به گزارش باشگاه خبرنگاران دانشجویی(ایسکانیوز)، دومین نشست از سلسله نشست های تبیین مکتب سلیمانی به همت مرکز فرهنگی دانشگاهی امام خمینی و انقلاب اسلامی و با حضور حجت الاسلام مصطفی رستمی رئیس نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌های سراسر کشور برگزار شد که در ادامه گزارش مختصری از صحبت‌های حجت الاسلام رستمی ارائه می‌شود.

ابتدا یاد و خاطره شهید عزیز سردار سلیمانی پاسدار مرزهای تمدن انقلاب اسلامی را گرامی میداریم. مقام معظم رهبری زندگی و راه حاج قاسم را به مثابه یک مکتب یاد کردند، زیرا مکتب حاج قاسم دارای مولفه ها و عناصر منسجمی بوده و در قالب یک نظریه قابلیت عرضه دارد. ویژگی مکتب این است که توانایی ارائه الگو و مصادیق متعددی داشته باشد. مکتب حاج قاسم مکتبی مولد است. مقام معظم رهبری در بیانیه گام دوم، هدف انقلاب اسلامی را خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی یاد کردند.

به این معنا که عنصر انقلابی از خودسازی با قیام بالله آغاز میکند و بعد به جامعه پردازی و تاثیر بر جامعه و سپس به ایجاد یک تمدن بزرگ میرسد که میتواند فراتر از خود برود. به عبارت دیگر  یک مکتب قابلیت ارائه الگو و حل مسائل را دارد. مکتب سلیمانی چنین است. مکتب سلیمانی، مکتب اسلام و مکتب امام خمینی و مکتب انقلاب اسلامی است. سلیمانی به عنوان شاخص و یک الگوی تمام عیار این مکتب است. افکار و اندیشه های امامین انقلاب اسلامی به عنوان شاخص های محتوایی مکتب و شهید سلیمانی به عنوان مصادیق عینی این مکتب اند. مکتب سلیمانی را باید در راستای تمدن سازی بدانیم. شخصیت حاج قاسم را میتوان شاخص شخصیت تراز انقلاب اسلامی بدانیم، شخصیت یک مدیر تراز انقلابی.

در یک مکتب تمام عیار هم به مولفه‌های مختلف عنصر مومن انقلابی و هم به مولفه های فردی و اجتماعی و هم به تعریف رابطه او با خودش، با خدای خودش و با انسانهای دیگر و جامعه پرداخته میشود. در مکتب سلیمانی وطن فراتر از مرزهای جغرافیایی ست. مومن تراز در مکتب اسلام ناب محمدی و در قالب مصداقی آن، مکتب سلیمانی است و عنصر عالی آن سردار حاج قاسم سلیمانی ست. در این مجال نیاز است به بازخوانی و دسته بندی الگوها و پیدا کردن مصادیق عالی که در زندگی بزرگان و در زندگی این شهید عزیز وجود دارد پرداخت. در این جلسه در مولفه های دینداری یا سبک دینداری مکتب سلیمانی ملاحظاتی خواهیم داشت و دینداری جامعی را در وجود این شخصیت عزیز و گرامی می بینیم. 

یکی از مهمترین مشکلات دینداری در این عصر که باعث می شود افرادی به دین گریزی یا دین ستیزی دچار شوند، موضوع عمل کردن تبعیض‌آمیز نسبت به دین است. قرآن در تعابیر مختلف انسان ها را دعوت میکند به الگوی عملی دینداری. الگوی ناقص و الگوی زبانی و غیر واقعی فارغ از اینکه در کوتاه مدت جذابیت ایجاد کند در بلندمدت عامل دین گریزی است. قرآن در آیات فراوانی به موضوع عمل تبعیض‌آمیز نسبت به بخشی از دین و رها کردن بخش دیگر میپردازد و اینکار را مطرود و مذموم می شمارد. عمل تبعیض آمیز از جمله آسیب های دینداری است. وجود انسان های تراز و تربیت یافته مکتب اسلام به باورپذیری آموزه‌های دین کمک می‌کند.

کتاب سلام بر ابراهیم، زندگینامه شهید ابراهیم هادی ست که الگوی بسیار خوبی برای جوانان است. وقتی جوانان با چنین الگوهایی مواجه می شوند احساس می کنند می توانند شبیه آن ها شوند و دینداری و عمل کامل به توصیه های دینی را امکان پذیر میبینند. بنابراین تبیین مکتب سلیمانی یک ضرورت است تا جوانان این نسل ببیند شهید سلیمانی در دوران حیات و پس از آن یکی از محبوب ترین ها در جامعه ایرانی است. در یک نظرسنجی ایشان در بین محبوبترین شخصیت های جریان های انقلابی بعد از مقام معظم رهبری، رتبه اول و در بین شخصیت های جریان غیر انقلابی رتبه دوم است. از حاج قاسم نقل است اگر روزی با تکلیف کاندیداتوری ریاست جمهوری مواجه شوم، اشکبار خواهم شد تا این تکلیف از روی دوش من برداشته شود. 

مولفه های دینداری در مکتب حاج قاسم

به تعبیر حضرت آقا شهادت او کار دوم او بود و آن هیجان و برانگیختگی و مصیبت زدگی و حضور پرشور و تشییع پرشور مردم است. تنها میتوان تشییع او را با تشییع امام خمینی مقایسه کرد که البته آن هم تفاوتهایی دارد. تشییع سلیمانی در قم، کرمان و تهران هم وزن هم بود.

دینداری ولایت گرا

دینداری حاج‌قاسم دینداری ولایت گراست. در دورانی که جریان‌های مختلف می‌خواهند دینداری را از ولایت جدا کنند که از ابتدا شیطان از بانیان این امر بود که ولایت را از دینداری جدا کند و این جریان همچنان در شکل های مختلف بروز و ظهور دارد، پررنگ ترین جنبه دینداری او ارتباط او با ولایت است که در وصیت نامه ایشان بسیار مشهود است. ایشان دسته‌بندی‌های اصلاح‌طلب اصول گرا را قبول نداشتند. حاج قاسم یکی از شئون عاقبت بخیری را در وصیت نامه خود را به نسبت ما با این حکیم بزرگ می داند. او در وصیت نامه خود در خطاب های مختلف به مراجع، به مردم به جریان ها به حفظ ارتباط خود با ولایت فقیه اشاره میکند. وقتی دمشق در معرض سقوط بود، فرماندهان خدمت مقام معظم رهبری رسیدند و از سقوط حتمی دمشق گفتند. اما حضرت آقا فرمودند بروید و اجازه ندهید دمشق سقوط کند. فرماندهان رفتند و جریان مقاومت نگداشت دمشق سقوط کند. تعبیر حاج قاسم این بود که وقتی حضرت آقا بگویند بروید و فلان کار را انجام دهید یعنی این کار شدنی است حضرت آقا حاج قاسم  را یک استراتژیست میدانست. یعنی کافی ست برای حاج قاسم هدفی تعریف شود، خود او استراتژی رسیدن به اهداف را مشخص می‌کرد. باید گفت استراتژی های او در سایه راهنمایی‌های ولایت تعریف و هدایت میشد.

دینداری اخلاق مدار

محور دوم در ابعاد دینداری حاج قاسم در مکتب سلیمانی دینداری اخلاق مدار یا اخلاق گراست. یکی از آسیب‌های جوامع متدین جدا کردن شریعت از اخلاق است و به نوعی بسنده دانستن عمل به شریعت و واجب ها و حرام های شرعی و توجه ندادن جامعه به صفات و برجستگی‌های اخلاقی است. اخلاق زیباکننده شریعت است. بعد اخلاقی دینداری بعد بسیار اثربخش دینداری است که در شخصیت حاج‌قاسم به خوبی بارز است. به عنوان نمونه وقتی داعشی‌ها حاضر به عقب‌نشینی شدند، به شرط تضمین حاج قاسم حاضر به عقب نشینی شدند تا از پشت مورد حمله قرار نگیرند. تضمین حاج قاسم برای آنها کفایت می کرد. اما داعش و جبهه النصره وقتی مردم مظلوم از محاصره خارج می شدند در حین تخلیه به مردم حمله کردند و بیش از صد کودک مظلوم نوبل به شهادت رساندند. شقی ترین دشمن هم اخلاق مداری او را فهمیده بود.

شریعتمداری و اخلاق‌مداری 

شریعتمداری و اخلاق‌مداری سلیمانی بسیار پررنگ است. او به شدت نگران جان نیروها حتی نگران کودکان دشمن هم بود. موضوع مهربانی که او نسبت به فرزندان شهدا داشت برجسته است. او به جوانانی که در هیات ها حضور داشتند و به ظاهر متشرع نبودند نگاه مثبتی داشت. نقل است که حاج قاسم این جوانان را قابل برای رزمندگی میدانست. ایشان در جنگ وقتی وارد خانه یکی از اهل سنت می شوند، وسایل خانه آن اهل سنت را در یک اتاق جمع می‌کند تا آسیب نبیند و وقتی در آن خانه نماز میخواند نامه‌ای به صاحبخانه می‌نویسد به همراه شماره تلفن خود و از او حلالیت می خواهد. توجه حاج‌قاسم به مسائل کلان او را از توجه به جزئیات دینداری غافل نمی کند.

دینداری حماسه گرا در عین حال واقع‌گرا 

حاج قاسم واقع گراست چون اهل تدبیر است و اهل توجه به مسائل عینی میدان است، اما در عین حال نگاهش به قله هاست و آرمان ها و اهداف. به عنوان نمونه پس از شهادت شهید حججی وعده می‌دهد تا سه ماه دیگر داعش را نابود کند. وعده او بر مبنای شعار نیست بلکه بر مبنای واقعیات میدانی است.

دینداری عزتمند 

دینداری ذلیلانه و دینداری ملتمسانه و دینداری ضعف در مقابل دشمن در مکتب او نیست.

دینداری معرفت گرا

خدا رحمت کند حضرت آیت الله مصباح یزدی را که در دوران حیات خود از حاج قاسم یاد می کند و می گوید حاج قاسم به شدت اهل مطالعه است و اهل کسب معرفت و معارف اسلامی. حاج قاسم کتاب های شهید مطهری را خلاصه برداری کرده بود و در حاشیه کتاب های شهید دستغیب مطلب می نوشتند. سلیمانی خود را بی‌نیاز از شناخت و مطالعه و کسب معرفت نمی دانست و پای منبر و مکتب علمای دین می‌نشست.

دینداری عملگرا

مولفه دیگری از دینداری اوست و شناخت خود را به عرصه عمل می کشاند. مناجات، بخش جدایی ناپذیر دینداری حاج قاسم است. سلیمانی به نماز شب بسیار مقید بود و دوستان خود را از سر دوستی و رفاقت به نماز شب دعوت می کرد.

دینداری همراه با عقلانیت

شجاعتش همراه با تدبیر بود. اصول را بر فروع ترجیح نمیداد. نقل است حاج قاسم به برادران اهل سنت میگفت، من شما را شیعه می دانم، زیرا اهل بیت را دوست دارید و خود را اهل سنت میدانم زیرا مقید به سنت پیامبر (ص) ام. 

در پایان توصیه میکنم اساتید درس اندیشه ها و وصایای امام خمینی رحمت الله علیه مولفه های شخصیت و شاخص های تراز انسان انقلابی مکتب امام را در قالب شهید سلیمانی عرضه کنند تا این مکتب جذابیت های خود را نشان دهد، لذا انطباق مکتب حاج قاسم با مطالبات امامین انقلاب اسلامی بسیار اهمیت دارد.

انتهای پیام /