به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز؛ طرح «مناره» (Middle East Nuclear Activities and Regional Arrangement) که توسط محمدجواد ظریف و محسن بهاروند، معاون پیشین وزیر امور خارجه و سفیر ایران در بریتانیا، پیشنهاد شده در روزهای اخیر با واکنشهای مثبت، منفی و البته مشروط در میان تحلیلگران روبرو شده است.
بیشتر بخوانید؛
توهمی به نام «پایان توانایی هستهای ایران»/ صنعتی که نه با موشک از بین میرود نه با تحریم
ظریف و بهاروند بر این باورند که با این طرح میتوانند مسائل هستهای ایران را از بنبست خارج کنند. آنها در بخشی از یادداشتی مشترک که گاردین آن را منتشر کرد؛ درباره ساز و کار عملیاتی مناره نوشتهاند: «مناره تحقیق، آموزش و توسعه را در سراسر کشورهای عضو هماهنگ خواهد کرد. این شبکه از سرمایهگذاریهای مشترک در زمینههایی از غنیسازی اورانیوم و مدیریت پسماند گرفته تا همجوشی هستهای و پزشکی حمایت میکند. اعضا از طریق یک هیئت نظارتی مشترک، امکانات و تخصص خود را به اشتراک میگذارند و شفافیت را تضمین میکنند. میزان مشارکت متناسب با ظرفیت هر کشور خواهد بود، اما هر عضو سود خواهد برد.»
در بخش دیگری از این یادداشت نیز آمده است: «دفتر مرکزی این شبکه در یکی از کشورهای شرکتکننده خواهد بود و دفاتر فرعی و احتمالاً تأسیسات غنیسازی مشترک در سایر کشورها وجود خواهد داشت. نظارت توسط هیئت مدیرهای متشکل از نمایندگان ملی انجام خواهد شد و ناظران بینالمللی از سازمان ملل متحد، شورای امنیت و آژانس بینالمللی انرژی اتمی نیز برای شرکت در آن دعوت میشوند. از همه مهمتر، مناره شامل پادمانهای متقابل قوی برای جلوگیری از انحراف مواد برای استفاده نظامی خواهد بود.»
اما ۳ مولفه باعث شده تا تحلیلگران به این طرح با دیده تردید نگاه کنند و یا آن را صرفا با افزودن تضمینهایی بپذیرند که در ادامه به آنها میپردازیم:
الف) ضرورت غنیسازی اورانیم در داخل کشور
اولین و البته مهمترین دلیلی که باعث میشود منتقدان به مناره روی خوشی نشان ندهد، نگرانی از ایدهپردازیهایی است که در نهایت منجر به عدم «غنیسازی اورانیوم» در خاک کشورمان شود. با این نگاه ابراهیم رضایی سخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس طرح مناره را دارای مصارف توئیتری و مجازی خوانده و تاکید کرده است: «ما غنیسازی اورانیوم را در داخل ایران ادامه خواهیم داد البته از کنسرسیوم و برنامههای مشترک استقبال میکنیم، اما این جدای غنیسازی در داخل کشور است و این چرخه در داخل نباید متوقف شود.»
وی همچنین تصریح کرده است: «آقای ظریف اظهارنظر کرده و هر شهروندی حق دارد حرف بزند و کشور ما آزاد است، اما سیاست قطعی نظام جمهوری اسلامی ادامه غنیسازی در داخل کشور است و کسی اجازه دخالت در غنیسازی را ندارد.»
در راستای همین نگرانی و پس از دور پنجم مذاکرات غیرمستقیم ایران علاءالدین بروجردی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در واکنش به تلاش مقامهای آمریکایی برای به صفر رساندن حق غنیسازی در خاک ایران به ایسکانیوز گفته بود: «هدف آنها از این اظهارات، ایجاد اهرم فشار و موازنه در برابر رفع تحریمها است یعنی غنیسازی صفر در برابر رفع تحریمها. اما موضع جمهوری اسلامی ایران این است که حتما غنیسازی صفر نخواهد شد زیرا حق مسلم ما است و کسی آن را به ما نداده است.»
شاید برخی از موافقان انتقال غنیسازی ایران به کشور های دیگر تصور کنند، موضعگیری امثال بروجردی و رضایی تا پیش از حمله آمریکا به تاسیسات هستهای ایران تاریخ مصرف داشت و حالا باید رویکرد دیگری در پیش گرفت.
اما با نگاهی گذرا به موضعگیریهای رهبر انقلاب پس از جنگ ۱۲ روزه میتوان دریافت که ضرورت تداوم غنیسازی آن هم در داخل کشور، همچنان یک اصل راهبردی در سیاستهای کلان جمهوری اسلامی ایران است. ایشان در مراسم چهلمین روز شهدای جنگ تحمیلی اخیر تاکید کردند: «آنچه آنها (آمریکا و کشورهای غربی) به عنوان هستهای، غنیسازی و حقوق بشر مطرح میکنند بهانه است و علت اصلی ناراحتی و مخالفت آنها به میدان آمدن سخن نو و تواناییهای جمهوری اسلامی در عرصههای گوناگون علمی و دانشهای انسانی، فنی و دینی است.»
