به گزارش گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز؛ کتاب «کنج حرم» نوشتهی محمدرسول ملاحسنی، کتابی است که به زندگی شهید مهدی ایمانی به عنوان خادم حرم حضرت معصومه(س) میپردازد، از جایی که این کتاب به روایت همسر شهید نوشته شده است، داستان کتاب از آغاز آشنایی شهید ایمانی و همسرش شروع میشود و در نهایت داستان به سفر ایشان به سوریه و شهادت در راه حرم حضرت زینب (س) به اتمام میرسد.
بعد از خواندن این کتاب، خبرنگار فرهنگ و هنر ایسکانیوز؛ با محمد رسول ملاحسنی به مصاحبه نشست که این مصاحبه به شرح زیر است.
ایسکانیوز: نوشتن این کتاب از کجا شروع شد؟
ملاحسنی: موضوع اصلی این کتاب برمیگشت به بازدید از خانهای خیلی عجیب در قم، بین شهدای مدافع حرم و شاید حتی بین شهدای جنگ تحمیلی؛ محدود شهدایی هستند که باهم باجناق بودند و هردو به شهادت رسیدند این موضوع برای من خیلی جذاب بود که خانواده را بشناسم؛ روز اولی که برای مصاحبه وارد خانه شدم، خانهای که پدر مادر در یک طبقه، یکی از دختران به همراه سه فرزندشان در یک طبقه و دختر دیگر به همراه دو فرزندشان در طبقه دیگر زندگی میکردند. فضای دراماتیک و عجیبی بود آشنایی با این خانواده اتفاق افتاد.
به گفته تولیت آستان حضرت فاطمه معصومه(س) شهید ایمانی اولین شهید خادم رسمی حرم حضرت معصومه (س) بودند. در زمان جنگ تحمیلی بودند کسانی که خادم افتخاری شده باشند یا خادمهای پاره وقت حرم بودهاند اما شهید ایمانی خادم رسمی بوده است و حقوق بگیر حرم بوده است که در سوریه به شهادت میرسند. موضوع کتاب در واقع روایت زندگی شهید مهدی ایمانی است که داستان با شهادت باجناقشان شهید مهدی غریب شروع میشود.
ایسکانیوز: فرآیند سوژهیابی این کتاب چطور اتفاق افتاد؟
ملاحسنی: یکی از آشنایان ما در شهر قم با من ارتباط گرفتند و پیشنهاد دادند به این سوژه بپردازیم؛ بعد سفری به قم داشتیم و خیلی اتفاقی به این خانه رفتیم و آشنایی صورت گرفت و کار کتاب هم انجام شد.
ایسکانیوز: چه اتفاقی افتاد که تصمیم گرفتید زاویه دید داستان از دیدگاه همسر شهید باشد؟ برای شما سخت نبود که از دید یک خانم داستان را روایت کنید؟
ملاحسنی: اگر بخواهیم از یک زاویه دید سهگانه تعریف بکنیم؛ بین «یادت باشد»، «هواتو دارم» و «کنج حرم» که هر کدام فضای متفاوتی دارند، در «یادت باشد» یک فضای کاملا عاشقانه داریم فضای کتاب «هواتو دارم» یک فضای عارفانه داریم و در کتاب «کنج حرم» با همسر شهیدی روبرو هستیم که سه بچه دارد؛ این برای من خیلی جذاب و متفاوت بود؛ چه در روند آشنایی با شهید، ازدواج، بچه دار شدن فرایندی که طی میکنند در این ۱۰ سال زندگی مشترک؛ برای خود من واقعا جذاب بود البته در هر سه، کتاب راوی همسر شهید است و زاویه داستان از دید همسر شهید است.
قالب خاطرات هم از زبان همسر شهید است، اما در دل خاطرات، در صفحات مختلف هم خاطرات مادر و پدر و سایر اعضای خانواده وجود دارد و با هریک مصاحبه گرفته شده است. اما با توجه به روایت یکدستی که باید از زبان یک راوی روایت میشد، من ترجیح دادم با توجه به حجم بالای خاطرات همسر شهید داشتن در ۱۰ سال آخر زندگی این شهید و بیشتر با همسرشان بودند، همسر را به عنوان راوی انتخاب کنم.
