من قهرمانم، پس ایدز را شکست می‌دهم

این روزها کرونا نفس همه را بریده و هر روز خبرهای ناگواری از گسترش این بیماری به گوش می‌رسد.

به گزارش خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)- مهرداد ناظری (جامعه‌شناس و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد یادگار امام)، این روزها کرونا نفس همه را بریده و هر روز خبرهای ناگواری از گسترش این بیماری به گوش می‌رسد. گاهی آن‌قدر در مورد آن می‌شنویم که برخی از بیماری‌های دیگر را به فراموشی می‌سپاریم. بدون شک ایدز نیز جزو بیماری‌های اپیدمیکی است که در سال‌های گذشته تأثیرات فراوانی بر زندگی انسان‌ها گذاشته است هر چند هر روز که می‌گذرد ما پیشرفت بیشتری در خصوص مقابله با این بیماری‌های پیدا می‌کنیم اما همچنان بسیاری از آن ها بر ما می‌تازند و جانمان را با خطر مواجه می‌سازند. ایدز را می‌توان یک بیماری نه تنها با ابعاد پزشکی بلکه با تأثیرگذاری‌های بالای ابعاد فرهنگی، ‌اجتماعی، اقتصادی و هنجاری دانست. وقتی که ایدز می‌آید همه زندگی یک فرد را تحت تأثیر خود قرار می‌دهد. ابتلای به ایدز تفاوت‌های زیادی با مبتلا شدن به سایر بیماری‌ها دارد.

وقتی که کسی دچار این بیماری می شود در وهله اول در تجربه‌ی "مواجهه خود با خود " دچار بحران های اساسی درونی و بعضا اخلاقی می شود. یکی از سوالاتی که همواره در بیماری‌های خاص افراد از خود می‌کنند این سوال است: "چرا من؟" و ایدز این "چرا من را"، پر رنگ در خود دارد. از این منظر فرد در وهله اول باید با خود کنار بیاید که چگونه دچار این بیماری شده است؟  در واقع کنشگر مبتلا، خود را مورد کند و کاو قرار می دهد. و ممکن است بین یک" احساس جسارت داشتن" یا" گناه غیر قابل بخشش" در تردید و دودلی باقی بماند. آیا ظهور ایدز در یک فرد او را به عنوان کنشگری شجاع و جسور معرفی خواهد کرد؟ یا اینکه اساساً باعث می‌شود که  او در آینده به گذشته خود با دیده تردید نگاه کرده و همواره از عملکرد خود ناراضی باشد؟ این تجربه دوگانگی از منظر روانشناسی اجتماعی همواره در افراد مبتلا وجود دارد. در سال‌های اخیر یکی از گروه‌هایی که بسیار درگیر این بیماری شدند، گروه‌های زنانی است که یا از طریق همسر خود این بیماری را دریافت کردند و یا گروه‌هایی که به دلیل برقراری روابط‌های جنسی پر خطر با این مسأله مواجه شدند. با نگاهی به تاریخ تحولات ایدز در ایران و جهان می‌توان مشاهده کرد که در فاز اول بیشتر انتقال از طریق افراد معتاد یا سرنگ‌های آلوده به وقوع می‌پیوست. اما امروزه مهم ترین دلیل رشد این بیماری را می‌توان در داشتن روابط‌های جنسی پرخطر دانست به ویژه آن‌که در دهه 1390 ورود دختران جوان به این روابط بیشتر شده و آسیب اجتماعی آن ها در کنار پسران جوان قابل طرح و بیان است. نکته مهم بعد از تعامل فرد با خود، طرح و بیان مسأله رابطه مبتلا با دیگران یعنی جامعه است. در اینجا ممکن است فرد مبتلا از این‌که در جامعه مورد نظر خود ترد شود، همواره با ترسی عمیق مواجهو دست به گریبان شود. پذیرش دیگران و نوع برخورد آن ها با آن، یک موضوع بسیار مهم است. در جوامعی که تعصبات و سنگ‌فکری‌ها در سطح بالایی قرار دارد نوع مواجهه دیگران با این بیماری می‌تواند باعث تشدید بیماری از لحاظ روانی و فکری در فرد مبتلا شود.

