به گزارش خبرنگار ایسکانیوز- هومن جعفری، سومین فیلمی که در جشنواره فجر امسال دیدم، ابلق بود که یکی از تحسین شده ترین فیلمهای امسال جشنواره تا اینجای کار است تا جایی که برایش سانس ویژه میگذارند. روایت درخشان نرگس آبیار از زندگی در حاشیه شهر، در حلبی آبادی که مردم در آن، به کار تولید و توزیع فرآورده های خانگی مانند ترشی، بادمجان سرخ کرده و عرقیجات خانگی میپردازند و از این راه لقمه نانی در میآورند. ضرباهنگ زندگی در دستان جلال(با بازی بهرام رادان) است که تمام تجارت محل با او میچرخد، دستش برای همه گشاده است، هوای اهل محل را دارد و با رای همانها، تبدیل به رییس شورای شهر شده تا پیش شهرداری و دیگر نهادهای اداری هوایشان را داشته باشد.
ماجرا اما از زاویه دید راحله(با بازی تماشایی الناز شاکردوست) روایت میشود. زنی که علی شوهر کفترباز بی درآمدش( هوتن شکیبا)، زیر منت جلال، داماد خانواده او روزگار میگذراند. پیچ اصلی داستان وقتی است که راحله به نگاههای جلال به خود شک میکند و این شک به یقین تبدیل میشود.
قصدی برای لو دادن داستان ندارم و خیلی نمیخواهم وارد جزییات شوم. این فیلم را صاف و ساده دوست داشتم. دنیای آدمهایش برایم کاملا باورپذیر است. ابلق فیلمی است کاملا نمادین. هرآنچه در این فیلم میبینید نمادین است. از حضور حاشیه نشینانی که در کنار یک محله بالای شهری زندگی میکنند و خوشگذرانیهای آنها، نور شبانهای است که به زندگی آنها میتابد تا موشهایی که به شکل نمادین به تمام عرصههای زندگی این مردم سختی کشیده رسوخ میکنند و شهرداری برای نابود کردنشان طعمههای بیثمر میگذارد. جلال نماد تزویر است که چهرهای مذهبی و خیر به خود میگیرد اما باطنش فاسد است. علی، نماد طبقه محرومی است که رویای یک شبه ثروتمند شدن را دارد. رحیم برادر بزرگتر علی(با بازی مهران احمدی) میفهمد حقیقت چیست اما از ترس برهم خوردن مناسبات خانوادگی ترجیح میدهد موضع نگیرد. او نماد آدمهای سرد و گرم کشیدهای است که از برملا شدن حقیقت میترسند و مصلحت وادارشان میکند ناحق شدن حق را ببینند.
فیلم نرگس آبیار حرف برای گفتن زیاد دارد. خیلی زیاد.
انتهای پیام/
نظر شما