به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)، عزت حیدری در سال 1333 در لای بید به دنیا آمده که دهکدهای کوچک در میانه راه اصفهان و شهرکرد است. کلاس اول را در مدرسهای در همان دهکده گذراند و در سال 1341 به همراه خانوادهاش به شهر ری آمد و بقیه دوره تحصیل تا دیپلم را در شهرری سپری کرد.
او در سال ۱۳۵۲ در کنکور سراسری شرکت کرد و در رشته زمینشناسی دانشگاه تهران قبول شد. بعد در سال ۱۳۵۶ با رتبه اول از گروه زمینشناسی دانشکده علوم فارغ التحصیل شد. طبق قانون حکومت سابق دانشجویان رتبه اول را با بورسیه به برای ادامه تحصیل به خارج از ایران میفرستادند. او هم به همین طریق از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا پذیرش گرفت و در سال ۱۳۵۷به آمریکا آمد.
او در سال ۱۹۸۲ از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا در رشته زمینشناسی فوق لیسانس گرفت. در همان سال برای دوره دکتری زمینشناسی به دانشگاه ایالتی لوییزیانا رفت. خودش میگوید: میتوانم بگویم چهارچوب علمی و فکری من در این دانشگاه شکل گرفت و آن هم به خاطر اهمیت فوقالعادهای بود که گروه زمینشناسی این دانشگاه به تحصیل دانشجویانش داشت. استادان ما اعتقاد داشتند که ما باید از نظر علمی و فکری مستقل باشیم و به این اصل خیلی اصرار داشتند و بسیار پایبند بودند و تمام ابزار تحقیق از جمله آزمایشگاههای مجهز را هم در اختیار ما میگذاشتند. آنها تمام مخارج سفر هر دانشجو را برای ارائه مقاله در سمینارهای مختلف میپرداختند.
او در سال ۱۹۹۰ از این دانشگاه دکتری خود را در رشته زمینشناسی با تخصص در مطالعه سنگهای رسوبی به خصوص در مورد اهمیت این نوع سنگها در نفت و گاز تمام کرد.
بعد از تمام شدن دوره دکتری 10 سال در دانشگاه ایالتی لوئیزیانا به عنوان پروفسور محقق مشغول به کار بود. بعد از آن دو سال برای سازمان زمینشناسی ایالت میسیسیپی کار کرد و در سال ۲۰۰۱ به عنوان استادیار وارد دانشگاه ایالتی جکسون شد و الان در همین دانشگاه با سمت پروفسوری مشغول به تدریس و تحقیق است.
در ادامه مصاحبه ما را با این دانشمند ایرانی میخوانید:
تاکنون چند دستاورد یا کار پژوهشی داشتهاید؟ لطفا کمی در مورد آنها توضیح بدهید.
دستاوردهای من را میشود به سه دوره قسمت کرد. دوره اول مربوط به تحقیقی میشود که در دوره دکتری انجام دادم. این تحقیق مربوط به سنگهایی است که در ۱۵۰ میلیون سال پیش در حاشیه خلیج مکزیک تشکیل شدند و شامل مخازن نفت و گاز مهمی هستند. حدود 20 تا 30 مقاله در معتبرترین مجلات به چاپ رساندم. نتایج علمی این مقالات هنوز معتبر است. بعضی از آنها در دانشگاههای دیگر خوانده و در موردشان بحث میشود.
دوره دوم مربوط به تحقیقی میشود که با همکاری چند تن از استادان ایرانی در ایران کردم. این کار مربوط به حوادثی است که در حدود ۲۵۰ میلیون سال پیش در دنیا اتفاق افتاد. در این زمان اکثر موجودات دریایی و زمینی از بین رفتند. زمین تقریبا از موجودات تهی شد. دلیل این اتفاق که دنیا را از موجودات تهی کرده بود نامعلوم بود. نتیجه این تحقیق در ۱۰ مقاله به چاپ رسید. مدلی که ما برای این اتفاق جهانی توصیه کردیم هنوز پا برجا و معتبر است. چند از از این مقالات هم در دانشگاههای دیگه جزو منابع خواندنی دانشجویان فوق لیسانس رشته زمینشناسی است.
