به گزارش خبرنگار فرهنگی ایسکانیوز، امروز پنجم ماه صفر همزمان با سالروز شهادت حضرت رقیه دختر سه ساله امام حسین (ع) است. دختر سه سالهای که با وجود سن کمش توانست نقش موثری در واقعه عاشورا ایف کند.
بیشتر بخوانید:
دهه اول ماه صفر هیئت کجا بریم؟
مادر حضرت رقیه( علیهاالسلام) طبق نوشتههای برخی کتب تاریخی، امّ اسحاق بود که قبلا همسر امام حسن مجتبی( علیه السلام) بوده و پیش از اینکه به شهادت برسد به برادرش امام حسین علیه السلام وصیت کرد که با همسرش ام اسحاق ازدواج کند. امام حسین (ع) به وصیت برادر خود عمل کرد و نتیجه ی ازدواج امام حسین( ع) و ام اسحاق، دختر دردانه ای به نام رقیه شد.
وقتی که حضرت رقیه( س) در سال ۵۷ قمری به دنیا آمد ، مدینه نور دیگری گرفت و خانه کوچک امام، گرمای تازهای یافت. چند وقت بعد ام اسحاق درگذشت و حضرت رقیه( س) از نعمت مادر محروم شد. امام حسین علیه السلام فرزندش را بزرگ کرد و به خواهر خود زینب علیهاالسلام نصیحت میکرد که برای رقیه به عنوان مادر باشد و مهر و محبّت خود را در حق او تمام کند. به خاطر عواملی مانند بی مادری حضرت رقیه علیهاالسلام، سفارش های حضرت امام حسین علیه السلام و پرستاری های حضرت زینب علیهاالسلام، بین حضرت زینب علیهاالسلام و حضرت رقیه علیهاالسلام پیوندی عمیق بوجود آمد.
نامگذاری حضرت رقیه( ع)
حضرت رقیه( س) برگرفته از کلمه «رقی» به معنی بالا رفتن و ترقی است. گویا این اسم لقب حضرت بوده و فاطمه نام اصلی او بوده است به علت این که در شمار دختران امام حسین(ع) نام رقیه کم تر دیده میشود و طبق گفته بعضی منابع، به احتمال زیاد ایشان همان فاطمه بنت الحسین (ع) است. در واقع، برخی از فرزندان امام حسین(ع) دارای دو اسم بودهاند و در فرزندان ایشان امکان تشابه اسمی نیز وجود دارد.
در واقع، وجود حضرت رقیه بنت الحسین(س) یکی از پرنزاعترین موضوعات در کربلا است و درخصوص حضور چنین شخصیتی، مصیبتهایی که بر او وارد شده و اتفاقاتی که برای وی افتاده است، در میان صاحبنظران اختلاف نظر فراوانی وجود دارد.
در بین بعضی از مورخان شیعه وجود حضرت رقیه مورد شک قرار گرفته است. برای مثال، شیخ عباس قمی در کتاب نفس المهموم که پیرامون وقایع کربلا است و نیز در منتهی الآمال که بخش مهمی از آن به وقایع کربلا اختصاص دارد، میگوید: «من در هیچ سند معتبری راجع به حضرت رقیه چیزی ندیدم، ولی چون شیخ صدوق آن را نقل کردهاست از قول وی آن را نقل میکنم.»
لازم به ذکر است که نام حضرت رقیه به این اسم، در هیچ یک از کتب مقتل قدیمی و معتبر تاریخی که از زمان شهادت امام حسین(ع) تا قرن ششم هجری نوشته شده است اعم از ارشاد، اعلام الوری، کشف الغمة و دلائل الامامة ذکر نشده است و برای نخستین بار شیخ عباس قمی با استناد به گفتههای شیخ صدوق، نحوه شهادت حضرت رقیه را در کتاب منتهی الامال شرح میدهد.
سکوت مقتل نویسان تا قرن ششم و مدتی بعد از آن درباره حضرت رقیه (س) و یادداشت بر جای مانده از شهید مطهری درباره وجود یا عدم حضرت رقیه (س) در کربلا باعث شده است که زمزمههای تشکیک پیرامون وجود حضرت رقیه در جریان کربلا در زمان معاصر هم به گوش برسد.
