ملاک عمل وزارت علوم باید شایسته‌سالاری باشد، نه تولید سندها و سامانه‌ها

عضو هیئت علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور معتقد است که شایسته سالاری و نظام ارزیابی دقیق و تنبیه افرادی که نهاد علم را زیر سوال می‌برند باید ملاک عمل دولت و وزارت علوم آینده قرار بگیر، نه تولید سندها و سامانه‌ها.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز، نهمین رئیس‌جمهور ایران اسلامی تا کمتر از چند روز دیگر با رأی مردم انتخاب خواهد شد. انتخابی که مسائل اجرایی کشور در حوزه‌های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و آموزشی را تحت تأثیر قرار خواهد.

توجه رئیس‌جمهور و داشتن برنامه در حوزه آموزش می‌تواند به تربیت نیروی انسانی کارآمد و ارتقای سطح علمی کشور منجر شود. ازآنجایی‌که وزارت علوم به‌عنوان مهم‌ترین نهادی که عهده‌دار آموزش عالی است، انتخاب وزیر علوم هم از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است.

به بهانه انتخابات ریاست جمهوری با رضا حافظی عضو هیئت‌علمی مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور در مورد مطالبات آموزش عالی از رئیس‌جمهوری گفت‌وگو کردیم. حافظی دانش‌آموخته دکتری رشته آینده‌پژوهی، مدیر گروه مطالعات آینده علم و فناوری مرکز تحقیقات سیاست علمی کشور و پژوهشگر مهمان دانشگاه سیدنی استرالیا است. گفت‌وگوی ایسکانیوز با حافظی در ادامه می‌آید؛

به نظر شما مهم‌ترین معیارهای انتخاب رئیس‌جمهور چیست؟

یکی از معیارهای تصمیم‌گیری برای دولت آینده این خواهد بود که رئیس‌جمهوری که شعار شایسته‌سالاری می‌دهد، تا چه اندازه می‌تواند این شایسته‌سالاری را به وجوه علمی و تخصصی گره بزند؟ همچنین چقدر تلاش می‌کند افراد متخصص و عالم یک حوزه تخصصی را بکار بگیرد و نه جبهه‌های سیاسی را؟ برای تسهیل حرکت به سمت آینده روشن کشور چقدر در حوزه توسعه علم و فناوری سرمایه‌گذاری می‌کند؟

قصد دارم با ذکر مثالی شرایط فعلی کشور را ترسیم کنم. برای مثال اگر یک جفت دوقلوی همسان داشته باشیم که یکی از آن‌ها در بهترین دانشگاه ایران تحصیل کند و دیگری در بهترین دانشگاه جهان، آیا این دو نفر پس از فارغ‌التحصیلی متفاوت خواهد بود؟ به نظر من متفاوت است. چراکه آنچه در دانشگاه‌های برتر جهان اتفاق می‌افتد فقط مسئله آموزش نیست.

امروز محتوای آموزشی در همه دانشگاه‌ها ثابت است و همه به محتواهای آموزشی دسترسی دارند. تفاوتی که وجود دارد این است که اکوسیستمی در دانشگاه‌های برتر جریان دارد که افراد را برای نهاد علم تربیت می‌کند و مسئله امروز دانشگاه تنها آموزش دادن نیست. در بعد آموزشی یک فرد باید بیاموزد که چگونه خود را برای شرایط جدید و توانمندی لازم متناسب با تحولات آماده کند. (Learn How to Learn)

نکته بعدی اینکه منش استادان و بودن در فضای رشد دهنده، برای دانشجویان ضروری است. بذری که در گلخانه‌ای با محیط مناسب رشد می‌کند، بالنده‌تر است یا بذری که به‌صورت تصادفی و بدون مراقبت در زمین کاشته شده است؟

برای مثال باید بپرسیم اگر فرد نخبه‌ای مانند مریم میرزاخانی در ایران می‌ماند، می‌توانست بالاترین جایزه ریاضی را ببرد؟ آیا ما نظام علمی داریم که مریم میرزاخانی را به‌عنوان یک فرد مستعد تشخیص دهد؟ ممکن است برخی پاسخ دهند که به دلایل سیاسی انتخاب نمی‌شود. اگر چنین است به نظر من وزیر علوم باید موانع سیاسی را برطرف کند.

اشاره فرمودید که وزیر علوم باید موانع سیاسی را برای پژوهشگران از میان بردارد. به نظر شما وزیر علوم آینده باید چه ویژگی‌هایی داشته باشد؟

وزیر علوم باید مستقل، شجاع و معتقد به ایجاد تحول در نهاد علم باشد تا بتواند آموزش عالی را راهبری کند. در نهاد علم نیاز به ژنرال در قامت وزیر نداریم بلکه نیازمند یک رهبر ارکستر هستیم که هماهنگی بین بخش‌های مختلف را تضمین می‌کند.

باید توجه کنیم که فرایند توسعه نهاد علم، فرایندی تکاملی است. همچنین همه‌چیز چاپ کردن یک مقاله نیست. دستاوردهای علوم با یکدیگر متفاوت است. این ریل‌گذاری باید از شخص وزیر و نگاه وزارتخانه ایجاد شود. جای دیگری این قدرت را ندارد. ما به دنبال ایجاد بستر مناسبی برای رشد هستیم تا به رشد نخبگان منجر شود.

نخبگان افراد مستعدی هستند که انگیزه و پشتکار دارند. بروز استعداد این افراد حتماً باید در بستر مناسب (مثل زمینی که بذر در آن کاشته می‌شود) انجام شود. بستری که افراد در آن تلاش کنند و شکست بخورند؛ اما نابود نشوند. بتوانند دوباره بلند شوند و روی پای خودشان بایستند. پیشرفت علمی مسیری پر از شکست و آموختن است.

در سال‌های گذشته دانشگاهیان بارها مورد خطاب قرار گرفتند که چرا مسائل کشور را حل نمی‌کنید؟ چرا فقط مقاله می‌نویسید؟ مقاله نوشتن صرف یعنی مقاله نوشتن فقط با هدف مقاله‌نویسی حتماً کار اشتباهی است؛ اما انجام پژوهش ضروری است.

اگر مقاله را ابزاری برای گفت‌وگو در نهاد علم در نظر بگیریم، ارزش مقاله دوچندان می‌شود. پژوهشی انجام می‌شود و بر اساس آن پژوهش مقاله‌ای منتشر مکی گردد که نتایج را مورد ارزیابی قرار می‌دهد. هدف مقاله‌نویسی نبوده، بلکه هدف پژوهش باکیفیت بوده است. من علاقه‌مندم گفت‌وگو با همتایان علمی خود در دنیا را در معرض دیده شدن قرار دهم. علم این‌گونه پیشرفت می‌کند.

نکته بعدی این است که آیا دانشگاه همیشه موظف است که به جامعه خود خدمت بدهد؟ این عبارت درست است؛ اما کامل نیست. دانشگاه را به‌مثابه زنجیره تأمین ببینیم که می‌تواند از استخراج مواد اولیه تا کارخانه‌هایی که مستقیم به مردم محصول عرضه می‌کنند، تشکیل شود. رشته‌ها و پژوهشگران مختلف با هم یکسان نیستند و این امر قابل‌احترام و بسیار ارزشمند است. وجود چنین شرایطی بستر را برای ظهور افراد نابغه فراهم می‌آورد. ضمن ارزش گذاشتن به تفاوت‌ها وزارت علوم باید به‌صورت ویژه به حفاظت و حمایت از اندیشه‌های جوان و نخبگان اهتمام ورزد و وزارتخانه محل رفت‌وآمد چنین افرادی باشد نه نگاه‌های کهنه که برای شرایط امروز مجهز و آموزش‌دیده نیستند.

چه مشکلاتی در این زمینه وجود دارد؟

رشد و توسعه علمی ما با خطر مواجه است چون بالادست حوزه علم را فراموش کرده‌ایم. معمولاً دولت است که به بالادست حوزه علم کمک می‌کند. TRL های (به معنی سطح آمادگی فناوری) پایین‌تر را ایده‌ها شکل می‌دهند و در این مرحله احتمال شکست بسیار بالاست. دولت در این بخش واردشده و سرمایه‌گذاری می‌کند. وقتی بازار ارزش محصول را درک کند و وارد میدان شود، دولت نقش خود را کمرنگ می‌کند. در چنین شرایطی دولت به بازار سازی و نظارت بر فرایندها اهتمام خواهد ورزید. به زبان دیگر، درجایی که ریسک بالایی وجود دارد، دولت با بودجه عمومی کمک می‌کند به توسعه علم، نه جایی که تقاضا وجود دارد و بخش خصوصی تمایل به حضور در عرصه توسعه علم و فناوری را دارد. هم‌اکنون دستگاه‌های دولتی و بخش عمومی از دانشگاه کمک می‌گیرند چون مجبورند و بخشی از بودجه‌شان بلوکه‌شده است. اما در عوض در حوزه‌های علوم پایه و حوزه‌های فنی مهندسی که افراد به مسائل نظری و انتزاعی علاقه‌مند هستند، هیچ‌گونه بودجه و جریان حمایتی وارد نمی‌شود یا جریان مالی بسیار نحیف است.