ایسکانیوز: در جواب نقدهایی که به کتابهای شما وارد میشود؛ مثلا کتاب یادت باشد چه جوابی دارید آیا واقعا کتابهایی مثل یادت باشد باعث فانتزی سازی در ازدواج میشود؟
ملاحسنی: من معتقدم ما مکلفیم به اینکه فضا را روایت بکنیم، رهبر انقلاب در دیدار فعالان کنگره شهدای زنجان میگویند، حماسه انتهایی یک شهید شبیه یک قله است؛ آن قله حتماً باید روایت بشود اینکه چه اتفاقی افتاد که این شهید به شهادت رسید؛ چهطور جنگید و چهطور وارد میدان شد؛ چهطور به ترسها و وابستگی های خودش غلبه کرد؛ رهبر انقلاب تاکید دارند که آن قله یک مسیر و دامنهای دارد که ما باید آن دامنه را حتما برای جامعه روایت بکنیم. آن دامنه میشود، زندگی پشت جبههی شهید، اگر ما بخواهیم شهدا را خیلی آدمهای دست بالا و دست نیافتنی معرفی کنیم طبیعتاً مردم نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند.
ما از شهدا انسان های خیلی خاصی میسازیم اگر افراد فقط زندگی عادی این شهدا را ببینند، در زندگی شهدا عشق، محبت و تلاش برای زندگی بهتر ببینند یا حتی تلاش برای زندگی مادی بهتر شهدا را ببینند؛ شهدا آدم هایی بودند که برای خانه و خانواده تلاش میکردند و محبت داشتند؛ اگر اینها را روایت نکنیم آن وقت دچار این میشویم که شهدا فقط میخواستند شهید بشوند و زندگی تمام بشود.
اگر بخواهیم واقعیت قصه را نگاه بکنیم اتفاقا شهدا خیلی عاشق بودند، زندگی را دوست داشتند بچه هایشان را دوست داشتند. در «کنج حرم» ما واقعا میبینیم که یک شهید اتفاقا خیلی بچه هایش را دوست دارد ولی برای یک آرمان و هدف بزرگتر از همه اینها از خود گذشتگی میکند.
اگر ما عاشقانگیها را روایت بکنیم و بعد بگوییم، شهدا از زندگی عاشقانه خودشان گذشتند تا ما امروز به آرامش برسیم؛ من فکر کنم این از خود گذشتگی شهدا بیشتر در این روایتها ملموستر میشود تا اینکه ما شهدا را خیلی خاص روایت بکنیم که از دنیا بریده بودند فقط میخواستند شهید بشوند.
ایسکانیوز: همانطور که اشاره کردید هر شهید یک دامنهی زندگی دارد که او را به شهادت میرساند از دید شما به عنوان نویسنده دامنهی زندگی شهید ایمانی چه بود که باعث شد ایشان به شهادت برسند؟
ملاحسنی: حرم حضرت معصومه در شهر قم، اتفاق های خاص حرم و مراسمهای خادمان حرم همه به تفضیل در کتاب نقل شده است، چون شهید ایمانی جز این خانواده است من احساس کردم که شهید ایمانی بدون لباس خادمی و فضای خادمی در حرم شاید واقعا کامل نبوده باشد.
من این نقطه را در خود حضرت فاطمه معصومه (س) میدانم؛ من معتقدم که اگر روزی شهید حاجقاسم سلیمانی گفتند: «ایران حرَم است و ما همه سنگری هستیم، در هر کجایی که باشیم، خادمان این حرَم هستیم»، این یعنی اگر کشور بالنده باشد، این حرم رونق دارد.
حالا این کتاب به شکل اختصاصی به شهیدی میپردازد که از خادمان حرم حضرت معصومه (س) بود و از دل اتفاقاتی که در حرم برایش میافتد ( نوع نگاهش به زائران و نوع خدمتش به زائرانی که گاهی دچار مشکل میشدند) حضرت فاطمه معصومه (س) باعث شد، روح بلندش به مقام شهادت میرسد. همین باعث شد وارد لباس رزم دفاع شود و عاشقانه از حرم دفاع کند.
