تیم ملی و توهم جوانگرایی

امیرحسین آشوری زاده*

تیم ملی فوتبال ایران، با هدایت امیر قلعه‌نویی، این روزها بیش از آنکه نمادی از امید و پیشرفت باشد، به آینه‌ای از نگرانی‌ها و سوالات بی‌جواب تبدیل شده است. عملکرد فنی و سبک بازی اخیر تیم، نه تنها انتظارات را برآورده نکرده، بلکه با شعارهای اولیه مبنی بر جوان‌گرایی و تحول، فاصله فاحشی گرفته است.

در حالی که پیش از این وعده‌های بسیاری در خصوص تزریق خون تازه به رگ‌های تیم ملی و ایجاد یک نسل جدید از فوتبالیست‌های جوان داده می‌شد، اما آنچه در عمل مشاهده می‌کنیم، تیمی است با همان چهره‌های آشنا و همان تفکرات قدیمی که گویا قرار نیست دستخوش هیچ تغییری شوند. این جوان‌گرایی بیشتر به یک سراب می‌ماند تا یک واقعیت ملموس در فوتبال ایران.

نمایش‌های ناامیدکننده، زنگ خطری برای آینده

حتی در مسابقات به ظاهر کم‌اهمیت کافا، جایی که تیم‌های حاضر در آن از نظر فنی در سطح پایین‌تری قرار داشتند، تیم ملی ایران نتوانست نمایش‌های چشم‌نوازی ارائه دهد. پیروزی‌ها و حتی تساوی‌هایی که با فوتبال نه‌چندان تماشاگر پسند و بدون ایده‌های جدید به دست آمدند، زنگ خطری جدی را برای فوتبال ایران به صدا درآورده‌ است.

ریشه‌های این مشکلات فراتر از مسائل فنی است! نگرانی‌ها زمانی اوج می‌گیرد که بسیاری از کارشناسان و علاقه‌مندان به فوتبال، انتصاب امیر قلعه‌نویی به عنوان سرمربی تیم ملی را نه بر اساس شایستگی‌های فنی و دستاوردهای اخیر، بلکه بر پایه باندبازی و ارتباطات غیر ورزشی می‌دانند. این دیدگاه که با توجه به عدم کسب موفقیت‌های چشمگیر در سالیان اخیر توسط ایشان تقویت می‌شود، به معنای واقعی کلمه پارتی‌بازی و وصل بودن به مدیران ارشد را به عنوان دلایل اصلی این انتخاب مطرح می‌کند.
نتیجه این انتخاب، تیمی شده است که نه تنها اثری از جوان‌گرایی در آن نیست، بلکه ذهنیت قدیمی و منسوخ را به قلب مسابقات بین‌المللی برده است.

در فوتبال ایران، متأسفانه روابط و لابی‌گری‌ها اغلب بر شایستگی‌ها و نتایج اولویت یافته‌اند. این امر باعث می‌شود تا افراد بر اساس توانایی‌های واقعی خود انتخاب نشوند و روابط حرف اول را بزند.

جای خالی بسیاری از جوانان مستعدی که در لیگ برتر ایران درخشیده‌اند در تیم ملی به شدت احساس می‌شود. به نظر می‌رسد اولویت، با بازیکنان باتجربه اما با افت فنی یا بازیکنانی که در چارچوب تفکرات خاصی قرار می‌گیرند، بوده است.

حتی در مواردی که بازیکنان جوان به تیم ملی دعوت شده‌اند، فرصت بازی به آن‌ها بسیار محدود بوده و عملاً نتوانسته‌اند توانایی‌های خود را به نمایش بگذارند. این امر باعث دلسردی و ناامیدی این نسل از آینده خود در تیم ملی می‌شود.

مردم ایران، شایسته تیمی هستند که با تمام توان، با اتحاد، همدلی و بدون هیچ‌گونه حاشیه، باندبازی و تبعیض، برای افتخارآفرینی و سربلندی کشور تلاش کند. جوان‌گرایی واقعی، نه در شعارهای کلیشه‌ای، بلکه در عمل، با شناسایی، جذب، پرورش و میدان دادن به استعدادهای جوان و شایسته نمود پیدا می‌کند. تا زمانی که این هرج‌ومرج، سلیقه‌گرایی و انتخابات غیرحرفه‌ای بر فوتبال ملی حاکم باشد، نمی‌توان انتظار نتایج درخشان، پیشرفت واقعی و امیدبخش داشت.

با اتخاذ رویکردی علمی، شفاف و مبتنی بر شایستگی، می‌توان امید داشت که مستطیل سبز فوتبال ایران دوباره رنگ و بوی امید و موفقیت به خود بگیرد و توهم جوان‌گرایی جای خود را به واقعیت پر افتخار آن بدهد.

فعال اجتماعی*

انتهای پیام/

کد خبر: 1279571

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =