وقتی دستگاههای متولی در هرمزگان از مدیریت و کنترل یک تهدید نوظهور بهداشتی مانند پاتوژنهای جدید یا ناقلین خاص (مانند پشه ناقل بیماری) ناتوان میمانند، نتیجه آن وضعیتی است که امروز مشاهده میشود. شیوع گستردهای که از یک کانون کوچک شروع شده و اکنون تبدیل به نگرانی جدی برای سلامت عمومی شده است.
این رشد تصاعدی در موارد گزارششده، تصادفی نیست؛ بلکه نتیجه مستقیم نادیده گرفتن روندهای پایش محیطی، فقدان یک راهبرد مدیریتی منسجم و بیاعتنایی به هشدارهای تخصصی و دادهمحور است.
تهدید بهداشتی مذکور، صرفاً یک مورد اپیدمیولوژیک نیست؛ بلکه آینهای شفاف از کارآمدی مدیریت شهری، انضباط در بهداشت عمومی و میزان هماهنگی بین نهادهای تصمیمگیرنده در سطح استان است.
زمانی که کارشناسان درباره تثبیت و گسترش این تهدید هشدار دادند، راهکارهای مشخصی ارائه شد: تشدید نظارتها، اجرای دقیق پروتکلهای کنترل ناقلین و تقویت زیرساختهای درمانی اما عدم تخصیص منابع کافی، گسستگی در زنجیره فرماندهی بین شهرداریها، سازمانهای بهداشتی و کارگروههای بحران و اجرای سست برنامههای میدانی، باعث شد یک مشکل قابل کنترل به یک بحران بزرگ تبدیل شود. قدرت چالش، نه در ماهیت آن، بلکه در کاستیهای ساختار مدیریتی ما نهفته است.
آمار فعلی به ما یادآوری میکند که اگر امروز یک عزم ملی و هماهنگ برای مقابله صورت نگیرد، هزینههای آتی چه از نظر مالی و چه از نظر جانی به مراتب سنگینتر و جبرانناپذیر خواهد بود.
در یک منطقه حساس و استراتژیک همانند استان هرمزگان، شکست در کنترل یک عامل بیماریزا میتواند فراتر از بحران سلامت عمومی باشد؛ میتواند بر زنجیرههای اقتصادی، اعتماد جامعه به ساختارها و حتی تصویر بینالمللی آن منطقه سایه افکند. مشکل اصلی، در ضعف مدیریت ما است، نه در تواناییهای ذاتاً غلبهناپذیر چالش پیش رو.
اکنون زمان برای بررسیهای مجدد و آزمون و خطا نیست، زمان تصمیمگیری قاطع و اجرای فوری است. مدیران ارشد استان باید فوراً فرماندهی واحدی را برقرار سازند، منابع تخصیصیافته را تضمین کنند و شخصاً بر اجرای دقیق پروتکلهای میدانی نظارت نمایند.
این بحران، فراتر از عملکرد نهادها، نیازمند یک رویکرد شهرمحور است. در غیاب مدیریت یکپارچه، مشارکت فعال و پایبندی آگاهانه مردم به توصیههای بهداشتی، تبدیل به آخرین و قویترین خط دفاعی میشود. مسئولیتپذیری فردی در رعایت پروتکلها، گزارشدهی سریع مشاهدات محیطی، و ایجاد یک شبکه اجتماعی خودکنترلی، میتواند خلاءهای ساختاری را پر کند. اعتبار و موفقیت هر راهبرد کنترلی، در نهایت، به میزان اعتماد و همکاری جمعی شهروندان وابسته است. مشارکت مدنی نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت فوری برای عبور از این وضعیت بحرانی است.
*فعال اجتماعی
انتهای پیام/
نظر شما