل، از یک روند مستقل صحبت میکنیم؟ یا در گالریها؛ گالریهای تجسمی. چون داریم میگوییم یک سری آثار تجسمیاند که حالا روی بدن قرار میگیرند. آیا جنبه تجسمی پذیرفته است، جواهر معاصر را بهعنوان اثر هنری باید در نظر گرفت در واقع وقتی نمایش گذاشته میشود مجموعهدار با علاقه به خرید میآید.
اینها چالشهای این حوزهاند؛ اینکه خود مارکت به چه شکل است، اینکه چقدر منتقدها در این حوزه فعالیت کردهاند همه موضوعیت دارد.
ایسکانیوز: در صنعت مد و دیزاین بحثی وجود دارد که وزارتخانهها و نهادهای دولتی میگویند دیزاینر به سمت کارهای ایرانی نمیرود از طرفی دیزاینر نیز معتقد است که حکمرانی بستر مناسب برای او را فراهم نکرده بنظر شما گره اصلی کجاست؟
علیاری: وقتی داریم از وزارتخانه صحبت میکنیم بحث تعریف خود هنر است، به عنوان مثال شاید چند سال پیش دعوت شدیم برای اینکه عنوان حوزه جواهر را آنجا انتخاب کنیم که بعد از انقلاب فکر میکنم اسمگذاری نشده بود، یعنی هنوز بعد از ۴۰–۴۵ سال داشتند روی این موضوع کار میکردند که چه اسمی روی حوزه جواهرات بگذارند. بحثم اصلاً جواهر معاصر هم نیست که به آنجا نرسیدند؛ بحثم خودِ زیور است. خودِ زیور که نامگذاری را توی وزارتخانه هنوز نداشتند. و ما به این اسم «زیورآلات» جزوی از رشتههای صنایع دستی بود در وزارت میراث فرهنگی و صنایع دستی در این حوزه آرتیستهای زیادی دارند فعالیت میکنند اما هنوز نامگذاری نشده بود.
نگاه کردیم دیدیم عناوین جواهرات به این صورت بود که «زیورآلات سنتی کردستان»، «زیورآلات سنتی سمنان» و فقط چند منطقه زیورآلات به اسم مشخص داشت. برای استان البرز، استان تهران، ما تازه با حوزه معاصر و نوینش کاری نداریم؛ زیورآلات سنتی را هنوز بهصورت کلی آنجا مشخص نکرده بودند. برای آرتیست و هنرمندی و تولیدکنندهای که در کرج یا تهران دارد کار میکند.
از طرفی در حوزه مد با محدودیتهای زیادی مواجه هستیم باتوجه به اینکه در این حوزه با اقتصاد گستردهای روبرو هستیم اما رسیدگی صورت نمیگیرد البته در سالهای اخیر چه در حوزه جواهر و چه در حوزه لباس برندهایی درحال شکلگیری است و این بهشخصه برای من خوشحالکننده است. به نظرم این موضوع حاصل یک ثبات اقتصادی یا یک آرامش کوچک در حوزه اقتصاد است. و این باعث خوشحالی من است.
ایسکانیوز: در پایان نکتهای هست که بخواهیم به آن بپردازیم یا به مخاطب بگویید؟
علیاری: در کل از برگزاری هفته دیزاین تهران، هفته طراحی تهران، خیلی خوشحالم بهخاطر اینکه هم نیاز بود و هم خیلی خوب برگزار شد؛ هم دور اول و هم دور دومش. جوری که توانسته مکانهای مختلف را درگیر کند و آدمها بخواهند به دیزاین فکر کنند ارزشمند است. شما در خیابان هم راه میروید و در مکانهای مختلف پوستر را میبینید؛ آدمها همش فکر میکنند یک جریانی در تهران به راه افتاده: «این هفته دیزاین چی شده؟ چی هست؟» و این درگیر کردن کل جامعه تهران بسیار خوب و جذاب است.
خبرنگار: صبا هراتی
انتهای پیام/
نظر شما