جالب است بدانید باجناق ایشان جزو اولین افراد از شهدای مدافع حرم بودند و شهید ایمانی جزو آخرین شهدای مدافع حرم بودند. این فضا، چه از لحاظ احساسی و عاطفی و چه از نظر معنوی و معرفتی، برای هر دو نفرشان خاص بود. ایشان مثلاً در بعضی از ایام سال به حرم امام رضا (ع) میرفتند و افتخاری چند ساعت در حرم خدمت میکردند؛ زیارت میکردند و دوباره برمیگشتند.
این مدل نگاه، به نظر من، نگاه بسیار خاصی است که طبیعتاً عنایت حضرت زینب (س) و حضرت فاطمه معصومه (س) شامل حالشان شده است. به همین دلیل هم توفیق شهادت پیدا کردند و حالا نگاهشان متوجه گنبد حضرت فاطمه معصومه (س) است.
ایسکانیوز: چه چالشهای در این کار برای شما وجود داشت؟
ملاحسنی: چالشهای فنی و سختیهای ضبط مصاحبهها طبیعتاً وجود داشت، و این خودش شیرینی کار بود. امروز، در این بازار بههمریختهی نشر و با قیمتهای بالای کاغذ و هزینههای سنگین چاپ، حجم زیاد کتاب باعث خستگی خواننده میشود. خیلی از مخاطبان عام دیگر سراغ کتابهای قطور نمیروند. من هم سعی کردم اثری بنویسم که ضمن حفظ محتوای عمیق، روان، کوتاه و اثرگذار باشد.
تنها چالشی که واقعاً میتوانم به آن اعتراف کنم، این است که این کتاب را فقط با ایمان و نیت شخصی نوشتم. اساساً برای من، نوشتن یک نوع زندگی است. سعی کردم خاطراتی را انتخاب کنم که هرکدام درسی در خود داشته باشند. نهایتاً به این نتیجه رسیدم که مخاطبان کتاب، کسانی هستند که بعد از خواندن اثر، با من تماس میگیرند و میگویند؛ درست است که این کتاب روایت زندگی یک شهید است، اما در خلال خواندنش، ۵۰ نکته از آن آموختیم؛ شهید نسبت به مسائل مختلف چقدر حساس بوده، و ما هم در زندگی خودمان آن را پیاده کردیم.
فکر میکنم این زیباترین خبری است که به نویسنده میرسد؛ اینکه کتابش اثرگذار بوده و باعث شده خواننده کمی شبیه شهدا زندگی کند. در واقع، خود شهدا هستند که در زندگی ما تأثیر میگذارند.
ایسکانیوز: نکتهای هست که در پایان بخواهید به مخاطبان بگویید و دربارهی کتاب صحبت کنید؟
ملاحسنی: واقعیت این است که شهر قم، شهر خاصی است. زادگاه انقلاب، و شهر بسیاری از حوزههای مختلف علوم انسانی، حوزوی و فعالیتهای انقلابی است. در ایام انقلاب، این شهر جمعیتی داشت که از دل آن، بسیاری از شهدا برخاستند. میخواهم بگویم این کتاب روایتگر خاستگاه قم است. از شهری که انقلاب را آغاز کرد، در دوران دفاع مقدس از کشور و نظام دفاع کرد، و این خونِ جاری نسل به نسل ادامه پیدا کرده تا از همان نسلها به شهید مهدی ایمانی رسیده است.
او با همهی جایگاهی که داشت، حتی به لحاظ معنوی هم وارد فضای خدمت شد. اصلاً تکلیف این مسیر، یک حرکت در مدار تاریخ است. این کتاب، روایت میکند از اینکه انقلاب با حضور مردم پیروز شد، با حضور مردم ادامه پیدا کرد، و انشاءالله با دست باکفایت رهبر انقلاب و امام زمان (عج) به سرانجام خواهد رسید.
خبرنگار: صبا هراتی
انتهای پیام/
نظر شما