شهریه دانشگاه آزاد همیشه موضوعی حساس و خبرساز بوده است، چراکه این دانشگاه برخلاف دانشگاههای دولتی بخشی از درآمد خود را با اخذ شهریه از دانشجو و خانوادهاش دریافت کرده است. همین وابستگی مستقیم باعث شده است تا با کوچکترین تغییری در جدول شهریه فارغ از دیده شدن ضرورتها موجی از واکنشها را به دنبال آن در فضای عمومی کشور به راه افتد. در این میان نیز برخی مثل همیشه از آب گل آلود برای خود ماهی میگیرند و سعی در تخریب اعتماد مردم میکنند.
امسال هم مانند گذشته دقیقا همین اتفاق افتاد، خبر (افزایش ۵۰ درصدی شهریه) مثل بمب در رسانهها ترکید و خیلی زود به یک موضوع چالش برانگیز تبدیل شد. اما یک نکته اساسی از همان ابتدا روشن نبود، این عدد ۵۰ درصد از کجا آمده بود؟
معاون توسعه و مدیریت منابع دانشگاه آزاد اسلامی، دکتر جاوید، چندی پیش در گفتوگوهای رسمی خود تأکید کرده است که میانگین افزایش شهریه بین ۲۰ تا ۲۹ درصد بوده است. این عدد هرچند برای خانوادههای ایرانی در شرایط تورم کنونی قابل لمس است، اما با ادعای (افزایش ۵۰ درصدی) فاصله جدی دارد که اینجا دقیقا جایی است که وابستگان به بودجههای نفتی باید ابعاد انتفاع خود را از این خبرسازی ها شفاف کنند. روزنامه فرهیختگان نیز عطف به این خبرسازیها به سرعت وارد میدان شد و در گزارشی نوشت که روایت صداوسیما دقیق نیست و بیشتر به یک (تیتر هیجانی) شبیه است تا خبر مبتنی بر داده.
ماجرا وقتی جدیتر شد که صداوسیما، بهعنوان رسانه ملی، بدون ارائه مستندات، روایت (افزایش ۵۰ درصدی) را به افکار عمومی عرضه کرد. این همان جایی است که دانشگاه آزاد نه از موضع دفاع از خودش، بلکه از موضع دفاع از اعتماد عمومی واکنش نشان داد. چون وقتی یک خانواده دانشجویی از تلویزیون بشنود شهریهها ۵۰ درصد بالا رفته، پیش از هر چیز احساس بیاعتمادی و ناامیدی خواهد کرد.
سؤال مهمتر اینجا مطرح میشود که رسانهای که مأموریتش اطلاعرسانی دقیق است، چرا باید با آمار غیرواقعی بازی کند؟
برای قضاوت منصفانه باید یک مقایسه ساده انجام دهیم، در پردیسهای خودگردان دانشگاههای دولتی، شهریه کارشناسی گاهی حتی از دانشگاه آزاد بیشتر است. دانشجویان بینالمللی در ایران شهریهای میپردازند که با وجود همه افزایشها، هنوز از نصف شهریه دانشگاههای متوسط ترکیه یا امارات پایینتر است. در مقیاس جهانی، پرداخت سه تا پنج هزار دلار در سال برای مقطع کارشناسی و کارشناسیارشد (آنچه در دانشگاه آزاد رایج است) رقم پایینی محسوب میشود؛ بهخصوص وقتی بدانیم شهریه سالانه در دانشگاههای اروپایی و آسیای شرقی معمولاً دو تا سه برابر این رقم است.
با این مقایسهها روشن میشود که روایت (دانشگاه آزاد گران شد و دیگر نمیصرفد) بیشتر از جنس هیجان رسانهای است تا واقعیت اقتصادی.
هیچکس نمیتواند انکار کند که افزایش شهریه حتی در بازه ۲۰ تا ۲۹ درصدی هم برای بسیاری از خانوادهها دشوار است. اما پرسش اینجاست: آیا دانشگاه آزاد که هیچ بودجه دولتی ندارد، راه دیگری جز این افزایش دارد؟ حقوق اساتید، هزینه آزمایشگاهها، زیرساختهای فناوری و حتی انرژی و نگهداری فضاهای آموزشی همه باید از همین شهریهها تأمین شود. بنابراین مسئله نه فقط یک بحث مالی، بلکه یک انتخاب دشوار مدیریتی است. چگونه میتوان کیفیت آموزش را حفظ کرد بدون آنکه فشار نابودکنندهای بر خانوادهها تحمیل شود؟
در نهایت، آنچه در این ماجرا بیش از خودِ افزایش شهریه اهمیت دارد، جنگ روایتهاست. دانشگاه آزاد با همه نقدهایی که میتوان به آن داشت، دستکم آمار دقیق خود را منتشر کرد و توضیح داد. در مقابل، رسانه ملی با یک عدد مبهم و غیرمستند، بذر بیاعتمادی را کاشت. این داستان یک بار دیگر نشان داد که در ایران امروز، بیش از همهچیز به شفافیت نیاز داریم. دانشجو، خانواده و جامعه باید بدانند واقعیت چیست، نه اینکه اسیر بازی اعداد شوند.
انتهای پیام/
نظر شما