به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری ایسکانیوز، به قول دوستی، در تمام دنیا «غضنفرها» هستند و حضور کلی دارند و با حضورشان، کاری می کنند که مردم احساس بدی نسبت به سیستم و مملکت و وضعیت پیدا کنند منتهی در کنار غضنفرها، بقیه هم حضور دارند و کاری میکنند که غضنفر مورد نظر، شسته شود و برود کنار! اینجا اما انگار «مهد غضنفرهای ازلی - ابدی» است که نه تمام میشوند و نه خستگی را میفهمند. بلکه از دولتی به دولت دیگری منتقل میشوند و در هر سنگری که به خدمت مشغولند، چنان بلایی سر امید و اعتماد مردم میآورند که جایش به این زودی خوب نمیشود.
نمونه اش همین آقای «عیسی کلانتری» که نه دم عیسوی دارد و نه حتی همان نیم بند اقتداری که یک کلانتر باید داشته باشد. تنها بلد است غضنفر وار حرف هایی بزند که به خیال خام خودش و احتمالا متملقان درگاه و بارگاه، بامزه و حتی اندک سوزنی روشنفکرنماطور به ذهن برسد طوری که انگار آدمی این را گفته که به اندازه، سر سوزنی قدرت درک و تحلیل دارد. البته آنچه شما به آن قدرت تحلیل می فرمایید از نگاه ما افشای کامل نگاه ارباب رعیتی و از بالا به پایین است که خب قرار بود در نظام ما منسوخ و مردود باشد اما نمی دانیم چرا انگار در حال تبدیل شدن به دکترین دولتی است که نفس هایش به شماره افتاده و به زودی با رفتنش، ملتی را خوشحال می کند.
آنچه باید در باب عیسی کلانتری نوشت، را با بهره گیری از دو جمله فرمایشی حضرتشان جمع می کنیم. در این فضای مازوت زده که در تهران و شهرهای دیگر حاکم شده و نفس کشیدن تبدیل به رویایی دیرینه گشته، یادمان آمد همین عیسای عزیز بود که در حاشیه اولین اجلاس ملی گزارش حقوق شهروندی به تاریخ بیست و هشتم آذرماه سال یک هزار و سیصد و نود و شش آفتابی فرمود: «مردم دعا کنند باد بوزد»!
جمله حکیمانه ای است خاصه اینکه یادمان باشد که دستگاه های عریض و طویل زیر مجموعه ایشان - که نان گران مفتی را سر سفره ایشان و هزاران ایشان دیگر می گذارند - اساسا و اصولا ساخته شده اند و شکل گرفته اند که شهروندان مملکت – یا با نگاه از بالا به گایینی که دارند رعایا- مانند انسان های عصر حجر و نئانتردال ها، در مواجهه با بلایای طبیعی نیازمند دعا و توسل نباشند چرا که خداوند متعال به ما انسان ها، در کنار میل فطری خدا پرستی، توان عقلی هم عنایت کرده که چیزهایی را که نباید، در نیروگاه ها نریزیم که مردم به حد خفگی برسند تا زبان باز کنیم به نمک ریختن روی زخم مردم که «هه هه هه دعا کنید باد بیاید!»
این وسط، جناب کلانتری، یکی دو روز پیش جمله دیگری فرمودند که انصافا برای خلع ید ناتوان ایشان از قدرت کافی است اگرچه در مملکت ما کسی به این چیزها توجه نمی کند. استاد یکی دو روز پیش، در مصاحبه با روزنامه محترم همدلی فرمودند: «مردم هم واقعا باید همکاری کنند. دمای ۲۴ درجه برای زندگی کردن مردم در خانه کافی است، ولی مردم در خانه میخواهند لخت شوند و دما را افزایش میدهند که این در مصرف انرژی موثر است. مردم در رختخواب لخت شوند، در اتاق نشیمن لباس بپوشند.»
اینکه استاد کارشان به جایی برسد که پیرامون لختی/پوشیدگی شهروندان جمهوری اسلامی در حریم خصوصی، نظر بدهند البته امری است ناپسند اما برای این لیبرال های حاکم بر ما رعایا، چیزی به نام امر ناپسند وجود ندارد. لحن ارباب رعیتی موجود در سخنان ایشان، حتی ان اندک اصل کلامی را که باید در لای صحبت های ایشان جست را هم به صورت کامل لوث می کند!
به هر حال از آن مقام همایونی، که کاش به فرموده خود عمل می کرد و مملکت را با مستراح منزل اشتباه نمی گرفت و آن کار دیگر را در جای درستش انجام می داد نه در حوزه تحت ریاست داهیانه اش، این سوال بسیار بسیار ساده را داریم که به پیشگاه ایشان و جان نثاران دربارشان تقدیم می کنیم به این امید که به رعیت جماعت پاسخی بدهند در خور: اگر باد – همانی که امر کرده بودید دعا کنیم بیاید- آمد و لباس های در منزل را کند، تکلیف چیست؟
انتهای پیام/
نظر شما