به گزارش گروه علم و فناوری باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)؛ مجید ابراهیمی وارکیانی متولد سال ۱۳۶۱ در مشهد است و از دبستان تا دبیرستان و همچنین کارشناسی و کارشناسی ارشدش را در همین شهر گذراند. او برای تحصیلات عالیاش رشته مهندسی مکانیک سیالات را انتخاب کرد و کارشناسی را در دانشگاه آزاد مشهد و کارشناسی ارشد را در دانشگاه فردوسی مشهد سپری کرد.
خودش در این مورد میگوید: در دوره کارشناسی ارشد، محققان موفق از آمریکا و آلمان برای برگزاری سمینارهای علمی به دانشگاه فردوسی میآمدند. در سال 2007 یک محقق به نام مسعود آگاه که دکتریاش را از یکی از دانشگاههای آمریکا گرفته بود به همراه همسرش برای برگزاری سمینار به دانشگاه ما آمد و در مورد فناوری میکرو و نانو سخنرانی کرد و این سخنرانی درآمدی شد برای بروز علاقه من به این رشته.
از آنجا که دوست داشت دکتریاش را در این رشته جدید ادامه دهد، به فکر مهاجرت و تحصیل در خارج از کشور افتاد. از سوی دیگر فضایی در دانشگاه فردوسی مشهد برای مهاجرت حاکم بود که حس او را مضاعف کرد و در سال 2008 درخواست بورسیه کرد و در دانشگاه سنگاپور پذیرفته شد.
برای فوق دکتری در دانشگاه MIT در رشته زیست مهندسی در آمریکا پذیرفته شد و به آمریکا مهاجرت کرد. دست تقدیر به گونهای بود که روزی در یکی از سمینارهای علمی که در آمریکا برگزار شده بود، دکتر آگاه را دوباره ملاقات کرد و به او گفت که چقدر سخنرانیاش در ایران الهامبخش و مسیرساز زندگیاش بوده است.
او بعدها به استرالیا مهاجرت کرد و در دانشگاه فناوری سیدنی مشغول به تدریس شد. جالب اینجاست که بعد از این سالها او با دکتر آگاه همکار شدهاند و گاهی اوقات حتی مقالات دکتر آگاه زیر دستش میآید و باید آنها را از نظر علمی بررسی کند.
مجید وارکیانی هماکنون استاد تمام دانشگاه فناوری سیدنی در استرالیاست و لابراتوار میکروسیال و مهندسی بافتی با نام خودش دارد که حدود ۲۰ دانشجوی دکتری زیر نظرش در حال پژوهش هستند و اکثر آنها هم ایرانیاند.
تاکنون چند دستاورد یا کار پژوهشی داشتهاید؟ لطفا کمی در مورد آنها توضیح بدهید.
به طور کلی تحقیقات من در زمینه ساخت ابزارها و متودولوژی برای تشخیص درمان بیماریهای انسان شامل سرطان و ناباروری است. در این تحقیقات، به کمک تیم پژوهشیام پزشکی و مهندسی را تلفیق میکنیم و ابزارهایی توسعه میدهیم که مورد استفاده زیستشناسان و پزشکان است. یکی از ابزارهایی که حدود هشت سال پیش در دوره فوقدکتری روی آن کار کردم و بعدها توسعه پیدا کرد و به محصول رسید، ابزار تشخیص زودهنگام و همچنین مدیریت سرطان است. این ابزار در واقع یک پلتفرم به نام فناوری ریزسیال است که از آن برای جداسازی سلولهای سرطانی از خون بیمار استفاده میشود. جداسازی سلولهای سرطانی از سلولهای سالم به پزشک کمک میکند که مرحله پیشروی سرطان را تشخیص دهد و درمان مناسبتر و شخصیسازی شدهای را برای بیمار در پیش بگیرد. این ابزارها فناوریهای بسیار جدیدی هستند که در کل دنیا در حال پیشرفتند.
تراشه جداسازی سلولهای سرطانی از خون
فناوری جداسازی سلول در واقع یک فناوری هستهای است که براساس نیازهای مختلف روی پلتفرمهای مختلف تعبیه میشود و از آن به غیر از تشخیص سرطان، در سلول درمانی (کاری که در موسسه رویان انجام میشود)، مبحث تشخیص باکتریها و پاتوژنها، تشخیص زودرس بیماری مالاریا در سنگاپور و مالزی -که میزان ابتلا به تب مالاریا در آنجا زیاد است- همچنین در ساخت نوشیدنیهایی مثل ماءالشعیر استفاده میشود که یکی از معضلات این صنعت تشخیص باکتری برای عوض نشدن طعم آن است.
دستاورد بعدی من در زمینه ساخت ابزارهایی برای درمان ناباروری و مخصوص افرادی است که میخواهند با کمک لقاح خارج از رحم یا IVF بچهدار شوند. با کمک این ابزار در مراکز باروری، اسپرمها جداسازی میشوند تا اسپرمهای قویتری جمعآوری شود و نرخ موفقیت لقاح مصنوعی بالا برود.
تراشه جداسازی اسپرم
به غیر از این، کارهای پژوهشی زیادی هم در زمینه ساخت پلتفرمهایی برای تست بیماریهای مقاربتی، مراقبتی و کووید ۱۹ انجام دادیم. به طور مثال در آزمایش مولکولی کووید ۱۹ از بزاق بیمار نمونهبرداری و ظرف ۲۰ دقیقه جواب آزمایش حاضر میشود. دقت این ابزار کاملا قابل حمل ۹۸ درصد است. این ابزار برخلاف ابزارهای تشخیصی دیگر، به شما میگوید که حتی اگر علائمی ندارید، هماکنون به این ویروس مبتلا شدهاید یا خیر یا در چه مرحلهای است.
پلتفرمهای دیگری در ردهبندی دیگری هم توسعه دادیم که مربوط به بیمارهای سرطانی است و «سرطان روی تراشه» نام دارند. در این روش با کمک روشهای ایمونوتراپی، ابتدا سلولهای خود بیمار را میگیریم و بعد در تراشه داروهای تشخیصی دکتر را روی سلولهای سرطانی آزمایش میکنیم و زمانی که این داروها روی تراشه جواب بدهند، برای بیمار تجویز میکنیم. در واقع با این کار بهترین دارو و مناسبترین دوز برای بیمار تجویز میشود.
تراشه برای مدل کردن تومورهای سینه و تست دارو
دستاورد دیگرم ساخت پلتفرم «ریه روی تراشه» است. در یکی دو سال اخیر در استرالیا آتشسوزیهایی اتفاق افتاده و تاثیرات آلایندگی هم روی محیط زیست و هم ریه انسان به همراه داشته است. با کمک این تراشه تاثیرات زیست محیطی و همچنین سیگار را روی ریه بررسی میکنیم.
به طور کلی باید بگویم که در گروه تحقیقاتی من حدود ۴۰ پروژه فعال با کتگوریهای مختلف وجود دارد که هر کدام روی یکی از بیماریها و مشکلات انسان متمرکز است. این گروه کاملا بین رشتهای است و اعضای تیم از رشتههای مختلف زیستشناسی، مهندسی، شیمی و فناوری هستند. به غیر از این چند متخصص در زمینه مشاوره صنعتی و بیمارستانی داریم که با کمک آنها مشکلاتی را که جواب مهندسی خوبی برایش نیاز است شناسایی میکنیم و براساس تجربیات و امکاناتی که در دانشگاه داریم، ابزارهایی برای حل آن مشکل یا بیماری توسعه میدهیم.
برنامه آیندهتان برای تحقیقات که هماکنون در حد یک ایده است، چیست؟
یکی از مسائلی که پزشکان در بخش ناباروری با آن مواجه هستند، بحث فریز کردن اسپرم و تخمک است. این کار باعث میشود که حدود ۴۰ درصد اسپرمها و تخمکها از بین بروند. به همین دلیل یکی از ایدههایی که میخواهم در آینده روی آن کار کنیم، ساخت ابزارهایی برای بالا بردن شانس زنده ماندن اینهاست.
یکی دیگر از ایدههایم، ابزار تشخیص زودرس بیماریهای اختلال مغزی مثل آلزایمر از طریق آزمایش خون است. با این ابزار میتوانیم هشت سال زودتر از اینکه علائم آلزایمر در بدن ایجاد شود، آن را در انسان تشخیص دهیم.
