به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز، عملکرد رسانه ملی در دوران جنگ و پس از آن نفدهای مثبت و منفی بسیاری را در پی داشت که عمده آنها به نحوه مدیریت صدا و سیما در اختصاص تریبون به منتقدان و نحوه بازتاب اخبار جنگ برمیگردد.
بیشتر بخوانید؛
تشبیه ایران به آغل و اعلام زمان جنگ یا پذیرش تکثر؛ رسانه ملی کدام رویکرد را ادامه میدهد؟
هر چند صدا و سیما در زمان جنگ ۱۲ روزه تلاش کرد تا کارنامه نسبتا قابل قبولی از خود برجای بگذارد اما با فاصله گرفتن از آن دور به تدریج صدای منتقدان در این رسانه رو به زوال رفت.
تا جایی که در روزهای اخیر عدم بخش برنامه ای مستند محور با حضور سیدعباس عراقچی از رسانه ملی اعتراضاتی را برانگیخت. قسمت اول این مجموعه که گفتوگویی با سردار احمد وحیدی، وزیر سابق کشور و دفاع، بود، از قاب رسانه ملی منعکس شد و با استقبال مخاطبان نیز روبرو شد. اما در اقدامی غیرمنتظره، قسمت دوم این برنامه بدون توضیح خاصی روی آنتن نرفت. محمد رنجبران، مشاور وزیر امور خارجه، در واکنشی کنایهآمیز در این زمینه نوشت: «ای کاش اجازه پخش این برنامه داده میشد.»
جنگ که تمام شد، وحدت هم فراموش شد؟
در جریان جنگ ۱۲ روزه ایران با رژیم صهیونیستی، یکی از نهادهایی که نقشی محوری در حفظ انسجام ملی ایفا کرد، سازمان صدا و سیما بود؛ رسانهای که کوشید واقعیتهای میدانی و جنایات رژیم اشغالگر قدس را منعکس و وحدت مردم ایران را در برابر متجاوز تقویت کند. حضور کارشناسان و چهرههایی از طیفهای فکری مختلف، نشانهای از تلاش برای عبور از خطوط معمول جناحبندی و حرکت بهسوی همبستگی ملی بود.
با اینحال، این وحدت عمری کوتاه داشت و بلافاصله پس از پایان جنگ، صداوسیما به همان روال گذشته بازگشت؛ دعوت از چهرههای وابسته به یک جریان خاص و حذف صداهای دیگر، بار دیگر موجب بازتولید حاشیه و بیاعتمادی شد.
در همین زمینه، محمد قوچانی، فعال سیاسی اصلاحطلب، با انتقاد از این روند، پیشنهاد داد که شبکهای مستقل در اختیار اصلاحطلبان قرار گیرد تا در مسیر اطلاعرسانی و انسجام ملی، یار و همراه رسانه ملی باشند.
یکی دیگر از انتقادهایی که پس از جنگ به صداوسیما وارد شد، تکرار چهرهها و نگاههای سیاسی خاص در برنامهها بود. بهعنوان نمونه، برنامههای گفتوگوی سعید جلیلی و عباس عراقچی تقریباً همزمان برنامهریزی شده بود، اما تنها برنامه جلیلی روی آنتن رفت. عراقچی، وزیر خارجه کشورمان در شرایطی از جدول پخش کنار گذاشته شد که انتظار میرفت نگاه دیپلماتیک وی به جنگ، مکمل روایت نظامی باشد.
از سوی دیگر، حضور مصطفی کواکبیان در یکی از برنامههای شبکه خبر و اظهارات بیپایه او درباره کاترین شکدم، موجی از انتقادات را متوجه صداوسیما کرد. بسیاری پرسیدند چرا باید تریبون ملی به طرح مسائلی داده شود که فاقد اعتبار و موجب تشویش اذهان عمومی است؟
صداوسیما با تکیه بر سحر امامی، ضعفهای خود را پنهان نکند
در تاریخ ۲۶ خرداد، ساختمان مرکزی سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران هدف حمله مستقیم رژیم صهیونیستی قرار گرفت؛ حملهای که به شهادت جمعی از کارکنان این رسانه و تخریب بخشی از تجهیزات آن منجر شد. در همان لحظات حساس، سحر امامی، مجری برنامه زنده، با حفظ آرامش و ادامه اجرای خود، تصویری ماندگار از شجاعت، تعهد و مسئولیتپذیری رسانهای به نمایش گذاشت؛ تصویری که به سرعت در رسانههای داخلی و خارجی بازتاب یافت و وی را به نمادی از مقاومت و صلابت تبدیل کرد.
