به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، سال ۱۴۰۱ در ایران یکی از پرتلاطمترین سالها بود. فضای احساسی، شبکههای اجتماعی داغ و موجهای رسانهای پیدرپی، مجموعهای از رفتارها، موضعگیریها و کنشهای شتابزده را رقم زد که بسیاری از آن هنوز هم محل بحث و ارزیابی است. در این میان، برخی چهرههای تلویزیونی از مجریان تا بازیگران و برنامه سازان در فضایی احساسی و همراه با موجهای ایجادشده در شبکههای اجتماعی، تصمیم به ترک صداوسیما یا «قهر» با صداوسیما گرفتند؛ تصمیماتی که گاهی با اعلامهای پر سروصدا، متنهای چالشی، انتشار ویدئو و حتی بیانیههای تند همراه شد.
در آن دوره، برخی چهرهها با انتشار متنها، ویدئوها و پستهای احساسی، صراحتاً از «خداحافظی» با صداوسیما سخن گفتند. شبکههای اجتماعی، با الگوریتمهایی که تنش و تخریب را بیشتر از تحلیل و آرامش پخش میکنند، به این چهرهها فرصت دیدهشدن و افزایش دنبالکننده داد و برخی نیز از همین فرصت استفاده کردند و از خود چهرهای معترض به ساختار و حاکمیت، جداشده و پشیمان از همکاری های پیشین، منتقد و البته طلبکار ساختند که با توجه و ضریب رسانههای خارجنشین همراه بود.
نکته قابل توجه در آن دوران این بود که بسیاری از این چهرهها، بهجای نقد سازنده یا ارائه راهکار، به ادبیات احساسی و بعضاً تخریبی روی آوردند؛ ادبیاتی که در نهایت بیش از آنکه به بهبود وضعیت کمک کند، بر التهاب موجود افزود. برخی از آنها حتی «قهر» خود را اقدامی شجاعان جلوه دادند؛ گویی ترک تلویزیون حرکتی اعتقادی و مبارزهجویانه است. اما اکنون با گذشت چندسال از آن اتفاقات، با فروکشکردن هیجانات و بازگشت آرامش نسبی، همان چهرهها که با سر و صدای فراوان از صداوسیما جدا شدند، اکنون بهدنبال بازگشت به تلویزیون هستند.
سه یا چهار سال از آن تصمیمات گذشته و حالا برخی از همان افراد اکنون تمایل خود برای بازگشت به تلویزیون را آشکار کردهاند؛ اما نه با عذرخواهی و نه با پذیرفتن نقش خود در آن فضای هیجانی؛برعکس، گروهی تلاش دارند نقش خود را در آن تصمیمات کمرنگ جلوه دهند و بار دیگر مدیران یا ساختار رسانه ملی را بهعنوان مقصر اصلی معرفی کنند. بخش قابل توجهی از این افراد، بدون اشاره به اشتباهات گذشته خود تلاش میکنند مسئولیت آنچه گفته و انجام دادهاند را به گردن «فضای مدیریتی» بیندازند. آنها در مصاحبهها و گفتوگوهای اخیر، بیش از آنکه به نقش خود در ملتهبسازی جامعه بپردازند، از «بیتدبیریها» یا «قصور مدیران» سخن میگویند و میکوشند تصویر خود را به فردی حرفهای تغییر دهند که «صرفاً به دلیل شرایط مدیریتی آن زمان» ناچار به فاصله گرفتن شده است.
روایت جدیدی که این روزها از زبان برخی چهرهها شنیده میشود، روایتی است از «ما که مشکلی نداشتیم، این مدیریت بود که ما را رنجاند». این افراد ادعا میکنند که تلویزیون را «خانه خود» میدانند، رسانه ملی را دوست دارند و اگر مدیریتی کارآمد و دلخواهشان وجود داشته باشد، بازگشت آنان قطعی است. این در حالی است که در سال ۱۴۰۱ هیچ نشانی از این ادعاها در مواضع آنان دیده نمیشد و اتفاقاً بسیاری از آنان با شدیدترین ادبیات، تمامیت رسانه را زیر سؤال میبردند.
