گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- در دنیایی که مرزهای جغرافیایی هر روز بیش از پیش رنگ میبازند و رسانهها به سادگی به درون خانهها، ذهنها و سبک زندگی مردم نفوذ میکنند، مسئلۀ «هویت فرهنگی» بیش از هر زمان دیگری اهمیت یافته است. امروز دیگر سخن گفتن از جنگ فرهنگی اغراقآمیز نیست؛ زیرا میدان نبرد جدید، ذهن و خیال نوجوانان و جوانان است. آنها در حساسترین مرحله شکلگیری شخصیت قرار دارند و بیش از هر گروهی در معرض پیامهای رسانهای قرار میگیرند. در چنین فضایی، کتاب «تنتن و سندباد» نوشته محمد میرکیانی ئ تصویرگری محمد حسین صلواتیان که چاپ و عرضه آن را انتشارات قدیانی بر عهده داشته است، نمونهای خلاقانه از تلاش برای احیای قهرمانان و روایتهای بومی در برابر سیل داستانهای غربی است؛ روایتی که نهتنها میان مخاطبان نوجوان محبوب شده بلکه از منظر اندیشهای نیز قابل تحلیل است.
در دهههای اخیر، جهان غرب با اتکا بر قدرت رسانهای عظیم خود از صنعت کتاب و کمیک و سینما و سرگرمی گرفته تا شبکههای اجتماعی و پلتفرمهای جهانی توانسته است حضور پررنگی در ذهن و خیال نسلهای جدید ایجاد کند. کاراکترهایی قدیمیتری چون «تن تن» تا «هری پاتر»، «سوپرمن»، «مرد عنکبوتی» و دهها شخصیت مشابه، برای کودکان و نوجوانان بسیاری از کشورهای شرق به چهرههایی آشنا و محبوب تبدیل شدهاند؛ در حالی که در بسیاری از این کشورها، گنجینهای عظیم از قهرمانان اسطورهای و داستانهای کهن وجود دارد که میتوانند با اقتدار در میدان رقابت روایتها قرار بگیرند. ایران بهویژه در این زمینه صاحب یک میراث کمنظیر است؛ از رستم و سهراب شاهنامه گرفته تا امیرارسلان نامدار، آرش کمانگیر و صدها روایت دیگر.
اما چرا این میراث کمتر در ذهن نسل جدید حضور دارد؟ پاسخ روشن است، روایتهای غربی با بستهبندی جذاب، طراحی بصری پیشرفته و حضور دائمی در گردونه رسانه، زودتر و پررنگتر به مخاطب نوجوان ارائه میشوند. در مقابل، بخش بزرگی از ادبیات کهن ما در قالبهایی عرضه شده که برای کودکان و نوجوانان امروز جذابیت لازم را ندارد. همین شکاف، زمینه را برای فاصله گرفتن نسل جدید از قهرمانان فرهنگی خود فراهم کرده است.
کتاب «تنتن و سندباد» دقیقاً چنین شرایطی را بیان میکند. میرکیانی، نویسنده باسابقه حوزه کودک و نوجوان، در این اثر با هوشمندی، دو جهان متفاوت را مقابل یکدیگر قرار میدهد، جهان قهرمانان غربی با ظاهری مدرن و پرزرقوبرق، و جهان پهلوانان شرقی، ریشهدار و اصیل. انتخاب شخصیت تنتن در برابر سندباد، انتخابی نمادین است. تنتن، خبرنگار ماجراجوی بلژیکی، یکی از محبوبترین کاراکترهای ادبیات مصور غربی در قرن بیستم است؛ در حالی که سندباد دریانورد، یکی از شناختهشدهترین چهرههای ادبیات کهن مشرقزمین، نماد سفر، شجاعت، تجربهگری و جهاندیدگی است.
در نگاه اول، این تقابل ممکن است تنها یک بازی داستانی به نظر برسد، اما میرکیانی آن را به صحنهای برای گفتوگوی فرهنگی تبدیل میکند؛ گفتوگویی که در آن قدرت داستانهای بومی و اهمیت نگهداشتن هویت فرهنگی، در قالب ماجرایی پرهیجان و نوجوانانه روایت میشود. نوجوان امروزی قرار نیست با سخنرانیهای رسمی یا متون خشک اخلاقی قانع شود؛ آنچه او را جذب میکند یک داستان جذاب و سرشار از تخیل است. «تنتن و سندباد» بهخوبی این نیاز را تصویرسازی کرده است.