خیلی از نویسندههای قدیمی که گزارشی از شرح شهادت حضرت رقیه در کتاب هایشان نیامده است، بارها و بارها در حاشیه شرح اتفاقات کربلا نامی از رقیه(س) آوردهاند؛ برای مثال در صفحه ۱۱۴ از کتاب لهوف میخوانیم که امام حسین(ع) خویشان را به صبر دعوت کرده و فرموده اند: « یا اُختَاه، یا اُم کُلثُوم وَ اَنتِ یا زَینَب وَ اَنتِ یا رُقَیّه وَ اَنتِ یا فاطِمَه و اَنتِ یا رُباب! اُنظُرنَ اِذا أنَا قُتِلتُ فَلا تَشقَقنَ عَلَیَّ جَیباً وَ لا تَخمُشنَ عَلَیَّ وَجهاً وَ لا تَقُلنَ عَلیَّ هِجراً : خواهرم، ام کلثوم و تو ای زینب! تو ای رقیه و فاطمه و رباب! سخنم را در نظر دارید [و به یاد داشته باشید] هنگامی که من کشته شدم، برای من گریبان چاک نزنید و صورت نخراشید و سخنی ناروا مگویید.» در هر دو متن نام حضرت رقیّه(س) بعنوان یکی از مخدرات اهل بیت (ع) آمده است. احتمال قوی این است که ایشان همان رقیّه بنت الحسین(ع) است.
نقش موثر حضرت رقیه (س) در تبدیل واقعه عاشورا به یک جریان سیال تاریخی
جریان کربلا محدود به واقعه عاشورا نیست؛ چراکه پس از آن با ادامه حرکت کاروان اسرا، مبارزه خاندان اهل بیت با یزید همچنان ادامه داشت. ادامه نهضت حسینی را میتوان از خطبههای غرای امام سجاد (ع) تا نقش بیدارگری حضرت زینب (س) در شهرهای بزرگی، چون کوفه و شام دانست.
چه بسیار مسیحیان و یهودیانی که به وسیله کاروان اسرا مسلمان شدند و از همه پررنگتر آن که، خانواده یزید و غلامانش با دیدن اهل بیت پیامبر در اسارت از او بیزاری جستند و جزء محبین خاندان عصمت و طهارت شدند.
حضرت رقیه (س) یاقوتی درخشنده در شهر شام
نهضت حسینی با یادگار گذاشتن نشانهای گرانقدر (حضرت رقیه) در شهر شام باعث دگرگونی عمیق و تغییری شگرف در شهر شام شدند؛ زیرا شهر شام از زمان عثمان، خلیفه سوم تحت امارت معاویه بوده و به گواهی تاریخ او از همان زمان در تدارک تشکیل حکومت بنیامیه بود.
پس از مرگ عثمان و به حکومت رسیدن امام علی (ع) وی حاضر به بیعت با امام نشد و از ایشان امارت شهر شام را درخواست کرد و به سبب آن که امام امارت شهر شام را به وی واگذار نکرد، جنگ صفین و ماجرای حکمیت روی داد.
پس از مرگ عثمان و به قدرت رسیدن معاویه او دست به جنایات بسیار عجیب و خطرناکی در عالم اسلام زد. اثرات ظلمی که معاویه در حق اسلام و مسلمین کرد قابل توصیف و شمارش نیست.
جریانسازی خطرناک معاویه
از جمله آن میتوان به رواج سب و لعن امام علی (ع) و جعل احادیث احادیث پیامبر اشاره کرد. در کتاب أسرار آل محمد علیهم السلام نقل شده: معاویه قاریان اهل شام و قاضیان آن را فرا خواند و به آنان اموالی داد و ایشان را در نواحی و شهرهای شام پراکنده ساخت. آنان هم مشغول به نقل روایات دروغین شدند و پایههای باطلی را برای مردم پایهگذاری کردند. آنان به مردم چنین خبر میدادند که علی علیه السلام عثمان را کشته و بدین وسیله اهل شام را به معاویه متمایل کردند و همه اهل شام متفق الکلمه شدند.