دوره سوم مربوط به تحقیق در کره مریخ است و هنوز ادامه دارد. از من در سال ۲۰۰۵ دعوت شد که به عنوان متخصص سنگهای رسوبی به تیم مریخ نورد "کریاسیتی" (کنجکاوی) بپیوندم. از سال ۲۰۱۲ که کریاستی در کره مریخ نشست در مورد این سیاره مطالعه میکنم. این تحقیق با همکاری افراد دیگری از ناسا و استادانی از چند دانشگاه دیگر انجام میشود. اولین مقاله این تحقیق در مورد ابرسیلابهای مریخ و دلیل آن همین چند ماه پیش به چاپ رسید. این مقاله در مطبوعات خبری آمریکا هم ذکر شد.
کارهای من همه حاوی نوآوری و تحلیلهای جدید بوده است، بنابراین اکثرا مورد توجه زیادی قرار گرفتند.
آخرین دستاوردی که من از شما دیدم، مربوط به نشانههای ابرسیل در مریخ میشود. لطفا در این مورد توضیح دهید.
مقاله ابرسیلها در مورد یک سری از سنگهایی است که ما آنها را نتیجه وجود ابرسیلابهای بزرگ تحلیل کردیم. نتیجه تحقیقات من نشان داد این سیلابها تقریبا ۲۵ متر عمق داشته و سرعت آنها حداقل ۱۰ متر در ثانیه بوده است. این مقاله از چند جهت مهم بود؛ یکی اینکه این اولین بار بود که این گونه رسوبات در مریخ شناخته شده بود. دیگر اینکه این مقاله کل نتایج قبلی را در گیل کریدر ( حفره گیل) تغییر داد و ما را در راه جدیدی قرار داد.
اهمیت دیگر این مقاله ارائه علت این سیلابها است. ببینید کره مریخ امروز خیلی سرد است. میانگین درجه حرارت این سیاره ۶۰ درجه سانتیگراد زیر صفر است. سیلاب به آب مایع نیاز دارد. بنابر این کل کره مریخ باید سریع گرم میشد که یخهایی که آنجا هست سریع آب بشوند و سیلاب تولید کنند. شواهدی که ما داشتیم نشانگر آن بود که تنها راه تولید حرارت زیاد در کره مریخ با برخورد یک شهابسنگ بزرگ با این سیاره امکانپذیر بوده است.
برنامه آیندهتان برای تحقیقات چیست؟
من احتمالا تا یکی دو سال دیگر روی پروژه مریخ کار دارم. بعد از آن کار کردن بر یکی دو پروژه در ایران در برنامهام هست.
در پروژههای قبلی با دکتر جمشید حسن زاده از دانشگاه تهران و دکتر ناصر ارزانی از دانشگاه پیام نور همکاری داشتم. این هر دو از بهترین استادان و زمین شناسان ایران هستند. از این گذشته، هر دو از بهترین انسانهایی هستند که من تاکنون در زندگیم بر خورد داشتم. امیدوارم بتوانم به این همکاری ادامه بدهم.
معمولا در اوقات فراغت چه کارهایی انجام می دهید؟
ای کاش اوقات فراغتی بود. تمام وقت من صرف تحقیق، خواندن، نوشتن مقاله، نوشتن تقاضا نامه برای منابع مالی و البته تدریس و به مسائل دانشجویان رسیدن است. ولی با این همه من هر روز بدون استثنا یک ساعت تا یک ساعت و نیم باید خودم را از کامپیوتر و ایمیل و اینترنت جدا کنم و به قدم زدن در یک جنگل نزدیک منزلمان بروم. این کار ذهن من را تازه میکند.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
من فکر میکنم که ما داشتیم به طرف شرایطی مثل آنچه کرونا درست کرد میرفتیم. کرونا به آن سرعت داد. برای من از جهاتی خوب بود و از جهاتی هم بد. خوبی آن این بود روزی دو تا سه ساعت از رفت و آمد به دانشگاه صرفهجویی شد و از این فرصت برای مطالعه بیشتر استفاده شد. خوبی دیگر اینکه مجبور شدم روشهای تدریس از راه دور را که سالها بود پشت گوش میانداختم یاد بگیرم. از بدیهای کرونا این بود از درس دادن رو در رو با دانشجوها جدا شدم. بدی دیگر کم شدن تحرک روزانه بود. از همه مهمتر اینکه از دیدار چند تن از دوستان نزدیک هم محروم ماندم.