این موضوع به ویژه در مورد زنان پر رنگ‌تر جلوه می‌کند و مسأله را به صورت یک معضل نمایش می‌دهد. اما آن‌چه مهم است این است که بیمار مبتلا باید به سرعت در این فضا خود را پیدا کند و راه‌های مواجهه با آن را در خود تقویت کند و این وابسته به نوع تعامل و ارتباطی است که یک فرد با گروه‌هایی که در آنها عضویت دارد، مرتبط می شود. در واقع در اینجا یک پذیرش دو سویه مورد نیاز است. از یک سو فرد به سادگی موضوع را با حلقه‌های نزدیک به خود مطرح کند، از سوی دیگر باید بدانیم آیا این حلقه‌های نزدیک به او قدرت پذیرندگی این مسأله رادارند یا خیر؟در هر حال باید دانست که ایدز همچنان چهره ترسناکی در جهان دارد. آمارها نشان می‌دهد تا پایان سال 2019 بالغ بر 6/12میلیون نفر مبتلا به‌HIV  ، دسترسی به درمان نداشتند و تقریبا بالغ بر هفتصد هزار نفر در سال 2019 فوت کردند ( این آمار نسبت به کرونا آمار بالایی است).از طرف دیگر، بعضی از این افراد پس از بستری شدن در مراحل معالجه به دلیل دیر اقدام کردن چهره مرگ را بوسیده‌اند. براین مبنا آن‌چه که امروز در مسأله‌ HIV حائز اهمیت است ، میزان دسترسی به درمان و استفاده از امکاناتی که در این زمینه وجود دارد. آمار بالای مرگ و میر در سال 2019 نشان می‌دهد که ایدز نسبت به کرونا همچنان بیماری خطرناکی است و علی‌رغم گسترش کرونا نمی‌توان از مسأله ایدز در جهان امروز به سادگی عبور کرد. تحقیقات نشان می‌دهد که در شناخت و مقابله با ایدز توجه به عوامل فرهنگی، اجتماعی و روانی بسیار مهم تر از درمان بالینی و پزشکی است. در واقع آن‌چه فرد مبتلا به آن نیاز دارد عبور از موانع فرهنگی- هنجاری و امید داشتن به این‌که می‌تواند بر بیماری غلبه کند. هم اکنون کسانی در جهان هستند که سال هاست که با این بیماری دست به گریبان هستند و در عین حال زندگی معمولی و عادی خود را دارند. این ها کسانی هستند که راه امید را طی کرده‌اند. یک مشاور اجتماعی که سال‌ها با بیماران ایدزی کار کرده است می‌گوید:« باید به مبتلایان تأکید کنیم تا جایی که ممکن است وقتی که فکر می‌کند آخر راه است به این تدبیر برسد که می‌تواند راه جدیدی را تجربه کند. اگر بیماران با یأس و ناامیدی مواجه شوند ، هرگز نمی‌توانند بر بیماری فائق آیند». پیروز شدن بر بیماری در وهله اول به پذیرش آن در خود فرد بستگی دارد. تجربه نشان داده وقتی که ‌آن ها از درون بیمار شدنشان را می‌پذیرند در برابر آن بیشتر مقاومت می‌کنند. بیماران ایدزی به‌طور کلی باید با مفهومی به نام "مقاومت" و "قدرت عبور" آشنا شوند.