در واقع، مسئله اصلی امروز «بازگشت یا عدم بازگشت» این افراد نیست؛ مسئله، نوع نگاه آنان به مسئولیت در عرصه رسانه است. حرفه رسانه بیش از هر چیز بر اعتماد عمومی استوار است و این اعتماد، با رفتارهای هیجانی و بدون توضیح و عذرخواهی آسیب میبیند. وقتی شخصی در اوج التهاب، موضعی مخرب میگیرد و سه سال بعد بدون کوچکترین اشارهای به آن رفتار، دوباره خود را صاحبحق نشان میدهد، تریبون قرار دادن به چنین فردی در رسانه ملی و الگو قرار گرفتن وی میتواند بسیار مخرب باشد.
در جدیدترین این موارد باربد بابایی مجری برنامه «شب کوک» و «زوجی نو» که در اوج التهابات ۱۴۰۱ چندین بار با انتشار ویدئوهایی حاکمیت و نیروی انتظامی را مقصر خطاب کرده بود و در نهایت با انتشار یک استوری در صفحه اینستاگرام خود از تلویزیون خداحافظی کرد اما حالا بدون هیچگونه عذرخواهی و پشیمانی از رفتار هیجانی و مخرب گذشته خود خواهان برگشت به صداوسیما است.

وی در جدیدترین مصاحبهای که با یکی خبرگزاری ها داشته عنوان کرده: «تلویزیون خانه ماست. ما از تلویزیون نرفتیم بلکه شرایط حضورمان مهیا نیست. ما همیشه خودمان را متعلق با تلویزیون میدانیم. برای من قشنگترین و زیباترین مدل ارتباط با مخاطب عام، جریان تلویزیون است که هیچ وقت تکراری نمیشود و همیشه هم دوسش داشتم و دارم. نکته شرایط حضور این است که به حسب سلیقهها و در واقع روشهای مدیریتی که اکنون در تلویزیون وجود دارد، فکر کنم واضح و مبرهن که اکثر ماهایی که تقریبا بالای ۲۵ سال سابقه اجرا داریم الان در تلویزیون نیستیم و در واقع شرایطش نیست که کار کنیم.
به عنوان مثال من برنامهساز حوزه موسیقی هستم اما آیا در حال حاضر تلویزیون تاب این را دارد که مثلا فصل دوم برنامه «شب کوک» را بسازم؟ ۹۹ درصد، نه. امیدوارم شرایطی پیش بیاید که نه فقط من بلکه همه رفقای عزیزم که الان خارج از تلویزیون هستند، بتوانند برگردند و کار کنند. طبیعتا ما تلویزیون را بیشتر دوست داریم.»
باربد بابایی در حالی که در استوری خود چنین نوشته بود که «بعد از بیست و چهار سال کار رسانهای اعلام میدارم در برنامه زوجی نو و هیچ برنامهای اجرا نخواهم داشت» و با این متن به صورت رسمی و با شکلی غیر حرفهای و مخرب از صداوسیما کناره گیری کرده بود حالا در مصاحبه جدید خود مدعی شده: «تلویزیون خانه ماست. ما از تلویزیون نرفتیم بلکه شرایط حضورمان مهیا نیست» و بدون هیچگونه اشاره به رفتار مخرب گذشته خود همه تقصیرها را به گردن مدیران صداوسیما انداخته است.

اگر باربد بابایی واقعا قصد بازگشت به تلویزیون و برنامه سازی در رسانه ملی را دارد بهتر است نگاهی به گذشته خود بیندازد و با یک عذرخواهی از مردم، مسیر صادقانه تری را برای حضور در صداوسیما انتخاب کند لذا مخاطب امروز هوشمندتر از گذشته است و برای هر نوع کنشی به حافظه تاریخی خود رجوع میکند.
رفتارهای نمایشی، تصمیمات احساسی اگرچه در کوتاهمدت باعث افزایش توجه و دنبالکننده میشود، اما در بلندمدت اعتبار حرفهای را از بین میبرد. اکنون، بازگشت برخی چهرهها بدون توضیح و بدون عذرخواهی، بیش از آنکه نشانه بلوغ رسانهای باشد، نشانه تلاش برای بازسازی چهرهای است که در سالهای گذشته آسیب دیده است.
در نهایت، تجربه سال ۱۴۰۱ و رفتار برخی چهرهها در دوران بحران، یادآور این حقیقت است که مسئولیتپذیری حرفهای مهمتر از شهرت، دنبالکننده و موجهای کوتاهمدت فضای مجازی است. کسی که در روزهای سخت از رسانه ملی فاصله گرفته و در فضای هیجانی به آن تاخته، امروز برای جلب دوباره اعتماد مخاطب نیازمند چیزی بیش از چند جمله کلی و بیهزینه است.
انتهای پیام/
نظر شما