با این حال، آنچه موجب انتقاد شده، نحوه مواجهه مدیریت صداوسیما با این اتفاق کمنظیر است. بهجای بهرهگیری مسئولانه و حرفهای از این صحنه برای نمایش واقعی چهرهای مقاوم از مردم و رسانه ملی، بسیاری معتقدند صداوسیما کوشیده است تا از محبوبیت سحر امامی صرفاً برای بازسازی چهره آسیبدیده سازمان و بازیابی اعتبار ازدسترفته خود استفاده کند؛ رویکردی که نه تنها از شأن آن لحظه کم میکند، بلکه میتواند اعتماد عمومی را نیز بیش از پیش تضعیف کند.
در ادامه گفنگو ایسکانیوز با حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا و از اعضای شورای مرکزی و معاون بینالملل حزب موتلفه اسلامی و غلامرضا رجایی فعال سیاسی اصلاحطلب و مشاور مرحوم هاشمی رفسنجانی را میخوانید:

صداوسیما توانست فضای جامعه را در زمان جنگ مدیریت کند
ترقی در ارزیابی نقاط ضعف و قوت صداوسیما در جنگ ۱۲ روزه گفت: صداوسیما در این نبرد رسانهای تلاش کرد تا روایت اول را در اختیار افکار عمومی قرار دهد؛ موضوعی بسیار حیاتی که مانع از آن شد تا اخبار تحریفشده یا اطلاعات نادرست از طریق رسانههای معاند به جامعه تزریق شود. از منظر روانی نیز این رسانه توانست فضای جامعه را تا حد زیادی مدیریت کند و اجازه ندهد نگرانیها و اضطرابهای ناشی از شرایط جنگی در ذهن مردم تشدید شود.
ترقی در ادامه تصریح کرد: یکی از نکات قابل توجه در عملکرد رسانه ملی، کمک به تداوم زندگی عادی مردم بود. صداوسیما با اطلاعرسانی هوشمندانه و هدفمند، از تبدیل تهدیدات رسانهای دشمن به بحران روانی در کشور جلوگیری کرد و اجازه نداد فضای عمومی دچار التهاب شود.
عملکرد فراجناحی صداوسیما، حب وطن را در جامعه تقویت کرد
این فعال سیاسی اصولگرا در تحلیل رویکرد فراجناحی رسانه ملی در جریان جنگ ۱۲ روزه توضیح داد: در شرایطی که کشور مورد تهاجم دشمن قرار گرفته بود، صداوسیما با عبور از مرزبندیهای سیاسی، به شکل ملی و وحدتآفرین عمل کرد. این رویکرد باعث شد حس وطندوستی در میان مردم تقویت شود و توطئه دشمن برای ایجاد اغتشاش و فاصله میان مردم و نظام ناکام بماند.
وی در ادامه به تأثیر مصاحبه با چهرههایی اشاره کرد که در گذشته منتقد یا مخالف نظام بودهاند و گفت: دعوت از برخی افراد با پیشینه انتقادی برای حضور در برنامههای رسانه ملی، نقش مؤثری در خنثیسازی جنگ روانی دشمن داشت. این اقدام موجب شد تا حس تعلق به وطن در میان اقشار مختلف جامعه تقویت شده یا در بسیاری از موارد دوباره جان بگیرد.
معاون بینالملل حزب مؤتلفه اسلامی در واکنش به این پرسش که چرا پس از پایان جنگ ۱۲ روزه، رسانه ملی بار دیگر به رویه سابق خود بازگشته، گفت: اگر سیاست رسانه ملی بر پایه یک تصمیم واحد و کلان، مثلاً بر اساس مصوبهای از شورای عالی امنیت ملی برای حفظ وحدت شکلگرفته باشد، قابل دفاع است. اما اگر این تغییر مسیر بهصورت سلیقهای و مقطعی انجام شده باشد، این نگرانی وجود دارد که دستاوردهای وحدتآفرینی که در طول جنگ حاصل شده، بهسرعت از بین برود.
وی تأکید کرد: وحدتی که در سایه تهدید دشمن شکل گرفت، سرمایهای ملی است و نیازمند مراقبت و استمرار است. بنابراین صداوسیما باید با دوری از رفتارهای مقطعی، نقش خود را در تقویت انسجام ملی حفظ کند.
رسانه نباید از چارچوب حاکمیت خارج شود
ترقی در واکنش به این ایده که آیا باید به برخی جریانهای خاص مانند اصلاحطلبان شبکه جداگانه داده بشود یا خیر؟ گفت: چنین درخواستی از اساس نادرست است، چرا که موضوع رسانه ملی یک مسئله حاکمیتی محسوب میشود و نباید از چارچوب حاکمیت خارج شود.
وی با اشاره به لزوم تقدم منافع ملی بر منافع جناحی افزود: تمام جریانهای سیاسی الزاماً نمیتوانند همواره منافع ملی را بر منافع گروهی و جناحی خود ترجیح دهند؛ به همین دلیل واگذاری شبکه جداگانه به یک جریان خاص، اقدامی پرریسک و برخلاف منطق حکمرانی رسانهای در جمهوری اسلامی است.
رسانه ملی از اقدام سحر امامی برای برای پنهانسازی ضعفهای خود استفاده نکند
این فعال سیاسی اصولگرا در واکنش به این پرسش که آیا صداوسیما از خانم امامی برای پوشاندن ضعفهای خود استفاده میکند؟ گفت: بهطور کلی ممکن است برخی اقدامات صداوسیما چنین برداشتهایی را در ذهن مخاطب ایجاد کند، اما آنچه خانم امامی انجام داد، کاملاً ناشی از ابتکار فردی خود ایشان بود و ارتباط مستقیمی با سیاستهای سازمان صداوسیما نداشت.
وی با بیان اینکه رسانه ملی نباید از این موقعیتی که سحر امامی خلق کرد، سواستفاده کند گفت: در شرایطی که مردم این حرکت را تحسین کرده و به آن احترام میگذارند، شایسته نیست که رسانه ملی از چنین اتفاقی بهعنوان ابزاری برای پنهانسازی ضعفها یا کاستیهای خود استفاده کند. این موفقیتها باید در مسیر تقویت اعتماد عمومی و اصلاح عملکردها بهکار گرفته شود، نه در خدمت توجیه گذشته.
معاون بینالملل حزب مؤتلفه اسلامی، در پاسخ به پرسشی درباره تبعات واگذاری تریبون رسانهای به یک جریان خاص، تأکید کرد: مبنای حضور افراد در رسانه ملی باید معیارهایی باشد که مقام معظم رهبری بهعنوان راهبردهای کلان هدایت فرهنگی و سیاسی کشور تبیین کردهاند. چنانچه تریبون در اختیار جریانهایی قرار گیرد که تفکرات رادیکال دارند و از چارچوب رهنمودهای رهبری تبعیت نمیکنند، این روند منجر به تضعیف انسجام ملی و مخدوششدن شاخصهای مورد نظر رهبری خواهد شد.
تقویت نگاه رادیکال در رسانه ملی باعث بیاعتمادی به نظام میشود
وی ادامه داد: تجربه نشان داده که برخی گروهها که ادعای ولایتمداری دارند، در عمل از منویات رهبری فاصله میگیرند و با طرح دیدگاههای افراطی، فضای جامعه را ملتهب میکنند. تقویت این نوع نگاهها در رسانه ملی، نهتنها به تبیین صحیح گفتمان انقلاب کمکی نمیکند، بلکه موجب بیاعتمادی بخشی از افکار عمومی و کاهش سرمایه اجتماعی نظام میشود.
ترقی با اشاره به اهمیت نقش رسانه ملی در بازتاب صحیح گفتمان رسمی کشور گفت: چهرههایی که در مقاطع مختلف مورد انتقاد صریح یا هشدار مقام معظم رهبری قرار گرفتهاند، نباید با جایگاهسازی رسانهای، بهعنوان نماینده تفکر عمومی جامعه معرفی شوند. این اقدام، با اصول حکمرانی رسانهای در جمهوری اسلامی مغایرت دارد و میتواند به گسستهای فکری و سیاسی در جامعه دامن بزند.