در حال حاضر در حال نوشتن پروپوزال برای این ایدهها و گرفتن فاند هستم.
شما در حال کار روی چند رشته هستید، کدام رشته برای شما جذابتر است؟ آیا این رشته باعث شده که دید شما نسبت به زندگی یا دنیا تغییر کند؟
در حال حاضر روی رابط مهندسی و زیستشناسی کار میکنم و در این راستا با بسیاری از مهندسان (مکانیک پزشکی و شیمی) و زیست شناسان و پزشکان در زمینه مشکلات مختلف مربوط به سلامت انسان (ناباروری، سرطان، بیماری های عفونی و غیره) کار میکنم و از آشنایی روزانه با بسیاری از این رشتهها واقعا لذت میبرم. برای حل مشکلات مهم سلامتی، افرادی مانند ما که دارای مهارتهای بین رشتهای هستند باید آموزشهای لازم را ببینند تا بتوانند با مهندسان و زیستشناسان و همچنین پزشکان همکاری کنند.
در اوقات فراغت معمولا به چه کارهایی میپردازید؟
این روزها بیشتر بچهداری میکنم. یک دختر ۱۰ ماهه دارم و هر وقتی که پیدا کنم برای او صرف میکنم و خیلی اوقات او را به پارک میبرم. به غیر از این، هفتهای دو سه روز باشگاه بدنسازی میروم، گاهی شنا میکنم و یکی دو روز هم نزدیک خانه میدوم. علاوه براین، چون علاقه زیادی به ماشین و موتور دارم، بعضی اوقات محتوای مربوط به بررسی ماشین و موتورهای جدید را میبینم.
چه فیلم یا کتابهایی میبینید و میخوانید و کدام یک از آنها را بیشتر از همه دوست داشتید؟
فیلمهای اکشن خیلی دوست دارم مثل سریال «فرار از زندان». سریال «قورباغه»، ساخته هومن سیدی را هم خیلی دوست داشتم. در مورد مطالعه کردن هم میتوانم بگویم که سطح مطالعه من سه یا چهار برابر استادان و محققان دیگر است، زیرا تنوع کارهای تحقیقاتی من بسیار زیاد است و به همین دلیل باید در مورد خیلی از مسائل و علوم اطلاعات داشته باشم.
آخرین کتابی که خواندهام و کلی از آن لذت بردم، کتاب «رهبری»، نوشته سرآلکس فرگوسن بود. کتاب دیگر هم «رژیم کتوژنیک معجزهای برای لاغری» است که در مورد مزایای کتو نوشته شده است.
شرایط قرنطینه به دلیل شیوع کرونا چه مزیتهایی برای شما داشته؟ آیا توانستهاید به کارهایی که قبلا نتوانسته بودید برسید؟
از آنجا که لابراتوار من با همکاری لابراتوار دانشگاههای دیگر روی ابزار تشخیص کووید ۱۹ کار میکرد، حتی در زمان قرنطینه هم روی این پروژه کار میکردیم.
بعد از پاندمی کرونا جهان به سمت و سوی دیگری حرکت کرد. شما آینده بعد از کرونا را چطور میبینید؟
شرکتهای بزرگ و متوسط و کوچک مثل بانکها متوجه شدند که اگر کارمندانشان درست مدیریت شوند، لازم نیست که حضور فیزیکی در اداره داشته باشند. حتی در برخی شرکتها، کارآمدی کارکنان در خانه خیلی بالا رفت.
در استرالیا بانکها برخی شعبههایشان را تعطیل کردند. زیرا به راحتی میتوانند به صورت آنلاین و تلفنی جواب مشتریانشان را بدهند. با این کار به جای اینکه مبلغ بسیاری را بابت کرایه شعبات خود بدهند، کارمندان بیشتری را استخدام کردند تا خدمات بیشتری ارائه دهند.
خیلی از شرکتها قبلا به موضوع دورکاری فکر میکردند، اما پاندمی کرونا این فرآیند را تسریع کرد. شرکتهای بزرگی مثل گوگل و اپل هماکنون آپشن غیرحضوری را در اختیار کارمندان جدیدشان قرار میدهند و براساس پارامترهایی که دارند، متوجه میشوند که این افراد چقدر کار میکنند.