بنابراین مناره، کنسرسیوم یا هر ایده دیگری که متضمن حفظ و تداوم غنیسازی اورانیوم در داخل کشور نباشد، نمیتواند گره مسائل پیچیده هستهای ایران را باز کند و در بهترین حالت مصرف رسانهای خواهد داشت.
ب) مشابهت مناره با ایده مناقشه برانگیز کنسرسیوم
انتقاد دیگری که به مناره وارد است، عدم ارائه راه حل ابتکاری برای برون رفت از هجمه مراکز قدرت علیه فعالیتهای صلحآمیز هستهای کشورمان است. البته از آنجائیکه یادداشت ظریف-بهاروند به ارائه کلیات بسنده کرده است و بر اساس دادههایی که در این یادداشت آمده،تفاوت چندانی بین مناره و ایده قدیمی و مناقشه برانگیز کنسرسیوم مشهود نیست.
بهاروند درباره دلایل عدم انتشار جزئیات طرح مناره به خبرگزاری دولت گفته است: «آنچه در گاردین به نام طرح آقای دکتر ظریف و بنده منتشر شده، صرفاً خلاصهای بسیار کوتاه از یک ایده است. چرا که روزنامهها و ژورنالها بهطور طبیعی محدودیتهایی برای حجم مطالب دارند و بنابراین، ما ناگزیر شدیم این ایده را بهشکل فشرده ارائه کنیم. در واقع، این صرفاً یک فعالیت فکری و ابتکار شخصی و آکادمیک میان بنده و دکتر ظریف بوده و نهتنها هیچ مشورتی با دولت یا مذاکرهکنندگان در این خصوص انجام نشده، بلکه هیچگونه ارتباطی با هیچ فرد یا نهاد دولتی در این زمینه وجود نداشته است.»
با این حال در بخشی از گفتگویی که امروز از علیاکبر صالحی رئیس اسبق سازمان انرژی اتمی در واکنش به طرح مناره منتشر شده است، وی بر این باور است که «این طرح هم در واقع همان طرح کنسرسیوم در یک لباس جدید است. در واقع تضمینعدم اشاعه تسلیحات هستهای در بین کشورهای عضو این سازوکار است.»
حسین شریعتمداری نیز در قالب یادداشتی پرسیده است: «سؤالی که در رابطه با این طرح مطرح است این است که آیا این طرح همان «کنسرسیوم مشترکی» نیست که ما با طرف آمریکایی ۵ دور مذاکرات در عمان داشتیم و آنها معتقد بودند ایران باید غنیسازی خود را تعطیل کند و در قالب کنسرسیوم با شرکت کشورهای متقاضی هستهای در منطقه فعالیت کند و جالب اینکه برخی کشورهای منطقه همچون عربستانسعودی مدعی بودند مرکز و محور این کنسرسیوم میتواند عربستان باشد و کشورهای دیگر به تناسب سهم خود میتوانند از غنیسازی برخوردار باشند.»
مدیر مسئول روزنامه کیهان در ادامه با اشاره به بیعملی سازمانهای ناظر بینالمللی نسبت به انجام وظایفشان نوشته است: «نکته مهم دیگر اینکه سازمان ملل و شورای امنیت که در ابتدائیترین مسئولیتهای خود نمیتوانند نقشآفرینی کنند با کدام توان و اراده قادرند نظارت درست بر فعالیت کشورهای عضو این کنسرسیوم داشته باشند.»
پ) بدعهدی آمریکا و کشورهای غربی در انجام تعهدات
یکی دیگر از مولفههایی که منتقدان را نسبت به مناره بدبین میکند بدعهدیهای کشورهای غربی و آمریکا در برابر تعهداتشان نسبت به ایران -حتی پیش از انقلاب اسلامی- است. یکی از مثالهای کلاسیک این بدعهدیها که سابقه آن به رژیم گذشته باز میگردد و با نقض برجام در دوره اول ریاستجمهوری ترامپ و سپس بمباران فردو و نظنر در جنگ ۱۲ روزه به اوج رسید؛ مخالفت با پایهگذاری و توسعه فناوری هستهای در خاک ایران است.
سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران درباره بدعهدیهایی از این دست در زمان پهلوی به ایسکانیوز میگوید: «ما در این زمینه با فرانسویها قرارداد بستیم و سهم خریدیم و چه در دوران پهلوی و چه پس از انقلاب اسلامی هرگز حتی در زمینه امور آزمایشگاهی دانشگاه تهران نیز بیگانگان کمکی به ما نکردند. چرا باید ابتدا حقمان را نادیده بگیریم و سپس آن را از دیگران تکدی کنیم؟ محرومیت از این حق قانونی برای ملت ما ننگ است و طبیعی است که رهبری و نسلهای کنونی و آتی آن را نمیپذیرند.»