مقاومت و عبور کردن بخش جدایی‌ناپذیر زندگی آنهاست. و وقتی‌که این ارزش ها را درونی می‌سازند، می‌توانند زندگی عادی داشته باشند. درغیراین‌صورت همیشه در یک چالش بلند مدت و بیم از مرگ، روزگار را می‌گذرانند و شاید به نقطه‌ای برسند که به جای زندگی، خودکشی را انتخاب کنند. اما امروزه HIV اگر چه همچنان یک خطر بزرگ به حساب می‌آید، اما راه‌های مقابله با آن نیز برای انسان‌ها پدیدار شده است. نکته مهم در این خصوص این است که باید در جامعه نیز فرهنگ تعامل و ارتباط با این افراد ایجاد شود، یعنی نگاه‌هایی که با برچسب نفرت یا فرد گناهکار ما را مواجه می‌سازد، باید مقابله کرد تا زمانی که نگرش مردم نسبت به HIV مثبت‌ها، منفی باشد و در مورد آنها مرتبا بدگویی شود این بیماری بیشتر و بیشتر خود را نشان می‌دهد. در جامعه ایران دو عامل ممکن است بیشتر بیماری را تشدید کنند. اول آن‌که نوع برخورد نابرابر در میان جنسیت‌ها (زنان ایدزی گناهکار تر به حساب آیند) باعث تشدید ذهنیت تعارض می‌شود همان‌طور که جودیت باتلر معتقد است جنسیت بیشتر از آن‌که پدیده‌ای طبیعی باشد یک پدیده اجتماعی است بنابراین این جامعه است که شکل زندگی مردان و زنان را تبیین می‌کند. در اینجا زنان HIV مثبت ، در تعارض و رنج بیشتری نسبت به مردان قرار می‌گیرند، چون جامعه کمتر نگاه مثبتی در این زمینه به زنان نسبت به مردان دارد که خود این مسأله باعث افزایش آسیب‌پذیری و سقوط آنها می‌شود. نکته دوم در جامعه ایران مسأله فقر است. فقر و اختلاف طبقاتی می‌تواند سطح دسترسی و مواجهه با بیماری را تحت‌الشعاع خود قرار دهد. در طبقه فرودست به دلیل ضعف آگاهی و عدم دسترسی به منابع اطلاعاتی میزان دسترسی آسیب‌پذیری بالاتر می‌رود.

یک کارشناس مسائل اجتماعی ایدز می‌گوید:«در طبقه فرودست بیماری‌هایی مثل ایدز مثل یک هیولایی می‌ماند که هر لحظه ممکن است ما را در خود ببلعد». وقتی‌ که نگاه به بیماری نگاه هیولاوار است بسیاری از حمایت‌ها از افراد سلب می‌شود. در واقع آنها به سرعت از جامعه‌ی پذیرش شده خود دور می‌شوند و این یک معضل اجتماعی است که آسیب را تشدید می‌کند. براین مبنا باید در نظر داشت که ایدز صرفا یک بیماری در حوزه پزشکی و کلینیکالی نیست بلکه وجود محرومیت، تبعیض، پایین بودن سطح آگاهی، عدم مشارکت در گروه‌های غیررسمی و ... می‌تواند در گسترش بیماری نقش پر رنگی ایفاء کند. به‌طور کلی زندگی با HIV همراه با استرس‌های شدید برای فرد است. حال در نظر بگیرید وقتی که ساختارهای اجتماعی و فرهنگی نیز فرد را به رسمیت نمی‌شناسند او تا چه حد در محدوده‌ی رنج و نابسامانی قرار می‌گیرد. گاهی اوقات نیز شدت ترس از بیماری باعث پنهان‌کاری می‌شود که خود پنهان کردن بیماری عاملی در تشدید و گسترش بیماری در فرد مبتلا است. در اینجا لازم است به چند راهکار عملیاتی در  مواجهه با ایدز توجه کرد: اول آن‌که آن‌چه که یک فرد بیمار مبتلا به آن نیاز دارد پذیرش و به رسمیت شناختن اوست، بنابراین ارتباط عمیق عاطفی با فرد بیمار پیدا کردن، یک ضرورت است. در صورت‌بندی کلی اکثر مبتلایان به ایدز خود را، انسان‌های کوچک و خواری به حساب می‌آورند و از حضور و مشارکت در جامعه پرهیز می‌کنند. ما باید شرایطی را ایجاد کنیم تا فرد احساس امنیت روانی کرده و بتواند به سادگی مثل سایرین در جامعه‌اش زندگی کند.