انتظار من به‌عنوان یک فرد فعال در نهاد علم این است که وزیر علوم و وزارت علوم، درک خوبی از زنجیره ارزش در علم داشته باشند و کمک کنند افرادی که در حوزه‌های نظری کار می‌کنند، فرصت‌های برابری با سایر رشته‌ها داشته باشند.

همان‌طور که اشاره شد معنای چاپ مقاله و گفت‌وگو در نهاد علم در رشته‌های مختلف متفاوت است. برای مثال در یک حوزه استادان چند هزار ارجاع دارند؛ اما در برخی رشته‌ها فقط افراد معدودی می‌توانند به تعداد ارجاعات خیلی زیاد برسند.

اعداد به‌تنهایی حرفی برای گفتن ندارند. اعداد باید تحلیل شوند. وظیفه دانشگاه و دانشگاهی (به‌تنهایی) شاید پاسخ دادن به مسائل کشور نباشد؛ اما وظیفه نهاد علم این است که به سؤالات کشور پاسخ دهد. به عبارتی یک سیمرغ است که باید از ابتدا تا انتهای زنجیره ارزش کامل و قوی باشد تا بتواند وظایفش را به‌درستی انجام دهد و ارزش‌آفرین باشد.

اگر ما بالادست و ابتدای زنجیره ارزش که مطالعات بنیادی در آنجا انجام می‌شود را نادیده بگیریم در آینده با یک سونامی ویرانگر مواجه خواهیم بود، چون در پایین‌دست ناچار به واردات می‌شویم.

در راستای تقویت زنجیره ارزش علم، یکی از مهم‌ترین مسائل نگاه کمک‌کننده وزیر علوم برای شناسایی حوزه‌های نوپدید کشور و بها دادن به آن‌ها است.

مهم‌ترین مطالبات آموزش عالی از دولت آینده چیست؟

علاوه بر نکاتی که گفته شد، بها دادن به حوزه‌های بین‌رشته‌ای یکی از مطالبات آموزش عالی از دولت آینده است. ما دیوارهای فیزیکی و مجازی بسیار بلندی دورتادور دانشکده‌ها کشیده‌ایم. کم پیش می‌آید که کسی در حوزه‌ای بین‌رشته‌ای فعالیت کند و بتواند از امتیازات ارتقا و ترفیع به‌راحتی بهره‌مند شود. برای مثال کسی که در آینده‌پژوهی (حوزه فعالیت خودم) فعالیت می‌کند و نا ترازی انرژی را بررسی می‌کند، باوجود پاسخگویی به مسائل کشور نمی‌تواند حاصل پژوهش‌های خود را در مجلات حوزه انرژی منتشر کند و انتظار داشته باشد از منافع امتیاز آن بهره‌مند شود درحالی‌که همین فرد از سوی پژوهشگران/مجلات معتبر بین‌المللی شناسایی‌شده و به همکاری دعوت می‌شود. کمک به همکاری‌ها و تعیین مشوق برای فعالیت‌های بین‌رشته‌ای یکی از موارد دیگری که باید موردتوجه ویژه وزارت علوم آینده قرار بگیرد.

یکی از ایده‌هایی در وزارت علوم فعلی دنبال می‌شود و شورای عالی انقلاب فرهنگی هم پیگیری می‌کند این است که ارتقای استادان بر اساس برنامه‌های بلندمدت باشد. منظورم احترام گذاشتن به برنامه‌های بلندمدت و سرمایه‌گذاری در این حوزه‌ها است. به نظرم این موضوع باید به‌صورت ساختارمندی در دولت بعدی هم پیگیری شود.