در همین چارچوب خبرگزاری فارس نیز مناره را به عنوان تلاشی برای جلب نظر غرب و انحراف از برنامه هستهای مستقل ایران نقد کرده و نوشته است: «بررسی دقیقتر متن و زمانبندی انتشار آن، بهویژه همزمانی آن با تلاشهای ایالات متحده برای طراحی پروژههای مشترک هستهای خارج از خاک ایران با مشارکت برخی دولتهای عربی، این پرسش را برمیانگیزد که آیا «مناره» ابتکاری مستقل و بومی است یا گامی در مسیر هموارسازی افکار عمومی و نخبگانی برای پذیرش چارچوبی از پیشطراحیشده در جهت مهار علمی و هستهای ایران است؟»
مواجهه احتیاطآمیز دولت پزشکیان با طرح «مناره»
البته در این میان واکنش وزارت خارجه به این طرح در نوع خود جالب است. پس از بالا گرفتن تفسیرهای موافق و مخالف درباره مناره، اسماعیل بقایی سخنگوی وزارت خارجه در واکنشی مشروط گفت: «در این خصوص قاعدتاً باید پیشنهادکنندگان این طرح تبیین کنند. موضوع کنسرسیوم چیز جدیدی نیست، اما هیچ وقت ما وارد جزئیات این ابتکار در مذاکرات نشدیم. طبیعی است در کشوری که موضوع هستهای ۲۰ سال در دستورکار بوده، اصحاب اندیشمند دغدغهمند باشند. برای ما غنیسازی در ایران به عنوان بخش لاینفک بسیار مهم است و هر طرحی که بتواند این حق ایران را تأمین کند، قابل بررسی است.»
خبرگزاری دولت نیز با همین سیاست تلاش کرده است تا تصویری مطلوب از مناره به عنوان یک ابتکار دیپلماتیک در عرصه بینالمللی ارائه کند هر چند به نظر میرسد این خبرگزاری در صدد است تا جانب احتیاط را هم رعایت کند. ایرنا در قالب گفتگویی با محمد ایرانی سفیر پیشین ایران در کویت و اردن حمایت از مناره را مشروط به توانایی آن برای امنیتسازی کرده و نوشت است: «هر طرحی به منظور آنکه قابلیت اجرایی در منطقه پیدا کند، نیازمند پیشفرضها و تلاشهایی است تا مورد شناسایی طرفهای مختلف قرار گرفته، ابعاد آن از نظر کشورها بررسی و جوانب آن در نظر گرفته شود. درباره طرح مناره هم بهتر است صبر کنیم و ببینیم که آیا طرحی که اکنون درباره آن صحبت میشود که بیشتر ناظر بر شکلگیری سازوکارهای منطقهای برای همکاری در حوزههای مختلف از جمله انرژی هستهای است؛ مورد پذیرش قرار خواهد گرفت یا نه.»
با این حال به نظر میرسد برخی رسانههای طیف حامی دولت پیش از انتشار جزئیات طرح مناره به استقبالش رفته و در صدد هستند تا آن را به عنوان یک راهبرد به دستگاه دیپلماسی کشور بقبولانند! یکی از عجیبترین واکنشهایی که پس از رسانهای شدن مناره در برخی محافل سیاسی شکل گرفت، تفسیر آن به عنوان مقدمه از سرگیری دور جدید مذاکرات احتمالی ایران و آمریکا است. علاوه برخی رسانهها نیز در پی این هستند تا با خوشبینی افراطی مناره را گامی برای شکوفایی اقتصادی کشور معرفی کنند.
روزنامه شرق در این زمینه نوشته است: «طرح مناره نهتنها گامی برای صلح هستهای، بلکه کاتالیزوری برای رونق اقتصادی در خاورمیانه است. با ایجاد بازارهای جدید، جذب سرمایهگذاری و تقویت تجارت منطقهای، این طرح میتواند خاورمیانه را به هابی برای فناوریهای پیشرفته تبدیل کند. ایران با سابقه علمی و دیپلماتیک خود، در جایگاه رهبری این ابتکار قرار دارد. حمایت از «مناره» نهتنها به نفع اقتصاد ملی است، بلکه آیندهای پایدار و شکوفا برای کل منطقه رقم خواهد زد.» البته این روزنامه با تأسی به یادداشت ظریف-بهاروند از پرداختن به جزئیات درباره مکانیزم شکوفایی اقتصادی برای کل خاورمیانه سرباز زده و صرفا ادعایی کلی مطرح کرده است که با توجه به آنچه تاکنون از مناره و تاریخچه کنسرسیوم میدانیم، به راحتی قابل ابطال است.
انتهای پیام/
نظر شما