به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، مینی سریال «در انتهای شب» به کارگردانی آیدا پناهنده و با نویسندگی آیدا پناهنده و ارسلان امیری و با بازی روان و درخشان پارسا پیروزفر و هدی زین العابدین پس از ۹ قسمت به پایان رسید.
حالا با اتمام این سریال و تماشای قسمت آخر آن، بهتر می توان درباره این ساخته آیدا پناهنده نظر داد که واقعی، قابل درک، ملموس و دارای حرف بودن ۴ کلمه ای است که می توان برای این سریال به کار برد.
سریال «در انتهای شب» با هماهنگی دقیق و حساب شده در تمام اجزای فیلم مانند فیلمنامه، کارگردانی، تدوین، تصویر، موزیک، گریم، صحنه و در نهایت بازیگری نشان داد عوامل این سریال برای شعور و وقت مخاطب ارزش قائل هستند.
نقطه قوت فیلمنامه این سریال را می توان این چنین تقسیر که کلیه کاراکترها نه آدم های بسیار بد بودند و نه آدم های بسیار خوب و همگی افرادی خاکستری بودند مانند دنیای واقعی و هیچگونه اغراق و بزرگنمایی را در شخصیت پردازی های سریال شاهد نبودیم.
نکته اصلی در خصوص «در انتهای شب» این است که ما شاهد یک سریال صرفا برای سرگرمی و گذران اوقات نبودیم بلکه شاهد یک زندگی واقعی با ژانر اجتماعی بودیم که ممکن بسیاری از افراد اطراف ما درگیر چنین مسائلی باشند و بلکه می توان از این سریال به عنوان یک اثر هنری آموزنده یاد کرد که اینکه آیا پایان یکی زندگی مشترک با همه چالش هایی که دارد پذیرفته است و اگر چنین اتفاقی افتاد راه برگشتی وجود دارد یا خیر؟
در قسمت ۹ که قسمت پایانی این سریال است یک پایان نیمه باز را شاهد هستیم که بر خلاف ۸ قسمت قبلی که تماما شاهد درگیری و اختلاف و گروکشی هستیم با یک چرخش ۱۸۰ درجه نرم و لطیف می توان برداشتی امیدوارانه از این جدایی تلخ در نظر گرفت.
در سکانس پایانی این سریال که گویا در حیاط خانه سالمندان و پس از دیدار مادر بهنام است ماهی در دیالوگی خطاب به بهنام می گوید: «بیا فقط پدر و مادر خوبی باشیم» که این دیالوگ نشان از عدم تمایل ماهی برای برگشت به زندگی با بهنام است و فقط نقطه اشتراک آنان فرزندشان است اما در همین سکانس شاهد بارش برف هستیم که در سینما برف نماد پیوند و اتصال است و از طرفی نگاه هردوی آنان به افق نشان از فکر کردن به آینده است که تمامی اینها به نگاه هوشمندانه کارگردان برمی گردد.
مرگ کاراکتر حکیمه از نقاط ضعف و تلخ این سریال بود نه از این بابت که حکیمه شخصیتی دوست داشتنی و درخشان در فیلم بود بلکه از این بابت که این فیلم خصوصا در قسمت پایانی مقداری امید دل مخاطبان خود تولید کرد، شاید بسیاری از افرادی که به تماشای این سریال نشستند، خود یا فردی از خانواده یا نزدیکان درگیر سرطان باشند که مرگ حکیمه می تواند حس ناامیدی به این افراد منتقل کند، کارگردان می توانست همانطور که در قسمت پایانی از جدل و کشمکش دست کشید و فرصت شناخت مجددی به بهنام و ماهی داد نیز فرصت زندگی مجدد و امیدوارانه ای به کاراکتر حکیمه میداد.
در نهایت باید گفت خیلی وقت بود سریالی با مضمون اجتماعی و چنین با نقاط قوت بسیار شاهد نبودیم و امیدواریم چنین سوژه هایی با کنار هم قرار گرفتن چنین زوج های موفقی را در همچنان شاهد باشیم. دلمان برای جمعه شب هایی که «در انتهای شب» میدیدیم تنگ می شود.
انتهای پیام/
نظر شما