پاندمی کرونا همچنین باعث شد که اطمینان آدمها به خرید آنلاین بیشتر شود و فروشگاههای آنلاینی مثل آمازون، ایبی و علیبابا در این دوران با استقبال بسیاری مواجه شدند و به نظر من خرید آنلاین در آینده نیز افزایش پیدا خواهد کرد و خدماترسانی این فروشگاهها بهتر و بهتر خواهد شد.
در صنعت پزشکی نیز تله مدیسن یا پزشکی از راه دور بعد از پاندمی کرونا حسابی محبوب شده است. هماکنون بسیاری از پزشکان پشت تلفن یا به صورت آنلاین خدماترسانی و چکاپ میکنند. همه این موارد باعث شده که ترافیک در سطح شهرها کم بشود و وقت مردم در خیابانها الکی هدر نرود.
ولی پاندمی کرونا برای دانشگاهها پیامد خیلی خوبی نداشته و دانشگاههایی مثل دانشگاههای استرالیا به دلیل بسته شدن مرزها و عدم ورود دانشجویان خارجی، متحمل ضررهای هنگفتی شدهاند، زیرا اکثر دانشجوهای این دانشگاهها را دانشجوهای خارجی تشکیل میدهند. حتی برخی اساتید – در سطوح پایینتر- به دلیل همین کاهش درآمد دانشگاه اخراج شدهاند. با این حال در نظرسنجیهایی که از دانشجوها شده برخی دوست دارند که کلاسهای دانشگاه آنلاین و برخی دوست دارند به صورت حضوری برگزار شود و به نظر من در آینده، کلاسهای دانشگاهی به صورت ترکیبی یا هیبریدی برگزار خواهد شد.
اساتید به دلیل مجازی شدن کلاسها دست به ابتکارهای خوبی زدهاند. به طور مثال، کورسهایشان را به شکل ویدئویی آماده کردهاند و آنها را به صورت مجازی در اختیار دانشجوها قرار دادهاند. به غیر از این، آزمایشگاههای مجازی نیز دایر شده تا دانشجوها با استفاده از میکروسکوپ و هولوگرافی با ابزارها و مواد آشنا شوند. به طور کلی باید بگویم که نوآوریهای بسیاری در زمینه آموزش آنلاین صورت گرفته و به نظرم این نوآوریها بیشتر و بیشتر خواهند شد. با این حال، عقیده دارم که حضوری شدن کامل کلاسها امکانپذیر نخواهد بود و از سوی دیگر، آنلاین شدن کامل هم به نفع دانشجوها نیست و ترکیبی از این دو مناسبتر است.
از نظر شما محققان ایرانی از نظر علوم و فناوری- به ویژه رشته تخصصی شما- در چه سطحی هستند و چقدر با سطح جهانی فاصله دارند؟
به این سوال میتوان با دیدگاهها و از منظرهای مختلف نگاه کرد. مطلبی که غیرقابل انکار است این است که ما همیشه در ایران محققان زبده داشتیم، داریم و خواهیم داشت. با این حال در حوزه کاری و تحقیقاتی من، محققان زیادی در ایران وجود ندارند، زیرا امکاناتی که بتوانند در این زمینه تحقیق و رشد کنند، کم بوده است. در حالی که در رشتههایی مثل سلولهای بنیادی، علوم پایه، مدیریتی و آیتی محققان و اساتید خوب در ایران زیاد داریم. به طور کلی کیفیت آموزش همیشه در ایران خوب بوده؛ مخصوصا تا مقطع کارشناسی.
