سالن‌های تئاتر برای اجاره، حضور سلبریتی‌ها را شرط می‌گذارند/ وضعیت تئاتر خیلی محجور است

کارگردان تئاتر «ستاره سهیل» گفت: تماشاخانه‌ها و سالن‌ها شرط می‌گذارند که فلان چهره یا سلبریتی در نمایش حضور داشته باشد، یا حتماً کار کمدی کار کنند تا فروش داشته باشد.

به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز؛ همه ما در زندگی حتی برای یکبار سوگ را احساس کرده‌ایم، سوگ از دست دادن عزیز یا سوگ از دست دادن موقعیتی خاص، روانشناسان معتقدند، سوگ صرفا به معنای مرگ یک عزیز نیست و جدایی از شریک عاطفی خود یک نوع از سوگ است و افراد را به کسی که عزیزی از دست داده شبیه می‌کند و برای این ایام به دختران و پسران که شریک عاطفی خود را از دست داده‌اند پروتکل‌هایی آموزش می‌دهند تا این دوران به سلامت سپری کنند.

تئاتر «ستاره سهیل» از جمله اجراهاییست که دوره سوگ و جدایی را به نمایش گذاشته است، سناریوی تئاتر پله پله از آشنایی ستاره و سهیل شروع می‌شود و عمر یک رابطه را به تصویر می‌کشاند. بعد از تماشای این تئاتر خبرنگار فرهنگ و هنر ایسکانیوز با سهیل ملکی نویسنده و کارگردان این تئاتر به گفت‌وگو نشست.

ملکی درباره هدف اصلی نوشتن این نمایشنامه گفت: من همیشه در بروشور کارم نوشتم که این کار را تقدیم می‌کنم به هر کسی که گمشده‌ای دارد. فکر می‌کنم در زندگی‌های امروز ما، مخصوصاً با روابط اجتماعی‌ای که وجود دارد، اگر بخواهم روابط عاشقانه را مثال بزنم، وقتی این روابط واقعی باشد، خیلی از ما یک گمشده‌ای داریم.

وی ادامه داد: این گمشده ممکن است کسی باشد که رفته است؛ حالا «رفتن» می‌تواند معنی‌های مختلفی داشته باشد، ممکن است از زندگی مادی و دنیوی رفته باشد، یا صرفاً از دست رفته باشد، به قول معروف «از دست داده باشیم».

ملکه ادامه داد: به‌طور کلی کسی به این مفهوم در تئاتر نپرداخته است، یا اگر هم پرداخته، خیلی کم‌رنگ بوده است. با توجه به وضعیت فعلی تئاتر که معمولاً گرایش به کارهای کمدی و سرگرم‌کننده وجود دارد تا بفروشد، من تصمیم گرفتم این مسیر را بروم. خوشبختانه بازخورد تماشاگر خوب بوده و نتیجه کار یک عاشقانه‌ی شیک، جمع‌وجور و مینیمالیستی است.

وی در پاسخ به سوالی درباره اینکه در طول اجرا احساسات و مفاهیم مختلفی را حس می‌کنیم، به صورت کلی این فراز و نشیب در داستان چه چیزی را توضیح می‌دهد گفت: دقیقاً همین احساسی که در نمایش می‌بینید، همون چیزیست که می‌خواستم منتقل بشود. داستان را تعریف نمی‌کنم، اما اساس نمایش بر پایه‌ی دو نفریست که یکدیگر را می‌بینند و در واقع بر پایه‌ی دوست داشتن و عشق بنا شده است. من می‌خواستم نهاد عشق را توصیف کنم، آن عشقِ نرسیدن، که ممکن است در شکل‌های مختلفی اتفاق بی‌افتد. روندی که در کار وجود دارد و از ابتدا تا پایان نمایش می‌بینیم، دقیقاً همین است.

ملکی درباره شیوه و معیارهای انتخاب بازیگر در کار گفت: واقعیت این است که این کار، متن‌محور و دیالوگ‌ محور است؛ بنابراین بازیگر باید کسی می‌بود که علاوه بر مهارت، یک ویژگی خاص هم داشته باشد. چون ما در کارمان یک عنصر «معلولیت» داریم، باید بازیگر کمی مظلوم‌تر و درونی‌تر می‌بود. هر بازیگری نمی‌توانست برای این نقش مناسب باشد، یکی از چالش‌های من همین بود، در نهایت با یکی از دوستان که خودش هم زحمت زیادی کشید، به هماهنگی رسیدیم و روی نقش فیکس شدیم.

کارگردان تئاتر «ستاره سهیل» گفت: در مورد لبخند بدیعی هم همین اتفاق افتاد. من از قبل با او کار کرده بودم و می‌دانستم از پس نقش برمیاید. اولین کسی بود که پیشنهاد بازی به او دادم، چون قبلاً نقشی مشابه، البته کم‌رنگ‌تر، کار کرده بود. در این نمایش آن بُعد بیشتر پرورده شد و نتیجه واقعاً رضایت‌بخش بود.

وی درمورد مدت تمرین بازیگران گفت: حدود دو ماه، به‌صورت فشرده تمرین کردیم. چون کار دیالوگ‌محور بود، باید روی گفت‌وگوها و میزانسن‌ها زیاد کار می‌کردیم.

ملکی به عنوان یک کارگردان از وضعیت تئاتر کشور گفت: واقعیت این است که الان وضعیت تئاتر خیلی محجور است. من در یکی از مصاحبه‌هایم گفتم، اگر الان و با شرایط اقتصادی و اجتماعی فعلی مردم بخواهیم تئاتر کار کنیم، انگار رولت روسی بازی می‌کنیم، یک هفت‌تیر در سر خودت خالی کردی و آخرش هیچ! حتی کسی هم بالای جنازه‌ات نمی‌رقصد.

وی ادامه داد: خیلی از بچه‌هایی که تئاتر کار می‌کنند، مجبور شدند برای جذب تماشاگر به سمت نمایش‌های بازاری و سخیف بروند. مثلاً تماشاخانه‌ها و سالن‌ها شرط می‌گذارند که فلان چهره یا سلبریتی در نمایش حضور داشته باشد، یا حتماً کار کمدی کار کنند تا فروش داشته باشد.

کارگردان تئاتر «ستاره سهیل» در آخر گفت: چیزی که ما یاد گرفتیم این است که تئاتر، محل اندیشه است. تئاتر باید چیزی به ما اضافه کند. متن باید گزنده باشد. وقتی از سالن خارج می‌شوی، باید درگیرش بشوی، تازه از آن لحظه درگیری شروع می‌شود و تئاتر تمام نمی‌شود. الان متأسفانه خیلی از تئاترها سطحی شدند، تئاترهای بنگاهی، شاخص‌هایمان کم شدند، پیشکسوت‌هایمان یا دلسرد شدند یا دیگر کار نمی‌کنند. اما در عوض، یک تئاتر سطحی با شوخی‌های بی‌مزه و صحنه‌های دم‌دستی پر تماشاگر می‌شود؛ تماشاگرهایی که برای دیدن آن سلبریتی میایند، نه خود تئاتر!

خبرنگار: صبا هراتی

انتهای پیام/

کد خبر: 1286028

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =