امروز در شهرک کالیمانیِ شهرستان مانه، از روند احداث چاه جدید آب شرب بازدید کردم. شاید برای خیلیها یک چاه آب فقط یک پروژه عمرانی باشد، اما برای مردم این منطقه، معنایش چیزی شبیه «نفس» است؛ نفسی که سالها در سینه نگهداشته بودند و حالا آرامآرام میتوانند بیرون بدهند.
وقتی وارد روستا شدم و پای حرف مردم نشستم، بیش از هر زمان دیگری فهمیدم که کمبود آب فقط یک مشکل فنی نبود؛ یک زخم قدیمی بود. اینجا بیش از ۴۵ سال است که مردم با بحران آب کنار آمدهاند؛ تابستانهایی را گذراندهاند که فشار آب به حدی کم بوده که بعضی خانهها حتی یک سطل آب هم به سختی پر میکردند. زنانی که باید ساعتها برای پر شدن چند ظرف آب منتظر میماندند، دامدارانی که باید میان دامها و خانواده تقسیم آب میکردند، و سالمندانی که میگفتند: ما عمرمان را با حسرت همین آب گذراندیم.
چاه جدید قرار است به مجتمع ۹ روستایی خرتوت–کالیمانی متصل شود. روی کاغذ مینویسیم تأمین پایدار آب شرب اما پشت این جمله، سالها تحمل، سختی و چشمبهراهی خوابیده است. سرانه آب در شرایط معمول پاسخگوی جمعیت بود، اما وجود حدود ۱۰ هزار رأس دام—که ستون اصلی زندگی مردم است—مصرف را بالا برده و کمبود آب در ماههای اخیر به اوج رسیده بود.
حالا طبق اعلام مسئولان اجرایی، این چاه حلقهای تا پایان سال آماده بهرهبرداری میشود. همین جمله کوتاه برای اهالی یعنی پایان یک فصل طولانی از رنج و آغاز فصلی تازه. یعنی دیگر کسی دغدغه این را نداشته باشد که امروز آب خواهد بود یا نه. یعنی مادران بتوانند بدون اضطراب کتری را روی اجاق بگذارند و دامداران نگران تشنگی دامها نباشند.
اجرای این طرح، فقط یک اتفاق عمرانی نیست؛ بازگرداندن آرامش است. ایجاد امکان برنامهریزی برای آینده است؛ برای کشاورزی، دامداری و زندگی. برای اینکه بچههای این روستاها آیندهشان را در جایی ببینند که سالها با کمکردن مصرف آب بزرگ شدهاند.
امروز که در محل اجرای پروژه ایستاده بودم و صدای دستگاهها را میشنیدم، به یک چیز فکر کردم:
گاهی برای خوشبختتر شدن یک منطقه، کافی است «آب» برسد.
و کالیمانی، انگار بعد از سالها، دارد به این آرامش نزدیک میشود…
انتهای یادداشت/
نظر شما