گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- در میان چهرههای تاریخ اسلام، گاه شخصیتهایی دیده میشوند که نقششان در شکلگیری مسیر معنویت و اندیشه شیعی بسیار بنیادین است اما نامشان در حاشیه تاریخ مانده است. نجمه خاتون یکی از همین شخصیتهاست؛ زنی که مادر امام رضا(ع) شد و در سکوت و فروتنی زیست، اما تأثیر حضور و ایمان او در تربیت و شکلگیری شخصیت امام هشتم غیرقابل انکار است.
نجمه خاتون، که او را با نامهای «تُکتُم»، «اَرْوی»، «خَیْزُران» و «مُرسیه» نیز یاد کردهاند، بنا به روایات در خانوادهای غیرعربی و از سرزمین مغرب یا اندلس زاده شد. برخی منابع، او را بانویی رومیتبار معرفی کردهاند و برخی او را از خاندانهای اصیل شمال آفریقا دانستهاند؛ اما آنچه دربارهاش اتفاقنظر وجود دارد، نجابت، عقلانیت و آگاهی اوست. هنگامی که به عنوان کنیزی شریفنسب وارد خانه امام موسی بن جعفر(ع) شد، هنوز کسی نمیدانست که او قرار است یکی از مهمترین نقشها را در تاریخ امامت ایفا کند.
روایتها از پاکی و معنویت نجمه خاتون سخن گفتهاند؛ از اینکه پیش از ولادت امام رضا(ع)، شبها را به عبادت میگذراند و قلبی آکنده از سکوت و نور داشت. حتی گفته شده است که حمیده خاتون، مادر امام کاظم(ع)، وقتی نجمه خاتون را در خواب دید، دریافت که او برای مادریِ امامی بزرگ برگزیده شده است. نقل مشهور است که حمیده خاتون گفته بود: «فرزندی که در شکم این دختر است، پاکترین و برگزیدهترین فرزند خاندان ما خواهد بود.»
نقش نجمه خاتون، تنها به مادری زیستیِ امام رضا(ع) محدود نمیشود؛ در روایات، او زنی بسیار خردمند، آرام، کمگوی و ژرفاندیش توصیف شده است. همین ویژگیها بعدها در تربیت امام هشتم نمود یافت؛ امامی که در تاریخ شیعه نماد گفتوگو، مدارا، دانش و گشودگی است.
سرگذشت او در سالهای پس از ولادت امام رضا(ع)، همچون بسیاری از زنان تاریخ، با سکوت منابع روبهروست. آنچه مشخص است این است که او بخش مهمی از سالهای اولیه زندگی فرزندش را در مدینه سپری کرد.
درباره محل دفن نجمه خاتون نیز دو روایت وجود دارد. گروهی معتقدند که در مدینه به خاک سپرده شد و گروهی دیگر احتمال میدهند که در سفرهای خانوادگی به همراه امام کاظم(ع) در جنوب عراق یا حجاز آرام گرفته باشد. در هر حال، آنچه روشن است، فقدان شهرت و ثبت دقیق زندگی این بانوست؛ گویی او همانگونه که زیست، بیادعا و بیصدا از جهان رخت بربست، اما اثری عمیق از خود برجای گذاشت.
نجمه خاتون در مقایسه با بسیاری از زنان خاندان پیامبر، کمتر در منابع و آثار تاریخی معرفی شده است. شاید علت این امر، ساختار مردانه تاریخنگاری در قرون نخست اسلام باشد. اما امروز بازخوانی نقش او، تنها بازگویی زندگی مادری بزرگ نیست؛ بلکه یادآوری جایگاه زنانی است که در پشت صحنه تاریخ، هویت فرهنگی و معنوی یک تمدن را شکل دادهاند.
او از اندلس یا مغرب تا مدینه، از مقام کنیزی تا مادر امامت، سفری را طی کرد که هنوز برای پژوهش تاریخی جای کار فراوان دارد. اما در ذهن شیعه، نامش با پاکی، سکوت و عظمت همراه است؛ زنی که عظمتش در نسبتش با امام رضا(ع) نیست، بلکه در ایمان، شخصیت و تربیتی است که به یادگار گذاشت.
سعید تشکری، نویسنده ایرانی، با سابقهای طولانی در ادبیات آیینی و روایتهای مذهبی، همواره تلاش کرده تا میان داستانپردازی مدرن و حساسیتهای معنوی و تاریخی پیوندی تازه ایجاد کند. کتاب «مرسیه» که توسط انتشارات دفتر نشر معارف منتشر شده، نمونهای روشن از همین تلاش است.
این اثر نه صرفاً یک روایت تاریخی است و نه کاملاً داستانی تخیلی؛ بلکه تلفیقی از نثر شاعرانه، روایتگری آیینی و ساختار نمایشی است که باعث میشود خواننده با تجربهای چندلایه روبهرو شود.
سعید تشکری در «مرسیه» همان شیوه آشنا اما پرظرافت خود را به کار میگیرد؛ جملات کوتاه، ضرب آهنگی نزدیک به نثر مرثیهخوانی و استفاده از روایات احساسی اما کنترلشده و تکیه بر زبان استعاری.
تشکری در بسیاری از آثارش نشان داده که به فرمهای روایی آیینی علاقهمند است. در «مرسیه» نیز روایتگری گاه اولشخص و گاه سومشخص میشود، زمان خطی نیست و میان گذشته و حال رفتوبرگشت دارد، اشخاص تاریخی در کنار شخصیتهای داستانی قرار میگیرند، و متن فضای یک «اجرای نمایشی» را تداعی میکند.
تشکری با اتکا به پژوهشهای تاریخی و زیستجهان شیعی، شخصیتها را در بستری شبهمستند قرار میدهد، اما گفتوگوها، جزئیات و فضاها را با تخیل ادبی گسترش میدهد. در نتیجه اثر نه خشک و گزارشوار میشود و نه رهاشده در خیال.
«مرسیه» از نظر عاطفهپردازی، کتابی پرحسوحال است، اما تشکری مراقب است که متن از مرز احساساتزدگی عبور نکند. او با استفاده از سکوتها، جملههای نیمهتمام و ضرباهنگ آرام، فضایی معنوی میسازد که بیشتر «سوگواری فاخر» را تداعی میکند تا «تأثرزدگی خام».
تشکری در «مرثیه» نشان میدهد که ادبیات آیینی میتواند همزمان هم پژوهشی باشد، هم داستانی، هم زیباشناختی و هم قابل استفاده در رسانههای نمایشی.
نجمه خاتون، آن بانوی پاکسرشت که مادر امام رضا(ع) شد، نمونهای از نقش زنان گمنام اما اثرگذار در تاریخ اسلام است؛ زنانی که میراثشان نه در صفحات پرآوازه تاریخ، بلکه در شخصیتهایی تجلی یافته است که مسیر فرهنگ و معنویت را دگرگون کردهاند.
در سوی دیگر، سعید تشکری با «مرسیه» نشان میدهد که چگونه میتوان با زبانی شاعرانه اما مستند درباره چنین شخصیتها و تاریخهایی نوشت و به نوعی میتوان گفت «مرسیه» پلی است میان جهان معنوی شخصیتهایی چون نجمه خاتون و مخاطب امروز؛ پلی که با روایت، زیبایی و احترام ساخته شده است.
کیانوش رضایی-خبرنگار*
انتهای پیام/
نظر شما