به گزارش خبرنگار گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)-سروش سِیری؛ روز 8 می، مصادف با پایان جنگ جهانی دوم در حالی روز"پیروزی" در اروپا نام گرفته است که برای آلمانها روز آخرین "شکست" محسوب می شود.شاید به همین دلیل است که آنها همراه با همه ی مردمان اروپا این روز را جشن میگیرند، که حقیقتاً روز پیروزی است برای ملتی که 75 سال از آخرین شکستش گذشته باشد.
با این وصف میتوان درک کرد که شکست برای ژرمنهای همیشه برنده، معنایی فراتر از شکست داشته باشد. معنایی که باخت تحقیرآمیز 17 نوامبر 2020 تیم ملی فوتبال آلمان مقابل اسپانیا را آنچنان زهرآلود کرد که "یوآخیم لوو" از آن به عنوان "بعد از ظهر سیاه" یاد کرد.
بعد از ظهری که با یک تساوی میتوانست به شبِ صعود آلمانها تبدیل شود اما به سقوطی منجر شد که ژرمنها هرگز در فوتبال تجربه نکرده بودند.حالا شاید شکست 6 بر صفر آنها در مقابل اسپانیا، فرصتی باشد برای انتقاد از ساختار منضبطی که منتقدانش در کُنج عزلت فراموش شده بودند.
فوتبالی که در طول دهههای اخیر به طرز افراطی مدافع ثبات در ساختار فنی بوده و از این جهت عدم موفقیت در جام جهانی روسیه نیز به برکناری یوآخیم لو منجر نشد.سرمربی که از سال 2004 در کادر فنی تیم ملی آلمان حضور دارد و توانست افتخارات زیادی را برای ژرمن های با شکست بیگانه به دست بیاورد.
اما شکست تحقیرآمیز در مقابل اسپانیا فرصتی مناسبی است برای نقد پروژهی ثباتی که آلمان ها را پس از" آخرین شکست" به پیروزی های پی در پی رسانده بود .و همین تئوری به نظر اغلب کارشناسان، دلیل بسیاری از موفقیت های تیم ملی آلمان بوده که در رقابت های بین الملی همیشه یکی از تیم های حاضر در مرحله ی نیمه نهایی بوده است.
حالا شاید موضوع ثبات در کادر فنی فوتبال مخالفانی پیدا کند که برای ثبات حد و مرز و شرایطی را تعریف کنند، زیرا به نظر میرسد که آلمانها امروز از سوی دیگر پشت بامی افتادهاند که تیمهای بی ثبات در مدیریت فوتبال پیشتر افتاده بودند.
به هرحال سوال اینجاست که اگر اصرار به ثبات، به سندرمی تبدیل شود که فوتبال آلمان را دچار کرده و در نهایت به نتیجهای منجر شود که علاوه بر شکست با تحقیر همراه است،آیا میتوان همچنان طرفدار تئوری ثبات به هر قیمت بود؟!
در سوی مقابل البته همین تیم ملی اسپانیایی قرار دارد که پس از دوران درخشش در جام های جهانی و ملتهای اروپا با "با ویسنته دل بوسکه" به بن بستی رسید که البته هرگز به تحقیر نیانجامید.
زیرا مدیران فوتبال اسپانیا پیش از تحقیر تصمیم به تغییر گرفتند و دل بوسکه ی محبوب و پرافتخار را به حکم تغییراز کار برکنار کردند.
با این وصف میتوان نتیجه گرفت که تاکید بر انتخاب درست و اصرار بر ثبات، اگرچه درس مهم آلمانها به فوتبال دنیا بود، اما به نظر میرسد شکست تحقیر آمیز آنها مقابل اسپانیا درس دیگری باشد برای فوتبال دنیا،که ثبات بدون محدودیت و قید و شرط، شاید به نازایی منجر شود که امروز گریبان فوتبال آلمان را گرفته است.
به هرحال این شکست تلخ شاید پایان کار" یوآخیم لوو" در تیم ملی آلمانی باشد که چند سال قبل چنین بعداز ظهر سیاهی را برای برزیل محبوب رقم زده بود.شاید آنچه که آلمان در بعد از ظهر سیاهش تجربه کرد، آه دامن گیر برزیلی باشد که به دست آلمان در جام جهانی تحقیر شد.
انتهای پیام/
نظر شما