برنامه بیستساله معاویه بر ضد ولایت امیرالمؤمنین (ع)
معاویه این برنامه را بیست سال ادامه داد و در تمام مناطق تحت حکومتش آن را اجرا میکرد، تا آنکه اراذل شام و یاران باطل نزد او آمدند و بر سر غذا و آب او نشستند.
او به آنان اموال میداد و برای ایشان زمینها را قسمت میکرد و خوراکی و نوشیدنی به آنان میخورانید، تا آنجا که خردسالان با این برنامه بزرگ شدند و بزرگسالان پیر شدند و عربهای بیابانی با این عقاید به شهرها کوچ کردند. اهل شام لعن شیطان را ترک کردند و بر علی (ع) لعن کردند و نوشتهای هم به همه شهرها برای کارمندانش نوشت که: «امانم را برداشتم از کسی که حدیثی در مناقب علی بن ابی طالب یا فضائل اهل بیتش نقل کند و چنین کسی عقوبت را بر خودش روا داشته است.»
شهادت غم انگیز حضرت رقیه بر اساس ۳ منبع
شهادت غم انگیز حضرت فاطمه صغری و یا رقیه علیها سلام، دختر امام حسین (ع) چنین است:
حضرت در خرابه در کنار حضرت زینب (س) نشسته بود. جمعی از کودکان شامی را دید که در رفت و آمد هستند.
پرسید: عمه جان! اینان کجا میروند؟ حضرت زینب (س) فرمود: عزیزم اینها به خانه هایشان میروند. پرسید: عمه! مگر ما خانه نداریم؟ فرمودند: چرا عزیزم، خانه ما در مدینه است. تا نام مدینه را شنید، خاطرات زیبای همراهی با پدر در ذهن او آمد.
بلافاصله پرسید: عمه! پدرم کجاست؟ فرمود: به سفر رفته. طفل دیگر سخن نگفت، به گوشه خرابه رفته زانوی غم بغل گرفت و با غم و اندوه به خواب رفت. پاسی از شب گذشت. ظاهراً در عالم رؤیا پدر را دید. سراسیمه از خواب بیدار شد، مجدداً سراغ پدر را از عمه گرفت و بهانه جویی کرد، به گونهای که با صدای ناله و گریه او تمام اهل خرابه به شیون و ناله پرداختند.
خبر را به یزید رساندند، دستور داد سر بریده پدرش را برایش ببرند. رأس مطهر سید الشهدا را در میان طَبَق جای داده، وارد خرابه کردند و مقابل این دختر قرار دادند. سرپوش طبق را کنار زد، سر مطهر سید الشهدا را دید، سر را برداشت و در آغوش کشید.
بر پیشانی و لبهای پدر بوسه زد و آه و ناله اش بلندتر شد، گفت: پدر جان چه کسی صورت شما را به خونت رنگین کرد؟ پدر جان چه کسی رگهای گردنت را بریده؟ پدر جان «مَن ذَالَّذی أَیتَمَنی علی صِغَرِ سِنِّیِ» چه کسی مرا در کودکی یتیم کرد؟ پدر جان یتیم به چه کسی پناه ببرد تا بزرگ بشود؟ پدر جان کاش خاک را بالش زیر سرم قرار میدادم، ولی محاسنت را خضاب شده به خونت نمیدیدم.
دختر خردسال حسین (ع) آن قدر شیرین زبانی کرد و با سر پدر ناله کرد تا خاموش شد. همه خیال کردند به خواب رفته. وقتی به سراغ او آمدند، از دنیا رفته بود. شبانه غساله آوردند، او را غسل دادند و در همان خرابه مدفون کردند
بارگاه حضرت رقیه در شهر شام تبدیل به مرکزی برای تبلیغ تشیع شد
به یمن حضور این مخدره بزرگوار در قلب حکومت امویان، راه گمکردگان طریق ولایت به سمت اهل بیت هدایت میشوند و مَثَل آن شهید خردسال همانند مناری است که انسانهای سرگردان را نجات میدهد. همچنین از اثرات وجودی حضرت رقیه (س) کم اثر شدن جنایاتی بود که معاویه ملعون در حق اسلام انجام داد؛ زیرا مرقد آن مخدره تبدیل به مرکزی برای تبلیغ شیعیان شد.
انتهای پیام/
نظر شما