محمد الموتی؛ کارشناس محیط زیست در گفتوگو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درباره روند غلط مدیریتی در حوزه جنگلها گفت: با توجه به قدمت سازمان جنگلها که اخیرا به سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری تبدیل شده است، میزان حرفهای بودن و تسلط به حوزه مدیریت جنگلها و حضور کارشناسان که در مراوده علمی با دانشگاههای مطرح دنیا هستند، مسئله مدیریت جنگل در کشور ما به تناسب امکانات و اعتباراتی که داریم همواره مسئله روبه جلویی بوده است. ما شاید جزو یکی از کشورهایی هستیم که بنیه فنی و کارشناسی خوبی داریم اما چون بخش عمده مدیریت جنگل در طول دهههای گذشته براساس ایجاد درآمد برنامهریزی شده اساسا حوزههای دیگر اصلا دیده نمیشده است.
او افزود: از طرفی عرصه سرزمینی ما خشک و فراخشک است و غیر از جنگلهای انبوه بلوطی که نیمی از آنها را از دست دادیم، جنگلهای بسیار مهم هیرکانی را داریم که بیشترین طرح و ایده به نسبت دیگر کشورها روی آن اجرا شده است اما کمتر از یک دهه است که مدیران این حوزه به این فکر افتادهاند که مدلهایی که تاکنون اجرا شده علی رغم وجود بهترین کارشناسان دنیا به نتیجه نرسیده است. اگر به لحاظ درآمدی نگاه کنیم شاید توانسته به دو یا سه کارخانه و برخی افراد کارسازی صورت گیرد اما این به قیمت نابودی جنگل و ایجاد مسیرهایی تمام شده که در راستای حفاظت از جنگل نبودند.
الموتی توضیح داد: از یک دهه پیش غیر از درآمد رانتی برای کارخانهها و افراد خاص و سواستفاده از طبیعت، موضوع معیشت جوامع محلی هم کم کم سرزبانها افتاد اما چون اعتقادی به این موضوع وجود نداشت و فقط برای توصیههای بین المللی بود، مورد توجه واقع نشد و اگر در درون کشور کارشناسانی هم به این اعتقاد رسیده بودند که باید به معیشت جوامع محلی اهمیت داد، صدایشان پژواکی نداشت تمام این طرحها به شکست انجامید چون واقعی نبودند و از طرفی در تعارض با طرحهای دیگر بودند.
نادیده گرفتن جوامع محلی
او ادامه داد: یعنی از سویی مدیران فریاد میزدند که دنبال بهرهبرداری پایدار از جنگل هستند اما بهرهبرداری پایدار به حضور همه دست اندرکاران و ذی نفعان این موضوع نیاز دارد که مهمترینشان جوامع محلی ساکن در حریم جنگلها هستند درحالی که مسئولان آنها را نادیده میگرفتند. طرحها هم متاسفانه چون واقعی نبودند و پوششی برای بهرهبرداری از جنگل به نفع گروههای خاص بودند و در نهایت علی رغم شعارها طرح به شکست انجامید.
این کارشناس محیط زیست توضیح داد: شاید بتوان با جرئت گفت که در دو سه سال گذشته به دلیل اجرای طرح ملی به نام طرح جامع مدیریت حوزههای آبخیز که اعتبار خوبی هم از صندوق توسعه ملی با اجازه رهبری داشت، به طور واقعی خواسته شده که به مسئله جوامع محلی رسیدگی شود اما دههها مدیریت جنگلها با ایده بهرهبرداری پایدار، نه تنها منجر به پایداری نشد بلکه جنگلهای ما را بسیار تُنک کرد یا کاملا از بین برد اما ذی نفعان تمام تلاشش را انجام دادند که منفعت گروههای خاص از بین نرود. بنابراین در پس ذهن هدف کلان مدیریت و شعارهای خوب همیشه این بوده که فلان مجموعه درآمدش را از دست ندهد و از جنگل بهرهکشی کند. جنگل دیگر توان سابق را ندارد کماینکه همان موقع هم توان این سطح بهرهبرداری را نداشت.
موانع سر راه طرح تنفس
او اضافه کرد: بنابراین به انواع و اقسام کلاهبرداری از جنگل به نام طرحهایی مانند «استفاده از درخت شکسته و افتاده»، «خروج دام» و «ساماندهی جوامع محلی» رو آوردند. در واقع هر طرح به یک اسم به دنبال پایداری درآمد گروههای خاص بود. یعنی توسعه پایدار جنگل تبدیل به پایدارسازی درآمد گروههای خاص شد. به همین دلیل طرح «تنفس» مطرح شد تا به سمتی برویم که هیچ گونه بهرهبرداری از جنگل انجام نشود و ما به ازای آن اعتباراتی برای کسانی که متضرر میشوند در نظر گرفته شود که شغل جایگزینی داشته باشند اما همان گروهها و دستهها به دلیل نفوذی که در بخشهای اصلی تصمیمگیر دارند، توانستند حرفشان را پیش ببرند و بر سازمان برنامه و بودجه تسلط داشته باشند. با این کار جلوی تخصیص اعتبار برای طرح «تنفس» را گرفتند. یعنی بازوی اصلی طرح را قطع کردند.به این ترتیب به جامعه محلی چیزی نرسید و نیرو حفاظتی هم رها شد و بنابراین حفاظت ناقص قبلی هم از بین رفت.
الموتی عنوان کرد: زمانی که تمام بازوهای یک طرح ملی قطع میشود، قاچاق چوب هم افزایش پیدا میکند. همین آقایان امروز به جان مسئولان افتادهاند که طرح تنفس شکست خورده و حالا باید طرحهای بهرهبرداری قبلی احیا شوند. در واقع شبکه پیچیدهای که از جنگل منفعت داشت و بدون هزینه از ثروت ملی استفاده میکرد و هزینه آن را در کشور کانادا و غیره سرمایهگذاری میکرد و این کلاهبرداری است من فریاد میزنم که تمام مجموعههایی که از جنگل منفعت داشتند آنقدر با مال حرام شکمبارگی کردند امروز از هر راهی استفاده میکنند که تصمیمات مسئولان را منحرف کنند زیرا جز سواستفاده از منابع طبیعی کار دیگری بلد نیستند. امروز باید موضوع جنگلهای هیرکانی و بلوط را فریاد زد زیرا آنچه عامل حیات کشور است در حال نابودیست. عملا درحال رو به رو شدن با سرزمینی هستیم که انسانهایش امکان زیست در هیچ جا را نخواهند داشت.
به گزارش ایسکانیوز، بر اساس آمار سازمان جنگلها مراتع و آبخیزداری در ۱۵ سال گذشته روزانه حدود ۶۰۰ هکتار از جنگلها و مراتع خود را از دست دادهایم که از این میزان حدود ۲۷۷ هکتار فقط جنگل بوده است، یعنی در ۱۵ سال اخیر یک میلیون و ۵۰۰ هزار هکتار از جنگل ها و یک میلیون و ۶۰۰ هزار هکتار مرتع از بین رفت.
انتهای پیام /
نظر شما