ایسکانیوز - گروه فرهنگی: پیامبر اسلام(ص) و رسالتی که بر دوش داشت تحولی شگرف در جامعه خود و پس از آن تاریخ بشریت ایجاد کرد. اتفاقی که تکانههای آن همچنان بشر را تحت تاثیر قرار میدهد و با وجود نظریهپردازیهای گوناگون و هتاکیهای بسیار، نتوانستند خدشهای به اصل آن وارد کنند. رسالتی که هدف آن اتمام مکارم اخلاق ذکر شده و حال میبینیم با بیاخلاقی تلاش میکنند چهره این نبی مرسل را تخریب کنند، حمایت از گروههای تکفیری و معرفی آنها به عنوان اسلام که باید گفت کارکرد عکس داشته و موجب گسترش اسلامگرایی شده تا قوانین مختلف برای محدود کردن مسلمین در جوامع همه از اثرات رسالت نبی رحمت است؛ پیامبر اسلام (ص) «یک قاعدهی مستحکمی، یک شالودهی متینی به وجود آورد که بر اساس آن شالودهی محکم، قرنها مسلمانان توانستند بر قلهی مدنیت عالم مسلط شوند و قلههائی را خودشان به وجود بیاورند که در تاریخ بشریت سابقه نداشت.»
رهبر انقلاب به عنوان یک مسلمان مبارز که از سالهای جوانی در مسیر مبارزه با انحراف و ظلم فعالیت داشته و امروز در جایگاه رهبری جامعه قرار دارند بارها درباره ابعاد رسالت پیامبر اسلام(ص) نکاتی طرح کردهاند که به بهانه سالروز وفات پیامبر گرامی اسلام مروری بر آنها میکنیم تا ببینیم جوان مسلمان انقلابی برای رسیدن به مدل مطلوب باید به چه مولفههایی توجه کند.
«پیغمبر، پیامبر علم بود، در جامعهای که علم نبود»، ایشان به این نکته اشاره میکنند و نشان میدهند که حرکت پیامبر اسلام(ص) یک حرکت علمی و با پشتوانههای فکری بوده است، حرکتی که در آن جاهلیت و رفتارهای جاهلی که بدون پشتوانه فکری باشد، جایگاهی ندارد و تفکر و تعقل با منطق علمی مسیر را تعیین میکند. نکته دیگر که به چشم میآید این است که ایشان در جامعهای مکلف به ابلاغ رسالت خویش شدهاند که نشانی از علم و تفکر در آن نیست و در واقع نشان میدهند که جامعه مکه زمان بعثت در شرایطی قرار داشته و موقعیت اجتماعی و فرهنگی آنجا را بازگو میکنند. «دور از علم، دلبستهی به هواهای نفسانی، به عصبیتهای جاهلی، به غرورهای بیمورد و بیجا» در واقع این نکات تفسیری است بر جمله بالا، دلبستگی داشتن به هوای نفس و عصبیتهای جاهلی نماد دور بودن یک جامعه از علم و دانش است، این روشن میکند اگر جامعهای بخواهد در مسیر علم و دانش و تعالی حرکت کند باید دست از هوای نفس و عصبیتهای بیمنطق و غرور بردارد تا بتواند مسیری که برای رشد باید طی کند، بپیماید.
همچنین ایشان تاکید میکنند که «پیامبر اخلاق و مدارا و گذشت و انصاف و محبت بود، در آن جامعه این چیزها به تمام معنا قحط بود؛ یک جامعهی خشن، زورگو و زور شنو، دور از اخلاق و معنویت» و این نکات مکمل نکات قبلی است، که اگر جامعهای درصدد رسیدن به علم و تعالی است و میخواهد از مسیر علم مسیر رشد خود را طی کند باید به اخلاق و معنویت متوسل شود و از این طریق جایگاه خود را تثبیت کند. در واقع پیامبر رحمت(ص) همانطور که قرآن کریم فرمودهاند «وَإِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ عَظیمٍ/ و تو اخلاق عظیم و برجستهای داری!» یک الگوی اخلاقی هستند و رهبر انقلاب نیز با تکیه بر همین نکته، یادآوری میکنند که برای رسیدن به موفقیتهای علمی باید از مسیر مدارا، گذشت، انصاف و محبت گذر کرد و زورگویی و خشونت را کنار گذاشت. این نکته در واقع در شرایطی بیان میشود که دنیا میخواهد تاکید کند که در روزگار سیطره علم بهسر میبرد ولی شاهدیم که همین دنیای علمزده سرشار از خشونت، عصبیت و سبعیت است.
«پیامبر عدل بود، در آن جامعه رایحهای از عدالت به مشام نمیرسید و قدرتمندان، زورمندان و رؤسای زورگو بر جان و مال مردم مسلط بودند» ایشان تاکید دارند که در جامعهای که عدالت حاکم نباشد و زور و قدرت بر مردم تسلط داشته باشد رشد علمی صورت نخواهد گرفت و اتفاقات متعالی در آن راهی ندارد. ایشان در توصیف جامعه زمان بعثت پیامبر اسلام(ص) از عبارت «رایحه عدالت به مشام نمیرسد» یاد میکنند که بیانگر این واقعیت است که رشد و حرکت علمی در جامعهای که بویی از عدالت نبرده میسر نیست و اگر حرکتی صورت میگیرد در سایه عدالت است. «در یک چنین فضای متحجر و دشواری، در یک چنین سنگستان بی آب و علفی این نهال روئید، سیزده سال در این شرائط سخت رشد کرد و این سیزده سال منتهی شد به ایجاد یک حکومت؛ تشکیل یک جامعه بر مبنای علم و عدل و توحید و معنویت و اخلاق و کرامت» همانطور که گفته شد پیامبر اسلام با برقراری یک رسالت علمی بر پایههای عدالت و محبت توانست حرکتی را شکل دهد که امروز شاخههای آن از شرق تا غرب عالم گسترده شده است.
پیامبر رحمت با آن مولفهها که گفته شد «ذلت را تبدیل به عزت کرد؛ وحشیگری را تبدیل به اخوت کرد؛ عصبیت را تبدیل به مدارا و تعقل کرد؛ جهل را تبدیل به علم کرد» و این نکتهای است که در بیانات رهبر انقلاب متبلور است.
اما نباید فراموش کرد که تمام این اتفاقات در سایه شخصیت نبی مکرم اسلام(ص) روی داده است «آنچه که این موفقیتها را تضمین کرد، البته عناصر در هم تنیدهی بسیاری است؛ اما در درجهی اول آن عنصر مستحکم باثباتی که سرشار بود از معنویت، از صفا و از معرفت به پروردگار و اتکاء به خدا، وجود خودِ پیغمبر است» در واقع اگر نبود شخصیتی «عظیم» که قرآن هم به عظمت این شخصیت اشاره کرده این اتفاقات شدنی نبود. چشمه وجود پیامبر رحمت(ص) بستر برپایی این اتفاقات بود و نباید از اثر شخصیتی ایشان غافل شد. «پیغمبر اکرم داناترین و خردمندترینِ مردم مکه بود، قبل از اینکه به نبوت برسد؛ کریمترین و شریفترین و بااخلاقترینِ مردم آن منطقه بود، قبل از اینکه به نبوت برسد» در واقع این نکات نشان میدهد که هرکسی که دم از عدالت میزند یا مدعی اخلاق است نمیتواند حرکتی به عظمت رسالتی که پیامبر اسلام(ص) برعهده داشتند، ایجاد کند. بلکه باید در واقع شرافت ذاتی و اخلاق شخصی رسول گرامی اسلام(ص) زمینه مهمی برای اتفاقاتی بعدی بوده و نمیتوان گفت که هرکس دیگری هم بود چنین اتفاقی میافتاد، نگاهی که در بررسیهای تاریخی وجود دارد و گفته میشود جامعه پذیرای چنین اتفاقی بوده و اگر فلان شخصیت تاریخی نبود باز هم این رویداد به وقع میپیوست، باید گفت اگر نبود شخصیتی مانند رسول رحمت (ص) این اتفاق هم رخ نمیداد همانطور که پیامبرهای پیشین چنین ظرفیتی نداشتند و لازم بود زمینه ظهور خاتم پیامبران فراهم شود تا دین خدا کامل شود.
انتهای پیام/
نظر شما