عملکرد صداوسیما در دوره جنگ متوسط بود
غلامرضا رجایی نیز، در ارزیابی عملکرد رسانه ملی در جریان جنگ ۱۲ روزه، با اشاره به نقاط قوت و ضعف آن گفت: بهطور کلی، عملکرد صداوسیما در این دوره را میتوان متوسط ارزیابی کرد. کشور بهطور ناگهانی وارد یک جنگ تمامعیار شد و به دلیل نبود آمادگی قبلی، نتوانست استراتژی رسانهای منسجمی را مستقر کند.
وی افزود: یکی از نشانههای این غافلگیری، نوع گزارشگری میدانی بود؛ بهطوری که خبرنگار صداوسیما دقیقاً به مناطقی میرفت که ساعاتی پیش هدف حمله رژیم صهیونیستی قرار گرفته بود و تلاش میکرد آن را برای مخاطبان تشریح کند. این در حالی است که در سرزمینهای اشغالی، حتی پس از گذشت زمان، تصاویر تخریبها با احتیاط و بهصورت محدود منتشر میشود.
رجایی با تأکید بر لزوم آمادگی حرفهای خبرنگاران برای مواجهه با شرایط بحران اظهار داشت: خبرنگاران صداوسیما باید پیش از وقوع چنین رخدادهایی، آموزشهای تخصصی در زمینه پوشش میدانی جنگ ببینند تا بدانند در موقعیتهای پرخطر و حساس چگونه عمل کنند و هم امنیت خود را حفظ کنند و هم مأموریت رسانهای خود را بهدرستی انجام دهند.
وی در ادامه با اشاره به یکی از نقاط قوت رسانه ملی در این دوره گفت: در حوزه محتوای حماسی، صداوسیما عملکرد نسبتاً موفقی داشت و توانست تا حدی روحیه مقاومت و همبستگی را در میان مردم زنده نگه دارد. با این حال، انتظار میرفت که با بهرهگیری بهتر از ظرفیتهای موجود، این عملکرد از حد «قابل قبول» فراتر برود.
فراجناحی بودن زمانی ارزشمند است که به سیاست پایدار تبدیل شود
این فعال سیاسی اصلاحطلب در پاسخ به این پرسش که چرا صداوسیما در جریان جنگ ۱۲ روزه توانست رویکردی فراجناحی اتخاذ کرده و از برخی چهرههای منتقد یا سابقاً زاویهدار در برنامه های تحلیلی دعوت کند؟ گفت: این اقدام از سوی صداوسیما موضوع تازهای نیست و پیش از این نیز بارها شاهد چنین رفتارهایی بودهایم. در مواردی، اصلاحطلبان برای گفتگو به رسانه ملی دعوت شدهاند؛ از جمله آقای عطاءالله مهاجرانی که مواضع متعادلی داشته و حضور وی نیز با استقبال مواجه شده است.
وی در ادامه افزود: همانطور که صداوسیما در مناسبتهایی مانند ۲۲ بهمن یا روز قدس به سراغ برخی افراد با پوشش متفاوت میرود، اما پس از آن مناسبت، آنها را نادیده میگیرد، دعوت از چهرههای سیاسی منتقد نیز گاهی صرفاً در مقاطع خاص صورت میگیرد و استمرار و نگاهی راهبردی پشت آن نیست.
رجایی تأکید کرد: فراجناحی عمل کردن زمانی ارزشمند است که به یک سیاست رسانهای پایدار و مبتنی بر احترام به تنوع فکری تبدیل شود، نه آنکه صرفاً در مقاطع بحرانی یا برای کسب مشروعیت موقت از آن بهرهبرداری شود.
ساختار مدیریتی صداوسیما سالهاست بر روال تکراری میچرخد
مشاور هاشمی رفسنجانی، در واکنش به این پرسش که چرا صداوسیما پس از پایان جنگ ۱۲ روزه بار دیگر به روال سابق خود بازگشته، گفت: با توجه به ترکیب و عملکرد مدیریت فعلی رسانه ملی، نمیتوان انتظار بیشتری داشت. متأسفانه ساختار مدیریتی صداوسیما سالهاست بر همین روال تکراری میچرخد و نشانهای از تحول بنیادین در آن دیده نمیشود.