مباحث اخلاق پژوهش در کشور ما مغفول مانده‌اند، حتی الگوی فکری ما در این زمینه، متضاد الگوی فکری بین‌المللی است. برای مثال دانشگاه‌های معتبر جهانی موارد بی‌اخلاقی پژوهشی را گزارش می‌‎کنند. وقتی دانشگاه پیگیر موارد بی‌اخلاقی پژوهشی باشد، به جامعه این پیام را می‌دهد که نهاد علم حاصل فعالیت دانشمندان را بررسی می‌کند و بر نتایج آن صحه می‌گذارد. در این صورت اگر اشتباهی صورت پذیرد خود نهاد علم با تنبیه سخت از حیثیت علم دفاع خواهد کرد. نتیجه این اقدام اعتماد بیشتر به یافته‌های علمی است.

نهاد علمی باید مهم‌ترین ناظم و منتقد خودش باشد و با متخلفان به‌شدت برخورد کند. در این شرایط، وزیر علوم می‌تواند افتخار کند که ریل‌گذاری در مسیر کیفیت انجام‌شده است. اگر نظام علمی تنبیه مستحکم و سخت برای افرادی که بی‌اخلاقی پژوهشی می‌کنند و با عددسازی اعتبار کسب می‌کنند، در نظر بگیرد، حتماً محققان اخلاق مدار که اکثر جامعه علمی را تشکیل می‌دهند انگیزه بیشتری می‌گیرند و با آرامش بیشتری به کار خود ادامه می‌دهند. چون می‌دانند که سیاست‌گذار و فردی که در رأس نهاد علم است به کیفیت احترام می‌گذارد نه کمیت و روابط افراد.

یکی از مهم‌ترین دلایل مهاجرت اعضای هیئت‌علمی در سال‌های اخیر همین بوده است. اعضای هیئت‌علمی سال‌هایی که می‌توانستند در صنعت فعالیت کنند را در دانشگاه گذراندند و مهم‌ترین سرمایه خود یعنی سال‌های جوانی را سرمایه‌گذاری کرده‌اند. پس از سال‌ها تحصیل وقتی به شغل ایده‌آل خود می‌رسند حس می‌کنند متضرر شده‌اند. استادان جوان در حوزه تأمین مسکن و حمایت مالی از خانواده‌های خود مشکلات جدی دارند. این شرایط سخت استادان را ناچار به مهاجرت می‌کند. چون شغلشان پژوهشگر بودن است. حال در کنار فشارهای مالی و اجتماعی بی‌عملی نهاد علم کشور در مقابل کژ اخلاقی‌ها را قرار دهید. اثر منفی صدچندان می‌شود. شایسته‌سالاری و نظام ارزیابی دقیق و تنبیه افرادی که نهاد علم را زیر سؤال می‌برند باید ملاک عمل قرار بگیرد.

وزارت علوم نمی‌تواند یک وزیر داشته باشد که در مرکز بنشیند و برای پیروزی در نبرد علم و فناوری برای افرادی که در خط مقدم هستند و همگی ژنرال‌های تراز اول حوزه خود محسوب می‌شوند برنامه‌ریزی کند. فردی که در وزارت علوم مسئولیت می‌پذیرد حتماً باید خودش یک ژنرال علمی باشد که در خط مقدم جبهه توسعه علمی فعالیت داشته است. وزیر علوم باید به سمت تمرکززدایی برود و وزارت علوم به‌جای سنگین شدن و انجام هزار کار، باید مهم‌ترین کار یعنی نظارت صحیح و کمک به شایسته‌سالاری را بر عهده بگیرد نه تولید سندها و سامانه‌های مختلف را.

اگر صنعت بداند مشکلاتش در دانشگاه حل می‌شود، حتماً خودش به سراغ دانشگاه می‌آید. همه کنشگران این عرصه باید کمک کنند و نقشه توسعه علم و فناوری را بکشند. نه این‌که مرزهای دانشگاه تا صنعت ادامه یابد و هر وقت به مشکل برخوردیم دانشگاه را مقصر بدانیم. ماهیت دانشگاه‌ها بر اساس آمایش سرزمین باید باهم متفاوت باشد. انتظار از وزیر علوم این است که برنامه‌ای منسجم و واقع‌بینانه بر اساس نقش درست وزارت علوم در زیست‌بوم علم و فناوری کشور ارائه داده و در مسیر اجرای آن گام بردارد..

انتهای پیام/

کد خبر: 1235635

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =