برف و بارانی که این روزها سراسر فلات ایران را سپیدپوش کرده، برای مردم نوید برکت است، اما برای سفره اقتصاد ایران، بوی بحران و خاموشی میدهد. با ورود تودههای جدید هوای سرد، مصرف گاز در بخش خانگی و تجاری رکورد شکسته و از مرز ۶۲۵ میلیون مترمکعب در روز عبور کرده است. این رقم به معنای آن است که بخش خانگی به تنهایی بیش از ۸۰ درصد گاز تزریقی به شبکه سراسری (۸۵۰ میلیون مترمکعب) را میبلعد و این سیاهچاله مصرف، منابع استراتژیک ملی را در خود فرو میبرد.
واقعیت تلخ این است که ما با یک بیماری واحد روبرو هستیم که زمستانها با ناترازی حاد گاز و تابستانها با ناترازی ۲۵ هزار مگاواتی برق خود را نشان میدهد. ناترازی انرژی دیگر یک مسئله فنی نیست، بلکه به یک ابرچالش امنیتی تبدیل شده که فرصتهای دیپلماتیک و اقتصادی کشور را میسوزاند. آمارهای رسمی نشان میدهد که امسال سختترین زمستان تاریخ ایران برای صنایع رقم خورده است؛ چرا که برای گرم نگه داشتن خانهها، گاز صنایع مادر، پتروشیمیها و فولادیها قطع یا به شدت محدود شده که منجر به سقوط ۳۰ تا ۶۰ درصدی تولید صنعتی و زیانهای هنگفت ارزی شده است. دود این گروگانگیری زمستانی صنایع، در نهایت به چشم همان مردمی میرود که امروز پشت شعلههای بخاریهای گازسوز نشستهاند.
رهبر معظم انقلاب در بیانات متعددی، ناترازی انرژی و اسراف را سمی مهلک برای اقتصاد توصیف کردهاند. ایشان صراحتاً فرمودهاند: «بهترین راه برای رفع ناترازیها در بخش برق، صرفهجویی است» و تأکید کردهاند که با نصیحت و توصیههای جزئی نمیتوان با عادات غلط برخورد کرد، بلکه یک کار تحولی لازم است. از منظر ایشان، اسراف در حاملهای انرژی از مهمترین خطراتی است که بیعدالتی به وجود میآورد و در نهایت اقتصاد را نابود میکند.
ایشان همچنین ضرورت پیشقدم شدن دولت را یادآور شده و فرمودهاند: «بزرگترین مصرفکننده انرژی در کشور، خود دولت و دستگاههای دولتی هستند و باید خود را به صرفهجویی عادت دهند».
علاوه بر این، ایشان بر نگاه استراتژیک تأکید داشته و حرکت به سمت تولید ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای را یک نیاز قطعی برای آینده کشور دانستهاند تا ملت ایران در آینده دست نیاز به سوی دیگران دراز نکند. این بیانات نشان میدهد که جراحی در حوزه انرژی، یک تکلیف ملی برای حراست از اقتدار اقتصادی است.
استقرار نظام تعرفهگذاری پلکانی (IBT)، تعیین الگوی مصرف دقیق که در آن قیمت برای مصرفِ متعارف، یارانهای باقی بماند، اما مصرفِ بیرویه و مازاد با قیمت واقعی محاسبه شود تا انگیزه اقتصادی برای اصلاح رفتار مصرفکننده ایجاد گردد.
پایان دادن به «اربابیت دولت» بر صنعت انرژی، خروج دولت از انحصار خرید و فروش و اجازه به بخش خصوصی برای فروش مستقیم برق و گاز به صنایع، کلیدیترین راهکار برای جذب سرمایهگذاری و رفع ناترازی است.
تنوعبخشی به سبد انرژی با توجه به اینکه ۹۰ درصد برق کشور به گاز وابسته است، سرمایهگذاری فوری در نیروگاههای خورشیدی و بادی در کنار تحقق هدف ۲۰ هزار مگاوات برق هستهای برای کاهش ریسک سوخت فسیلی حیاتی است.
شفافسازی یارانه پنهان در بودجه دولت باید سالانه حدود ۱۲۷ تا ۱۵۰ میلیارد دلار یارانه پنهان انرژی را که فراتر از کل درآمد مالیاتی کشور است، به صورت شفاف در بودجه ثبت کند تا ابعاد واقعی این ثروتسوزی برای سیاستگذار و افکار عمومی آشکار شود. هوشمندسازی و نوسازی زیرساخت نصب ۶ میلیون کنتور هوشمند جدید و ارتقای بهرهوری نیروگاههای فرسوده میتواند مانع از هدررفت عظیم انرژی در شبکه شود.
عبور از این بحران با نسخههای تکراری ممکن نیست. وقتی ۳۵ درصد کشور با قطعی مواجه است و ۱۱۰ روز از سال را با محدودیت انرژی سپری کردهایم، راهبرد بقا نیازمند جراحی شجاعانه است.
تداوم بهشت سیاستهای غیرقیمتی، چیزی جز گروگان گرفتن آینده اقتصاد ایران نیست. زمان برای مدیریت تماشاگر به پایان رسیده و اگر امروز تصمیمی سخت نگیریم، سرمای زمستانهای آینده، استخوانهای اقتصاد ایران را درهم خواهد شکست.
پژوهشگر رسانه و فرهنگ
انتهای پیام/
نظر شما