به گزارش خبرنگار گروه ورزشی ایسکانیوز، اعتراضات داوری و حواشی خارج از زمین، این روزها به بزرگترین بحران فوتبال ایران تبدیل شده است؛ بحرانی که آنقدر گسترده و فراگیر شده که مسائل فنی، کیفیت بازیها و حتی نتایج، به حاشیه رانده شدهاند.
گویی دیگر کسی چندان دغدغه این را ندارد که تیمش چگونه بازی کرده، چه برنامهای داشته یا چرا باخته است. آنچه اهمیت دارد، «بعد از بازی» است؛ جایی که مصاحبهها آغاز میشود، اتهامها پرتاب میشود و هر کس میکوشد با تندترین جملات، سهم بیشتری از تیترهای فردا را به نام خود بزند.
اخلاق، مفهومی که زمانی از آن بهعنوان سرمایه فوتبال یاد میشد، حالا بیشتر به یک لطیفه تلخ شبیه است. فوتبال ایران در چرخهای افتاده که در آن بیاحترامی، توجیه میشود؛ فحاشی، طبیعی جلوه داده میشود؛ و واکنشهای هیجانی، جای تحلیل و مسئولیتپذیری را گرفتهاند.
نمونههای این وضعیت کم نیست. در تبریز، هوادارانی که نام «تعصب» را یدک میکشند، علیه یکی از محترمترین و پرافتخارترین چهرههای تاریخ فوتبال ایران شعار میدهند؛ کریم باقری، گلزنترین هافبک تاریخ فوتبال ملی، اسطورهای که سالها بدون حاشیه، با احترام و وقار در فوتبال ایران حضور داشته است. فحاشی به چنین چهرهای، نه اختلاف رنگهاست و نه کریخوانی؛ بلکه نشانهای روشن از سقوط مرزهای اخلاقی در سکوهاست.
در واکنش به این اتفاق، اما باز هم اصل ماجرا گم میشود. بهجای آنکه مدیران و پیشکسوتان باشگاه تراکتور صریح و شفاف، رفتار هواداران خود را تقبیح کنند و مسئولیت اجتماعیشان را بپذیرند، ترجیح میدهند سکوت کنند یا حتی از «حمایت بینظیر هواداران» تشکر کنند؛ حمایتی که بخشی از آن با توهین و فحاشی همراه بوده است. اینجاست که پیام خطرناک به سکوها مخابره میشود: هر کاری بکنید، پشتتان خالی نمیشود.
از آنسو، سرپرست باشگاه پرسپولیس، نه برای اصل توهین رخداده، بلکه از پیش بابت فحشهایی که احتمالاً قرار است هواداران تراکتور در تهران بشنوند، عذرخواهی میکند؛ گویی فحاشی به بخشی اجتنابناپذیر از بازی برگشت تبدیل شده و فقط باید نوبتها رعایت شود. این نوع مواجهه، بهجای حل مسئله، آن را عادیسازی میکند.
در زمین هم اوضاع بهتر نیست. شجاع خلیلزاده، بازیکنی که سالها پیراهن پرسپولیس را بر تن داشته، بهدلیل فحاشی هواداران در فصل گذشته، حالا به هواداران تیم سابقش بیاحترامی میکند. چرخهای معیوب شکل گرفته است: فحاشی، واکنش؛ واکنش، فحاشی بیشتر. حالا همه منتظر بازی برگشت هستند؛ نه برای دیدن فوتبال، بلکه برای تسویهحسابهای لفظی روی سکوها.
نکته نگرانکنندهتر، درگیری لفظی و رسانهای دو مدافع وسط تیم ملی است؛ شجاع خلیلزاده و محمدحسین کنعانیزادگان. دو بازیکنی که عملکرد فنی ضعیف و غیرقابل دفاعشان در ماههای اخیر، یکی از عوامل اصلی افت کیفی تیم ملی بوده، این روزها بهجای پاسخگویی فنی، درگیر جدلهای بیپایان بیرون از زمین شدهاند. فوتبال ایران جایی است که بازیکن میتواند بد بازی کند، اما با چند مصاحبه تند، همچنان در مرکز توجه باقی بماند.
وقتی همه معترضاند و هیچکس مسئول نیست
در این میان، بحران داوری به مرحلهای رسیده که میتوان آن را فاجعهبار توصیف کرد. سالها گفته میشد اگر سیستم کمکداور ویدئویی (VAR) به فوتبال ایران بیاید، فشار از روی داوران برداشته میشود و عدالت داوری افزایش مییابد. اما حالا، با وجود VAR، نهتنها فشار کمتر نشده، بلکه بهنظر میرسد شدت اعتراضها بیشتر هم شده است.
مسئله اینجاست که برای بسیاری از بازیکنان، مربیان و حتی هواداران، حقیقت تصمیم داور یا خروجی VAR اهمیتی ندارد. تنها معیار، «نفع تیم خودی» است. اگر تصمیم به سودشان باشد، سکوت میکنند؛ اگر نباشد، همه متهم میشوند: داور، کمکداور ویدئویی، کارشناسان داوری و حتی فدراسیون. هیچکس حاضر نیست بپذیرد که قانون اجرا شده، حتی اگر آن قانون به ضرر تیمش باشد.
جالبتر آنکه برخی از معترضان پرصدا، هیچ اشرافی به آییننامههای جدید داوری و قوانین بهروز فیفا ندارند. معیار قضاوتشان، قوانینی است که شاید پنجاه سال پیش معتبر بوده است. با این حال، نظر شخصی خود را مطلق میدانند و هر تحلیل کارشناسی مخالف را توطئه تلقی میکنند.
در چنین فضایی، فوتبال ایران نهتنها از نظر فنی پیشرفت نمیکند، بلکه هر روز بیشتر در باتلاق حاشیه، بیاخلاقی و فرار از مسئولیت فرو میرود. تا زمانی که همه—از مدیر و بازیکن گرفته تا پیشکسوت و هوادار—سهم خود را در این وضعیت نپذیرند، هیچ VARی، هیچ جریمهای و هیچ بخشنامهای نمیتواند این چرخه معیوب را متوقف کند.
این فوتبال، پیش از هر چیز، نیازمند بازگشت به عقلانیت و اخلاق است؛ چیزی که این روزها بیش از هر زمان دیگری غایب است.
خبرنگار: کوشا ساسانیان
انتهای پیام/
نظر شما