به گزارش خبرنگار بینالملل ایسکانیوز، دونالد ترامپ دیروز در سخنرانی خود در هشتادمین نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل ایران را «بزرگترین حامی تروریسم در جهان» خطاب کرد. رئیس جمهور متوهم و خودشیفته آمریکا در حالی ادعاهای خود درباره ایران را تکرار کرد که به گواه اسناد تاریخی و واقعیتهای سالهای اخیر منطقهای و جهانی چنین ادعایی نه تنها با شواهد سازگار نیست، بلکه خود آمریکا و نزدیکترین متحدش یعنی رژیم صهیونیستی مصداق آشکار حمایت و اجرای تروریسم بینالمللی در دهههای اخیر بودهاند.
بیشتر بخوانید:
آژانس بینالمللی انرژی اتمی پروژه جاسوسی کشورهای غربی / اروپاییها تابع تصمیمات ترامپ هستند
ایران در سیاست منطقهای خود حتی زمانی که با دشمن اصلیاش یعنی رژیم صهیونیستی درگیر میشود، تلاش کرده تا هدف حملات را تاسیسات و مواضع نظامی قرار دهد و از هدف قرار دادن غیرنظامیان اجتناب کند. در عرصه مبارزه با تروریسم نیز ایران سابقهای روشنی دارد و نقش تعیینکننده جمهوری اسلامی ایران در شکست داعش در عراق و سوریه گرفته تا حمایت از نیروهای محلی برای جلوگیری از گسترش افراطگرایی در افغانستان غیرقابل انکار است.
بسیاری از تحلیلگران غربی نیز با اشاره به کارنامه ایران در مبارزه با تروریسم، کشور ما را به عنوان یکی از عوامل بازدارنده اصلی رشد گروههای تروریستی در منطقه معرفی کردهاند. در عین حال نباید فراموش کرد که ایران خود یکی از قربانیان اصلی تروریسم بین المللی مورد حمایت آمریکا بوده است که مصداق بارز آن را در حملات گروههای تجزیهطلب و تکفیری در مرزها و همچنین عملیات سازمانیافته منافقین که سالها با حمایت سیاسی و لجستیکی غرب به اقدامات خونین علیه مردم و مسئولان ایرانی انجام میشد، مشاهده کرد.
نسلکشی و فاجعه انسانی در غزه
اما آنچه تناقض آشکار را نشان میدهد، ماهیت اتهامزننده است. ترامپ در حالی ایران را به حمایت از تروریسم متهم میکند که کشورش به عنوان بزرگترین حامی اصلی رژیم صهیونیستی شناخته میشود که در حمله به غزه طی دو سال اخیر بنا بر گزارش نهادهای بین المللی بیش از 65 هزار نفر را به شهادت رسانده است. ماجرا جایی بدتر میشود که اکثر این قربانیان و شهدا زن و کودک بودهاند و دهها هزار نفر دیگر نیز مجروح شدهاند. به این آمارها باید فجایع اخیر غزه و گرسنگی دادن مردم مظلوم این منطقه را باید اضافه کرد که صدای خود غربیها را نیز درآورده است.
فاجعه انسانی و نسل کشی در غزه به حدی رسیده که روزی نیست خود مردم آمریکا و سایر کشورهای غربی آن را محکوم و از دولتهای تروریست خود توقف جنگ غزه را مطالبه نکنند.
عراق و افغانستان
نمونه دیگر نقش آمریکا در تروریسم، حضور نظامی این کشور در عراق و افغانستان است که به بهانه مبارزه با تروریسم انجام شد و پس از کشتن دهها هزار نفر به دست نیروهای نظامی آمریکایی، این کشورها را بدون نتیجه ملموس ترک کردند. بر اساس پژوهش دانشگاه براون در پروژه «هزینههای جنگ»، از سال ۲۰۰۱ تاکنون بیش از ۹۴۰ هزار نفر در این جنگها جان باختهاند که دستکم ۴۳۲ هزار نفر از آنان غیرنظامی بودهاند. تنها در افغانستان، بیش از ۴۶ هزار غیرنظامی رسما به قتل رسیدهاند و این بدون در نظر گرفتن هزاران قربانی پنهان و ثبتنشده است. میلیاردها دلار هزینه شد، هزاران سرباز کشته و مجروح شدند، اما دستاوردی برای مردم این کشورها جز ویرانی، ناامنی و قدرت گرفتن گروههای تروریستی جدید باقی نماند.
