به گزارش خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز، ۱۲ اردیبهشت رنگ و بوی دیگری دارد، خنکای ماه بهشت بهار با حضور بچه مدرسهایهای شاخه گل به دست، شهر را رنگی میکند. نیمه اردیبهشت را به نام معلم میشناسند؛ معلمهایی کمتر از سختی کارشان شنیدهایم و بیشتر تعطیلات نوروزی و تابستانشان را دیدهایم.
جزئیات بیمه کامل معلمان غیردولتی اعلام شد
میان اخبار مختلف روز معلم شاید قشری که کمتر از آنها گفته شده فرهنگیان بازنشسته هستند؛ معلمهای پا به سن گذاشتهای که ۳۰ سال خاطره و تجربه از سالهای معلمی دارند که برای جوانترها تعریف کنند اما کسی گلایههایشان را نشنیده و مشکلاتشان را ندیده است. سراغ معلمهایی رفتیم که حالا اولین شاگردانشان صاحب خانواده و فرزند هستند و خودشان مادربزگ و پدربزرگ شدهاند.
حتی سهمی در هدیه روز معلم یا یک پیام ساده هم نداریم
رقیه نوراحمد فرهنگی بازنشستهای است که سالها معلم نمونه تهران بوده و حالا از روزگار فراموش شدنها و از یاد رفتنها میگوید. صحبتهایش را با این جمله آغاز میکند که روز معلم برای جوانترهاست و دیگر کسی یاد ما نیست و میگوید: آموزش و پرورش هم ما را فراموش کرده و حتی سهمی در هدیه روز معلم یا یک پیام ساده هم نداریم.
وی افزود: حقوقهای همه ارگانها همسانسازی شد اما خبری از همسانسازی حقوق فرهنگیان بازنشسته نیست. فاصله ما با شاغلان از زمین تا آسمان است. نکته جالب این است که رتبهبندی در زمان ما کلید خورد اما اجرا شدنش به قدری طولانی شد که دیگر به دوران ما نرسید.
این فرهنگی بازنشسته با انتقاد از پوشش بیمهای گفت: بیمهای که برای ما درنظر گرفتهاند، کارایی کافی ندارد و مواردی مانند دندان پزشکی را هم شامل نمیشود. ما اصلا از پوشش بیمه راضی نیستیم و همه مراکز درمانی هم این بیمه را قبول نمیکنند. این بیمه در شان معلمانی نیست که ۳۰ سال در آموزش و پرورش خدمت کردهاند.
نارضایتی از پوشش بیمه
محمود شادروان هم فرهنگی بازنشسته دیگری است که سالها به عنوان معلم و مدیر در آموزش و پرورش خدمت کرده است. شادروان میگوید: معلمهای بازنشسته حالا صاحب عروس، داماد و نوه شده و پا به سن گذاشتهاند و این حقوقی که پرداخت میشود و فاصلهای که با حقوق شاغلان دارد، در شان معلمان نیست. چرا حقوق یک معلم بازنشسته باید طوری باشد که او به ناچار دنبال شغل دیگری بگردد یا دوباره به کلاس درس بازگردد؟
وی افزود: من سالها حق بیمه پرداخت کردم اما حالا که به این بیمه نیاز دارم، کمکی به تامین هزینههای درمانم نمیکند. یک معلم بازنشسته بیشتر از کسی که جوان است به پوشش بیمهای نیاز دارد اما انگار ما بعد از بازنشستگی از یادها میرویم و برای کسی مهم نیست که بیمار شده، نیاز به درمان داریم و هزینههای درمان هم کمرشکن هستند.
شادروان عنوان کرد: فرزند من ۶ سال به عنوان معلم خرید خدمات تدریس کرده اما هنوز استخدام نشده است؛ درحالی که در برخی ارگانها بعد از بازنشسته شدن پدر یا مادر فرزند او را که حتی تخصص هم ندارد، جذب میکنند اما آموزش و پرورش فرزندان ما را که با وجود سابقه تدریس استخدام نمیکند.
صندوق ذخیره و وعدههای توخالی
این فرهنگی بازنشسته با گلایه از نحوه کار صندوق ذخیره فرهنگیان گفت: در دوران خدمت سرمایههایمان را به صندوق ذخیره دادیم تا در روزگار بازنشستگی کمک حالمان باشد؛ صندوق ذخیره با پول معلمان در کارخانهها و صنایع متعدد سرمایهگذاری کرد و پولهای کلانی به دست آورد اما سودی به معلمان پرداخت نشد. حالا به ما وعده پرداخت سود سهام میدهند اما این سود ناچیزی که فعلا فقط صحبت از پرداخت آن شده و در عمل چیزی ندیدهایم، به چه درد ما میخورد؟
بیمهای به نام معلم اما به کام دیگری
ابراهیم سحرخیز کارشناس مسائل آموزش و پرورش در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز هم با انتقاد از بیمه فرهنگیان بازنشسته گفت: فرهنگیان امروز به خدمات دندانپزشکی و برخی خدمات گران مانند آنژیو، سیتی اسکن و ام آر آی نیاز دارند اما بیمه میگوید که تو باید ابتدا هزینه را بپردازی بعد به دنبال گرفتن پول آن از بیمه باشی!
این کارشناس آموزش و پرورش بیان کرد: ما در آموزش و پرورش شبیه کوزهگری هستیم که از کوزه شکسته آب میخورد؛ صندوق ذخیره فرهنگیان یکی از سرمایهگذاران بیمه معلم است اما این بیمه به خود معلمان خدمات نمیدهد!
سحرخیز بیان کرد: بسیاری از مراکز با بیمه آتیهسازان حافظ قرارداد ندارند. درمانگاههای فرهنگیان هم با تحقیر با معلم برخورد میکنند. وضعیت درمانگاههای فرهنگیان در استانهای مختلف متفاوت است و اینطور نیست که همه استانها از درمانگاه و تیم متخصصی برخوردار باشند. تا جایی که من اطلاع دارم در برخی مناطق تهران فرهنگیان از سرویسدهی راضی نبودند و امکانات درمانگاه پاسخگوی نیاز آنها نبود.
به گزارش ایسکانیوز، روزگار بازنشستگی دوران آسایش و فراغ بال است اما در واقعیت برای فرهنگیان بازنشسته این جمله شعاری بیش نیست چراکه در روزهای بازنشستگی و درست زمانی که افراد صاحب عروس، داماد و نوه شدهاند و باید در کنار خانواده ایام به شادی بگذرانند، گرفتار مخارج زندگی میشوند چراکه حقوق بازنشستگی کفاف نمیدهد. اگر در این میان بیماری هم در خانه را بزند، بیمهای که ۳۰ سال حق بیمه آن را پرداخت کردهاند، بیوفایی میکند. نهایت عنایت آموزش و پرورش به بازنشستهها هم در بازگرداندن آنها به کلاسهای درس آن هم برای جبران کمبود نیرو، خلاصه میشود. معلمهای بازنشسته شبیه گنجینههایی از دانش و تجربه هستند که آموزش و پرورش میتواند از وجود آنها بهره ببرد نه اینکه با از یاد بردنشان آنها را گلهمند کند.
انتهای پیام /
نظر شما