از نظر شما دانشمندان ایرانی از نظر علوم و فناوری در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
با نظر به اینکه ایران هشت سال در جنگ و ۴۰ سال زیر تحریمهای سخت است، پیشرفت دانشمندان ایران واقعا شایان توجه است. من مقالات زیادی از استادان و دانشجویان ایران در مجلات زیادی میبینم و فکر میکنم آینده علمی ایران بسیار درخشان هست.
چه فیلم یا کتابهایی در زمینه علمی –تخیلی خواندهاید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من به تاریخ و اسطوره ایران باستان علاقه بسیار دارم. اگر وقتی باشد به مطالعه آنها میپردازم. در میان ژانرهای مختلف فیلمها، من به فیلمهای علمی تخیلی علاقه خیلی زیاد دارم.
با توجه به اینکه مریخ نورد ناسا به تازگی با موفقیت روی سطح مریخ نشسته، فکر میکنید که تا چند سال دیگر انسانها پا روی مریخ میگذارند؟ آیا واقعا آیندهای که در فیلمها برای زمین تصور میشود که در آن زمین از بین خواهد رفت و انسانها مجبورند که به سیارات دیگر سفر کنند، از نظر شما درست است؟
ببیند سفر به مریخ هفت ماه طول میکشد. میانگین دمای روزانه مریخ ۶۰ درجه سانتیگراد زیر صفر است. فشار هوا در مریخ ۶ میلیبار است (در زمین هزار میلیبار است). آب مایع در مریخ نیست، ولی یخ در قطب آن هست. مریخ خاکی ندارد که بتوان در آن کشت کرد. هوای مریخ اکسیژن ندارد که بتوان تنفس کرد. البته انسان موجود کنجکاوی است و احتمالا برای اینها راه حل پیدا خواهد کرد. من اطلاع ندارم که جوابی برای این مسائل در حال حاضر هست یا نه.
زمین 4/5 میلیارد سال است که وجود دارد. برای پابرجا بودن زمین احتیاج به حرارت درونی دارد که به وسیله فعل و انفعالات شیمیایی تولید میشود. زمین هنوز به اندازه کافی سوخت دارد که این فعل و انفعالات شیمیایی تا 4/5 میلیارد سال دیگر ادامه پیدا کند. بنابراین زمین تا 4/5 میلیارد سال آینده قابل زندگی خواهد بود اگر شرایط دیگر که خارج از زمین هست عوض نشود و خود انسانها نیز محیط زیست را از بین نبرند. با این همه من فکر میکنم که کنجکاوی انسان او را به سیارات دیگر خواهد برد.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با آمریکا چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
متاسفانه من در مورد آموزش عالی در ایران اطلاع چندانی ندارم. بر اساس مقالههای که از ایران میبینم آینده علمی ایران را درخشان میبینم.
وضعیت دانشجویانی که از ایران به آمریکا برای تحصیل مهاجرت میکنند، چگونه است؟ در مقایسه با افراد بومی آنجا از نظر علمی در چه سطحی هستند؟
دانشجویان ایرانی که من در آمریکا دیدم بسیار در درجه بالا علمی هستند. البته خود شما هم آن را دنبال میکنید و از موفقیت آنها با اطلاع هستید.
میزان حقوق شما نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه آمریکا چقدر است؟ آیا این میزان خیلی بالاتر است؟ این حقوق از چه طریقی به دست میآید؟ چه بخشی از آن را دانشگاه میپردازد و چه بخشی از آن را پروژههایی که انجام میدهید، تامین میکند؟ پروژههای تحقیقاتی چطور تعریف میشوند و منابع مالی آن چطور تامین میشوند؟ آیا صنایع منابع مالی هستند یا سازمانهای دیگر؟
البته اینجا مساله مقدار تومان و ریال نیست. مساله این است که یک استاد دانشگاه با حقوقی میگیرد چقدر قدرت خرید دارد. پایه حقوقی استادان دانشگاه در ایالتهای مختلف یکسان نیست. این هم به این دلیل است که میزان حقوق معمولا بستگی به خرج و مخارج در آن ایالت دارد. ولی میشود گفت که حقوق یک استادیار او را در رده میانه طبقه متوسط جامعه قرار میدهد.
حالا بگذارید اینطور نگاه کنیم. حدود ۲۵ تا ۳۰ درصد حقوق استاد دانشگاه به عنوان مالیات دولت فدرال و ایالتی برداشته میشود. بعد حدود 15 تا 20 درصد هم برای مالیات تامین اجتماعی برداشته میشود. البته این دو مالیات بعد از ۶۵ سالگی به عنوان حقوق ماهانه و بیمه درمان به ما برگردانده میشود. بعد حدود ۱۰ درصد حقوق هم برای بازنشستگی برداشته میشود.
رویهم رفته حدود ۵۰ درصد حقوق استاد به دستش میرسد. حالا اگر استاد مجرد باشد، این حقوق برای یک زندگی در طبقه متوسط کافی است. مثلا استاد میتواند از بانک وام بگیرد و صاحب خانه و ماشین شود. اینطور فکر کنید قیمت یک خانه با سه اتاق خواب در یک منطقه متوسط حدود سه برابر حقوق ناخالص سالانه یک استادیار هست. برای همین افرادی که به عنوان استادیار مشغول کار میشوند، اولین کاری که میکنند خرید خانه و ماشین است.
من برای این مساله مجرد بودن استاد را پیش کشیدم، چون دانشگاهها اینجا خرج بیمه پزشکی استادان را میدهند. حالا اگر استاد متاهل باشد، باید برای خانوادهاش بیمه پزشکی بخرد. چون که بدون داشتن بیمه به راحتی نمیشود دکتری را پیدا کرد که شما را ویزیت کند.
هزینه بیمه پزشکی برای یک خانواده سه نفره تقریبا حدود ۸۰۰ دلار در ماه است. به علاوه شما باید ۲۰ درصد هزینه آزمایش، دارو و بیمارستان را هم بدهید. مثلا هزینه یک عمل سرپایی ۲۰ دقیقهای حدود 10 تا 15 هزار دلار است که ۲۰ درصد آن را استاد خود باید آن را بپردازد. این هزینهها اضافه بر آن پول ماهانه بیمه پزشکی هست.
در این شرایط استادان هنوز در طبقه متوسط هستند، ولی باید مواظب خرج کردنشان باشند. البته شرایطی که در بالا ذکر شد در صورتی صدق میکند که استاد دانشگاه تنها فرد شال خانواده باشد.
در مورد مساله پروژههای مالی، دانشگاهای اینجا دو نوع استاد دارند. یکی کادر آموزشی-تحقیقی است که اکثر استادان دانشگاه جزو این بخش هستند و من نیز متعلق به این کادر هستم. معمولا وقتی از استادان دانشگاه سخن پیش میآید منظور این کادر است و دیگری کادر کاملا تحقیقی است.
استادان کادر آموزشی-تحقیقی معمولا به عنوان استادیار استخدام میشوند با یک حقوق ثابت که برای ۹ ماه کار در دانشگاه است. دانشگاه از این گروه سه گونه کار میخواهد؛ یکی تدریس، دومی تحقیق و چاپ کردن مقالات علمی و سومی نوشتن درخواست نامههای مالی که برای بهبود آموزش در دانشگاه است یا برای خرج تحقیق استاد استفاده میشود.
تعداد کلاسی که یک استاد در سال درس میدهد نیز فرق میکند. استادانی که در دانشگاههایی تدریس میکنند که به آنها لقب درجه یک تحقیقی داده میشود، فقط چهار کلاس سه واحدی در سال درس میدهند. این شامل دانشگاههای بزرگ آمریکا میشود. دو دانشگاهی که من تحصیلات دوره فوق لیسانس و دکتری را تمام کردم، جزو این گروه از دانشگاهها هستند. ولی استادانی که در دانشگاهای کوچک شاغل هستند، معمولا بار تدریس بیشتری دارند که ممکن است هشت کلاس سه واحدی در سال باشد. دانشگاهی که من الان در آن مشغول کار هستم جزو این گروه است.
قسمت دوم کار یک استاد، تحقیق و به چاپ رساندن مقالات علمی در مجلات معتبر دنیا است. استاد در مورد نوع تحقیق و محل انجام تحقیق آزادی کامل دارد.
قسمت سوم کار استاد، نوشتن درخواست نامه به مراکز و موسسات گوناگون برای گرفتن پول است. تعداد این مراکز بسیار زیاد است. قسمت اعظم آنها مربوط به دولت فدرال است، بخشی هم به دولت ایالتی مربوط میشود. البته استاد میتواند درخواستنامه خود را به کمپانیهای خصوصی هم بفرستد. مقدار پول درخواست از ۵ هزار دلار تا ۳۰ میلیون دلار است که این بستگی به نوع کار و درخواست دارد. مراکز مالی این پول را به اسم استاد درخواست کننده به دانشگاه میدهند. یعنی اینکه استاد اختیار صد در صد خرج این پول را دارد. دانشگاه حتی یک دلار از این پول را بدون اجازه استاد نمیتواند خرج کند. البته دانشگاه نظارت کامل بر نحوه استفاده پول داده شده از مراکز مالی را دارد و هر وقت استاد میخواهد به هر نحوی از آن پول استفاده کند، دانشگاه مورد استفاده را با درخواست نامه اولیه مطابقت میدهد تا مطمئن شود که مورد در درخواست نامه ذکر شده است و جزئی از بودجه در نظر گرفته شده است. مراکز مالی بسیاری وجود دارد که میتوان از آنها درخواست کمک مالی برای تدریس و تحقیق کرد، اما به دلیل تعداد بسیار بالای تقاضانامهها تنها 10 درصد از آنها شانس پذیرفته شدن دارند.
حالا میتوانم به سوال اصلی شما جواب بدهم. همانطور که گفتم دانشگاه فقط ۹ ماه به استادان حقوق میدهد. بنابراین استادانی که جزو کادر آموزشی - تحقیقی هستند فقط میتوانند سه ماه حقوق از این پول داده شده توسط مراکز برای پژوهش را بگیرند. البته این هم بستگی به شرایطی است که مراکز مالی برای دادن پول به دانشگاه دارند. بعضی از مراکز اعلام میکنند که در خواست کننده پول فقط حق دارد یک ماه از این پول را برای حقوق خودش استفاده کند.
لازم به توجه است موقعی که پرونده یک استاردیار برای ارتقاء به دانشیاری و یا پرونده یک دانشیار برای ارتقاء به پروفسوری کامل مورد بررسی قرار میگیرد تنها تعداد مقالاتی که شخص در مجلات معتبر چاپ کرده و تعداد تقاضانامههای مالی موفق، در قبول یا رد پرونده ترفیع موثر هستند. تعداد کلاسهایی که شخص درس داده و کیفیت درس دادن او عملا در تصمیم نهایی تاثیری ندارند.
همانطور که گفتم دانشگاهها یک کادر غیرتدریس هم دارند. اینگونه استادان اصلا درس نمیدهند و معمولا در استخدام دائمی دانشگاه هم نیستند. حقوق آنها کاملا از طریق تقاضانامههای مالی و یا کنترات با کمپانیهای خصوصی تامین میشود. تعداد اینگونه استادان در دانشگاههای مختلف فرق میکند. دانشگاههای بزرگ که امکانات بیشتری دارند، دارای تعداد بیشتری از این کادر هستند.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟
توصیه من به جوانان ایرانی این است که هیچ وقت ناامید نشوند و به دنبال آن چیزی که دوست دارند بروند. برایشان آرزوی موفقیت دارم.
شما از پیامرسانها مثل تلگرام و ایمو و واتسآپ استفاده میکنید؟ به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
بله من هم از تلگرام استفاده میکنم هم از واتساپ. من با هر گزینهای که باعث ارتباطات بیشتر بشود موافقم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
صلح و آرامش برای همه کشورهای جهان مخصوصا ایران.
در ادامه میتوانید ویدئویی که این دانشمند ایرانی ارسال کرده را تماشا کنید:
نظر شما