لیبی
در لیبی نیز ماجرا مشابه است. مداخله نظامی آمریکا و ناتو در سال ۲۰۱۱ اگرچه با شعار آزادی آغاز شد، اما به فروپاشی کامل ساختار دولت مرکزی منجر گردید. نتیجه آن سالها جنگ داخلی، تقسیم کشور بین شبهنظامیان و تبدیل خاک لیبی به پناهگاه گروههای تروریستی بود. هزاران نفر کشته و صدها هزار نفر آواره شدند و هنوز پس از گذشت بیش از یک دهه، ثباتی در این کشور برقرار نشده است.
اینها تنها چند نمونه از کارنامه کشوری است که امروز دیگران را به تروریسم متهم میکنند. معیار آمریکا برای تروریست دانستن یک کشور یا گروه نه بر اساس اصول اخلاقی یا حقوقی، بلکه بر اساس میزان همکاری یا تقابل با منافع واشینگتن است. اگر با آمریکا همکاری کنی، حتی اگر دستت به خون آلوده باشد، از فهرست تروریسم کنار گذاشته میشوی. اما اگر در برابر سیاستهایش بایستی، ناگهان برچسب «تروریست» بر پیشانیات زده میشود.
سوریه
نمونه بارز این تناقض ابومحمد الجولانی، رهبر هیئت تحریرالشام در سوریه است. او زمانی فرمانده شاخه رسمی القاعده در این کشور بود. بعدها با تغییر نام و ادعای قطع ارتباط، کوشید خود را «گروهی محلی» معرفی کند. با وجود آنکه بسیاری از تحلیلگران همچنان این گروه را ادامه همان جریان القاعده میدانند و تاکتیکهایش در هدف قرار دادن غیرنظامیان تغییری نکرده، برخورد برخی جریانهای غربی با او تغییر کرده است. این نمونه آشکار نشان میدهد که برچسب تروریسم برای آمریکا و متحدانش صرفا یک ابزاری سیاسی است.
حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه و شمال آفریقا نه تنها به ایجاد صلح و امنیت کمکی نکرده، بلکه زمینهساز خشونتهای بیشتر شده است. در عراق، افغانستان و لیبی هر جا که پای ارتش آمریکا باز شد، نتیجه آن بیثباتی، رشد افراطگرایی و افزایش قربانیان غیرنظامی بود. در مقابل، ایران بارها نشان داده است که به جای دامن زدن به ناامنی، در مبارزه با گروههای تروریستی نقش داشته و خود نیز قربانی ترور بوده است.
اتهام ترامپ به ایران در واقع همان سیاست نخ نمای گذشته این کشور است که با وارونه نشان دادن واقعیتها برای سرپوش گذاشتن بر مسئولیتهای خود و متحدانش، توپ را به زمین سایرین میاندازند. اگر معیارهای عادلانه و مبتنی بر حقوق بینالملل مبنا قرار گیرد، باید گفت بزرگترین حامی و رهبر تروریسم دولتی در جهان همان کشوری است که میلیاردها دلار سلاح در اختیار رژیمی قرار داده که دهها هزار زن و کودک فلسطینی را کشته، کشورهایی را اشغال کرده که صدها هزار قربانی بر جای گذاشته و ساختار دولتها را به نابودی کشانده است.
عنوان «حامی تروریسم» برازنده کسانی است که در طول دهههای اخیر، با جنگها و مداخلات نظامی خود، جهان و منطقه غرب آسیای را به میدان خون و آتش بدل کردهاند و جنایات آنها همچنان ادامه دارد و حاضر به ایفای نقش مسئولانهتر نیستند.
انتهای پیام/
نظر شما