یکی از نکات مهمی که جایگاه این کتاب را برجستهتر میکند، تقریظ رهبر انقلاب بر آن است. تقریظی که نشاندهنده توجه جدی به ضرورت تقویت ادبیات و قهرمانان بومی است. در نگاه ایشان، معرفی شخصیتها، داستانها و نمادهای فرهنگی شرقی و ایرانی به نسل جدید، نه یک امر تزئینی، بلکه یک ضرورت هویتی است. این تقریظ را میتوان سندی بر تأیید ایدهای دانست که سالهاست متخصصان فرهنگ بر آن تأکید میکنند که اگر ما به روایتهای خود نپردازیم، دیگران برای ما روایت خواهند ساخت.
تقریظ رهبر انقلاب تنها یک تشویق ادبی نیست؛ بلکه پیام روشنی دارد: «در جنگ روایتها، باید قهرمانان خودمان را به میدان بیاوریم.» این پیام برای نویسندگان، مربیان، ناشران و حتی والدین اهمیت دارد. نوجوان امروز با سرعتی حیرتانگیز در معرض روایتهای بیگانه قرار میگیرد و اگر روایت بومی و جذابی جایگزین آن نشود، خلأ هویتی پدید میآید. «تنتن و سندباد» پاسخی هنری به همین دغدغه است.
واقعیت این است که اگرچه غرب با ابزارهای قدرتمند رسانهای، سرگرمی و تولید محتوای انبوه در حال تأثیرگذاری بر فرهنگ ملل دیگر است، اما این به معنای شکستپذیری مطلق فرهنگهای شرقی نیست. تاریخ نشان داده که فرهنگهایی که ریشه در سنتهای عمیق دارند، حتی در مواجهه با جریانهای پرقدرت خارجی، توان مقاومت و بازسازی دارند؛ به شرط آنکه خودآگاهی فرهنگی وجود داشته باشد و تلاش شود روایتهای بومی با زبانی روزآمد و جذاب ارائه شوند.
کتاب «تنتن و سندباد» نمونهای از همین تلاش است؛ تلاشی که نشان میدهد میتوان در همان میدانی که غرب حضور پررنگی دارد، یعنی میدان «داستان و سرگرمی»، به رقابت پرداخت. میتوان شخصیتهایی خلق کرد که نوجوانان با آنها همذاتپنداری کنند، میتوان روایاتی ساخت که هم سرگرمکننده باشد و هم حامل پیام هویتی. مسئله، خلق «ضدقهرمان» برای قهرمانان غربی نیست؛ مسئله، زنده نگهداشتن قهرمانان خودمان است.
در نهایت، پیام اصلی کتاب میرکیانی روشن است، جهان امروز، جهان نبرد نمادهاست. اگر نمادهای ما حضور نداشته باشند، ذهن نسلهای آینده با نمادهای دیگر ساخته میشود. این نبرد نه با سخنرانی که با هنر، ادبیات، سینما و داستانگویی بهدست میآید. «تنتن و سندباد» نه تنها یک اثر ادبی جذاب برای نوجوانان است، بلکه یادآوری میکند که فرهنگ، اگر روایت نشود، فراموش میشود.
از سوی دیگر این کتاب در دل خود حاوی پیام دیگری است و آن اینکه اگر خود را قوی نکنیم غرب ما را نابود خواهد کرد و اگر هرچقدر مقابل آنان کوتاه بیاییم آنان هیچ حد و مرزی برای تجاوز و رسیدن به اهداف و خواسته های خودشان قائل نیستند.
در عصر هجوم بیوقفه رسانههای قدرتمند جهانی، شاید مهمترین وظیفۀ نویسندگان، هنرمندان و مسئولان فرهنگی این باشد که روایتهای اصیل و قهرمانان بومی را برای نسلهای جدید بازآفرینی کنند؛ روایاتی که هم ریشه در تاریخ ما دارد و هم پاسخگوی نیازهای ذهنی و احساسی نوجوان امروزی است.
کیانوش رضایی- خبرنگار*
انتهای پیام/
نظر شما