به نظر شما نظام آموزش عالی ایران در مقایسه با استرالیا چه مزایا یا معایب و نقصهایی دارد؟
سیستم آموزشی ایران در مقاطع دبستان تا دبیرستان خوب طراحی شده است؛ فقط بحث نبود آموزش زبانهای خارجی در آن مطرح میشود. کتب دانشگاهی در مقطع لیسانس هم کاملا مطابق با استانداردهای جهانی است. اما در استرالیا دانشجوها به دلیل اینکه در مقاطع دبستان تا دبیرستان یک سری نکات اجتماعی را خوب یاد گرفتهاند، اعتماد به نفس خیلی خوبی دارند، کاملا اجتماعی هستند و مهارتهای لازم را برای پرزنت کردن خودشان و کارهایش را دارند. در حالی که دانشجوهایی که از ایران به اینجا میآیند، به دلیل نداشتن این مهارتها منزوی هستند، اعتماد به نفس خوبی ندارند و نمیتوانند خلاقانه فکر کنند. با این حال به نظرم هر کشوری معایب و نقایص خودش را در بحث آموزش دارد و حتی سیستم آموزشی آمریکا هم دچار نقایصی است. اگر بخواهم به نظام آموزشی عالی ایران نمره بدهم حداقل ۷۵ از ۱۰۰ نمره را میگیرد.
پس چرا برآیند کار محققان ایرانی در سطح جهانی دیده نمیشود؟
به نظر من این سوال به پایههای آموزشی در ایران ربطی ندارد، به آن زمانی ربط دارد که محققان از دوره کارشناسی به مقاطع بالاتر یعنی کارشناسی ارشد و دکتری وارد میشوند و در واقع یک شکاف عظیمی بین این دو دوره وجود دارد. نحوه آموزش دانشجوهای دکتری در استرالیا کاملا متفاوت با آموزش آنها در ایران است. در این مقطع است که بحث تحریمهایی که سالیان سال است روی ایران تحمیل شده و مشکلاتی که کشور داشته، نمود بیشتری پیدا میکند و بعضا دیده میشود محققان برای اینکه خود را در سطح بینالمللی مطرح کنند دست به تحقیقات تقلبی میزنند.
در استرالیا چطور روی مهارتهای بروز خلاقیت در بچهها کار میکنند؟
در مقطع دبستان در استرالیا یعنی از کلاس اول تا ششم، دانشآموزان کتاب ندارند. در نتیجه بچهای را نمیبینیم که شبیه به بچههای کلاس اولی ما تکلیف بنویسند. در عوض، معلمها سرفصل آموزشی دارند که هر روز براساس آن فعالیتهای خاصی در کلاس انجام میدهند. فعالیتها و آموزشها به صورت دستهجمعی انجام میشود. آنقدر این مهارتها را با آنها کار میکنند که سرکلاس کاملا یاد بگیرند. به طور مثال، یک بچه ۱۰ ساله در استرالیا مهارت درست کردن یک پرزنتیشن پاور پوینت و نحوه ارائه آن را دارد. در نتیجه زمانی که به دانشگاه وارد میشود، مهارتهای ضروری را به دست آورده است.
همانطور که گفتید شما دانشجوهای ایرانی زیاد دارید. نقطه ضعف آنها در مقایسه با دانشجوهای دیگر چیست؟
همانطور که گفتم از نظر کارهای عملی نقطه ضعف دارند. به علاوه مشکل زبان انگلیسی زیاد دارند و یکی دو سال طول میکشد تا بتوانند زبانشان را راه بیندازند. دانشجوهایی که در خانوادههایی بزرگ شدهاند که آنها را از دوره راهنمایی و دبیرستان به کلاس آموزش زبان فرستادهاند، پایه خوبی دارند.
من به شحصه دانشجوهایی را پذیرش میکنم که از یکی دو سال قبل از دوره دکتری با آنها در تماس هستند و به آنها توصیه میکنم که اول از همه زبان انگلیسی و بعد نرمافزارهای مرتبط مثل نرمافزارهای گرافیکی را در ایران یاد بگیرند تا به سطح دانشجوهای دیگر در اینجا برسند. زیرا یکی از کارهایی که در لابراتوارمان انجام میدهیم و این موضوع باعث مطرح شدن تیم ما شده، ویژوالیزیشن یا گرافیکی کردن پروژههایمان است که باعث میشود بقیه، کارهای ما را راحتتر و بهتر درک کنند.
میزان حقوق شما نسبت به درآمد افراد متوسط جامعه استرالیا چقدر است؟ آیا این میزان خیلی بالاتر است؟ این حقوق از چه طریقی به دست میآید؟ چه بخشی از آن را دانشگاه میپردازد و چه بخشی از آن را پروژههایی که انجام میدهید، تامین میکند؟
به طور کلی شغلهای دانشگاهی در استرالیا جزو شغلهای خوب و پردرآمد محسوب میشود و اگر حقوق افراد متوسط حدود ۷۰ تا ۸۰ هزار دلار باشد، حقوق پایه اساتید از این میزان شروع میشود و هر کسی که بیشتر در کارش پیشرفت کند، حقوق بیشتری هم میگیرد.
اساتید در ایران به دو دسته تقسیم میشوند؛ یا آنهایی که فقط محقق هستند و حقوقشان از طریق گرنت و فاند از دولت و صنعت یا آنهایی که فقط تدریس میکنند که حقوقشان توسط دانشگاه تامین میشود. اما در استرالیا یک استاد هم میتواند تحقیق کند و هم تدریس. یعنی هم از دانشگاه حقوق بگیرد و هم از طریق فاند و گرنت- که البته گرنت و فاند باید صرف بورسیه دانشجو یا مجهز کردن آزمایشگاه میشود. من جزو دسته سوم هستم و تقریبا سالانه یک میلیون دلار برای استخدام دانشجو حقوق میدهم.
یکی از مشکلاتی که در سیستم دانشگاهی استرالیا وجود دارد این است که مانند سنگاپور و آمریکا سیستم ارتقای اساتید وجود ندارد و در نتیجه تفاوت زیادی بین استاد فعال و غیرفعال نیست و استاد فعال با وجود تمام تلاشهایش، حقوق بیشتری نسبت به استاد غیرفعال نمیگیرد. ولی در عوض دولت استرالیا چند سالی است که با حمایت از استارتاپها پروسه تاسیس شرکت و کارآفرینی را راحت کرده است.
شما برای اینکه پروژه تحقیقاتی تعریف کنید، باید یک سوال اساسی مطرح کنید. این سوال از کجا میآید؟ از صنعت یا دانشگاه؟
معمولا پروژههای من در اثر مذاکرات با صنعت و همچنین پزشکان تعریف میشود و من با این مذاکرات علمی به دنبال مشکل یا همان سوال اصلی میگردم. دانشگاه پروژهای برای ما تعریف نمیکند و معمولا این ارتباط محققان با صنایع مختلف، سابقه علمی و انگیزه شخصی است که باعث میشود به دنبال پیدا کردن مشکلات بیشتر و در نتیجه مطرح کردن سوالات و تعریف کردن پروژههای بیشتر شود.
در استرالیا یک سری آژانسهای بدنه دولتی وجود دارد که سالیانه از دولت بودجهای دریافت میکنند و آن را به صورت فاند و گرنت در اختیار محققان قرار میدهند. شانس برنده شدن در رقابت گرفتن این فاندها بسیار کم و در حدود ۱۰ درصد است.
شما چطور با گرنت یا فاندهایی که دولت یا صنایع اعلام میکنند، باخبر میشوید؟
ما بخشی در دانشگاه داریم به نام «اداره مدیریت گرنت» که اعضای آن استخدام دانشگاه و با تمام محققان در ارتباط هستند. این اداره لیست تمام گرنتها را از منابع مختلف هر چند هفته یکبار برای ما براساس نوع گرنت و زمینه تحقیقاتیمان میفرستد. هر دانشگاه این اداره را به صورت مجزا برای خود دارد و از آنجا که پروسه پروپوزال نوشتن خیلی کار سختی است، این اداره یک سری خدمات هم ارائه میدهد تا بتوانیم به غیر از نوشتن پروپوزال در رقابت بین دانشگاههای دیگر برنده شویم.
آیا تا به حال از شرکت بزرگی گرنت یا فاند بینالمللی گرفتهاید؟
بله به غیر از شرکتهای «ابزار پزشکی BD» و همینطور شرکت داروسازی «نووو نوردیسک» یک گرنت از بنیاد مارک زوکربرگ گرفتیم. این پروژه تلفیقی از «تومار روی تراشه» و ایمونوتراپی بود که کتگوری خاصی ایمنی سلولی را تعریف میکرد.
علاوه براین، از بنیاد بیل گیتس نیز گرنتی گرفتیم که مربوط به پروژهای است که تا الان هم ادامه دارد. در این پروژه از خانمهای باردار در هفته ششم تا دوازدهم تست میگیریم تا از طریق سلولهای بنیادی آنها، بیماریهای ژنتیکی جنین را تشخیص بدهیم.
چه توصیهای به جوانان ایرانی دارید؟ در شرایط و وضعیت موجود، چه کار کنند تا پیشرفت کنند؟
اگر آرزویی دارید باید برایش بجنگید و راه مناسبی برای رسیدن به آن پیدا کنید. مطمئن باشید که با تنبل بازی و دعا کردن چیزی درست نمیشود. برای همه انتخاب و فرصت در دنیا هست و فقط باید راهش را پیدا کنید.
یک مثال برایتان میزنم تا متوجه شوید که هر کسی که تلاش کند در این دنیا مزد تلاشهایش را میگیرد. یک دانشجوی ایرانی خیلی فعال من را حدود چهار سال پیش در کنفرانسی دید و از آن زمان به بعد دائما با من در تماس بود و میخواست که به استرالیا بیاید و دانشجوی من بشود، ولی بینهایت بدشانس بود و شرایطش جور نمیشد. بالاخره بعد از سالها تلاش و ارتباطات زیاد از دانشگاه کوئینزلند استرالیا پذیرش گرفت، ولی دقیقا با پاندمی کرونا مصادف شد و استرالیا مرزهایش را بست و نتوانست بیاید. از آنجا که ویزا گرفته بود یکی دو ماه بیشتر فرصت نداشت، اما باز هم دست از تلاش برنداشت و آنقدر به آدمهای مختلف ایمیل زد تا بالاخره از یک بیمارستان نامه گرفت تا به عنوان کسی که میخواهد روی کووید ۱۹ کار کند، به استرالیا وارد شود. او مدتی است که پستدکتریاش را در دانشگاه ما شروع کرده است.
شما با دانشگاههای ایران همکاری دارید؟
بله، با دانشگاههای تهران، شهید بهشتی، فردوسی مشهد و تبریز همکاری دارم و خیلی مواقع به طور مجانی استاد مشاور دانشجوهای فوق لیسانس هستم.
شما از پیامرسانها مثل تلگرام و واتسآپ استفاده میکنید. به نظر شما این پیامرسانها چه تاثیری روی ما گذاشتهاند؟
این پیامرسانها مثل چاقوی دو لبه هستند که هم تاثیرات مثبت دارند و هم تاثیرات منفی. مهم این است که با آموزشهای خوب، تعادلی بین زندگی مجازی و واقعیمان ایجاد کنیم.
بزرگترین آرزویتان برای خودتان و برای دنیا چیست؟
من به همه آرزوهایم رسیدهام! سلامتی خانواده، دخترم و همسرم و همه دور و اطرافیانم آرزوی دیگرم است. امیدوارم که شرایط کشورمان بهتر بشود. به شخصه معتقدم که همه آرزوها دستیافتنی هستند.
آرزویم برای دنیا این است که همه آدمهای جهان از وضعیت پاندمی کووید ۱۹ جان سالم به در ببرند و سیاستمداران و آدمهای مهم دنیا درسهایشان را از این کرونا بگیرند و قدر شهروندانشان را بیشتر بدانند.
آرزوی پدر و مادرتان برای شما چه بوده؟ آیا به آرزوی آنها رسیدهاید؟
مادرم همیشه از اینکه من به این مرحله از تحقیقات رسیدهام خوشحال است. همیشه سعی کردهام که فرزند خوبی برایش باشم و همیشه دعایش پشت سرم بوده است.
گفتید که ازدواج کردهاید و یک فرزند دارید. آیا تحقیقات باعث میشود که به خانوادهتان لطمهای وارد شود؟ شما چطور مدیریت میکنید؟
بله همانطور که گفتم یک دختر ۱۰ ماهه دارم. مدیریت این موضوع کار سادهای نیست، با این حال سعی میکنم که از خوابم بزنم تا به غیر از کارهای دانشگاه و تحقیقات، برای همسر و دخترم هم وقت بگذارم. به طور کلی ایجاد تعادل و برنامهریزی در این زمینه خیلی مهم است.
نظر شما