وی در ادامه افزود: اصلاحطلبان در مواجهه با این وضعیت دو انتخاب دارند یا میتوانند با رویکردی انتقادی بپرسند که چرا در طول سالهای گذشته کنار گذاشته شدهاند و فقط در مقاطع بحرانی به سراغشان آمدهاند یا آنکه بدون پیشداوری از فرصت ایجادشده برای گفتوگو و حضور استفاده کنند. اما در هر صورت، این وضعیت نشان از نگاه مقطعی و نه راهبردی در سیاست رسانهای دارد.
رجایی در با اشاره به عملکرد مدیران فعلی رسانه ملی تصریح کرد: بهنظر من، مدیریت فعلی صداوسیما یکی از ضعیفترین دورههای تاریخ این سازمان است. نبود ابتکار، ضعف در درک تحولات اجتماعی و ناتوانی در پاسخ به نیازهای واقعی افکار عمومی، از جمله نشانههای این ضعف مدیریتی است که همچنان ادامه دارد.
جریانهای سیاسی از ظرفیتهای تلویزیونهای خصوصی استفاده کنند
وی افزود: جریانهای سیاسی میتوانند و در واقع باید از ظرفیتهای فضای مجازی، شبکههای اینترنتی و حتی تلویزیونهای خصوصی استفاده کنند. این مدل رسانهداری در بسیاری از کشورهای منطقه نیز تجربه شده، بهطوری که حتی در کشوری مانند افغانستان نیز برخی احزاب و گروهها دارای رسانههای خصوصی هستند. اگر تنوع رسانهای و گردش آزاد اطلاعات جدی گرفته شود، میتوان امیدوار بود که فضای سیاسی کشور بهسمت بلوغ بیشتری حرکت کند و همه جریانها بتوانند صدای خود را بهصورت مستقیم به مردم برسانند.
این فعال سیاسی اصلاحطلب، در تحلیل پرسشی درباره استفاده رسانه ملی از موقعیت سحر امامی برای پوشش ضعفهای خود، گفت: بهنظر نمیرسد صداوسیما از این موضوع سوءاستفاده کند یا بخواهد کمکاریهایش را پشت نام یک فرد پنهان نماید. آنچه اتفاق افتاده، ایجاد یک ظرفیت رسانهای و عاطفی است که طبیعتاً صداوسیما نیز مانند هر رسانهای از آن بهرهبرداری میکند؛ اما این موضوع نباید بیش از حد تکرار یا بزرگنمایی شود، چرا که در این صورت تأثیر خود را از دست میدهد و به ابتذال کشیده میشود.
وی با تأکید بر شجاعت مردم ایران گفت: واقعیت این است که نمونههایی مانند خانم امامی در جامعه ایران کم نیستند. در واقع میتوان گفت در جریان جنگ ۱۲ روزه، این روحیه شجاعت و مقاومت در میان بخش بزرگی از مردم وجود داشت و خانم امامی صرفاً نماد رسانهای یکی از این جلوهها بود.
واگذاری تریبون به افراطیون، اتحاد ملی را چندپاره میکند
مشاور هاشمی رفسنجانی در توضیح به این پرسش که دادن تریبون به تندروها چه خطراتی برای اتحاد و انسجام ملی دارد گفت: واگذاری تریبون به افرادی با دیدگاههای افراطی، اتحاد ملی را چندپاره میکند و از نظر حیثیتی، جایگاه نظام را در میان افکار عمومی تضعیف میسازد. این رویکرد نهتنها کمکی به اقناع عمومی نمیکند، بلکه موجب تعمیق شکافها و افزایش بدبینیها در جامعه میشود.
وی در پایان تاکید کرد: واقعاً برای برخی از کارشناسانی که مدام در برنامههای صداوسیما حاضر میشوند، باید یک اتاق مخصوص طراحی کرد که همانجا مستقر باشند و بهطور دائم در آن مصاحبه کنند؛ چون انگار فقط صدای آنهاست که باید شنیده شود. صداوسیما دارای ساختارهایی نظیر شورای نظارت است که میتواند در اصلاح این وضعیت نقش ایفا کند. البته انتظار تحول شگرفی نداریم، اما همین شوراها اگر بخواهند، میتوانند دستکم بخشی از مسیر انحصاری و تنشزای کنونی را اصلاح کنند و گامهایی ولو محدود در جهت تقویت انسجام ملی بردارند.
انتهایپیام/
خبرنگار: علیرضا همتی بهار
نظر شما