جامعه همواره بر این اساس بنا شده که افراد را شبیه به هم در نظر بگیرند و وقتی کسی مثل سایرین نیست با او مثل یک زایده یا تافته جدا بافته برخورد می‌شود. اما نگاه خلاقانه به بیماری‌هایی مثل ایدز در سال‌های اخیر نشان داده که راهکار مواجهه این است که حتی آنها را به عنوان اقلیت‌های تأثیرگذار در جامعه به رسمیت بشناسیم در بسیاری از موارد برخی از بیماران که توانسته‌اند اعتماد به نفس خود را تقویت کنند به اقدامات انسان دوستانه وسیعی دست زده‌اند، آنها نه تنها به بیماران ایدزی بلکه گاهی در حلقه‌های مشارکت برای تقویت ضعیف ها مثل فقرا و کودکان سرطانی در جامعه نیز اقدام کرده‌اند. این موضوع نشان می‌دهد که در صورت عشق‌ورزی به حلقه‌های بیماران ایدزی در جامعه، می‌توان آنها را به موجوداتی بی‌نظیر در راستای خدمت به جامعه تبدیل کرد. ما نباید هیچ‌کس را به خاطر بیماری سرزنش کنیم، بیماری ممکن است در خانه هر کس را بزند، پس باید با نگرش مثبت، مبتلایان را به حلقه‌های عشق‌ورز جهان مبدل سازیم. شاید از نظر برخی این جمله غیر واقعی به نظر آید اما یک بیمار مبتلا به HIV با توجه به رشدی که در سایه‌ی مقاومت با بیماری از درون می‌کند، اگر آگاه شود، می‌تواند با خدمت خاص به جامعه، به قهرمان تاریخ عصر خود مبدل شود در صورتی که جامعه او را به رسمیت بشناسد.

انتهای پیام/

کد خبر: 1082444

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =

    نظرات

    • نظرات منتشر شده: 3
    • نظرات در صف انتشار: 0
    • نظرات غیرقابل انتشار: 0
    • منصوره ذکایی DE ۲۰:۲۳ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
      0 0
      خیلی استفاده کردم تجربه ی یکی از نزدیکانم در مورد بیماری دیگری( آرتیریت روماتوئید ) که او را برای مدتی زمینگیر کرده بود وقتی فهمید این بیماری مزمن وموزی کم کم می خواهد اورا فلج کند ..... با پذیرش بیماری وآگاهی درونی وبا مشاوره ی دکتر مربوطه اش بیماری اش را بغل کرد ودوست داشت وراه مبارزه با درد های مفصلی اش را پیدا کرد وهم اکتون بیش از ۲۰ سال است با او کنار آمده وبسیار فعال وکاری وشاداب است اوکه همسرم هست می گوید: بیماری ام همدمی است که من را عاشق زندگی کرده است.......
    • IR ۲۱:۳۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۱۱
      0 0
      با عرض سپاس و قدردانی به خاطر نگارش این مطلب و حس مسئولیت پذیری نویسنده متن جناب آقای دکتر ناظری نسبت به جامعه به نظر می رسد از زمانی که اعتیاد به عنوان یک بیماری محسوب شد نه به عنوان یک عمل غیر اخلاقی و غیر انسانی و ضد سلامت و داشتن روابط نامشروع یک کار مدرن و مبتنی بر تمدن جدید محسوب گردید باید هم هر روز بیش از دیروز منتظر عواقب آن باشیم
    • رویا الله بخش IR ۰۷:۲۴ - ۱۳۹۹/۰۹/۲۳
      0 0
      سلام از یک سو افراد جامعه باید در روابط خود با هوشیاری ودقت نظر و آگاهی عمل کنن و از سوی دیگه عموم شهروندان خود را عاری از هر خطا یادر معرض ناخواسته هر ناهنجاری ندانند.