به گزارش گروه دانشگاه ایسکانیوز، بسیج دانشجویی دانشگاه تهران در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه در نامهای خطاب به علما و روحانیون حوزههای علمیه نوشت: آنچه در منازعات اجتماعی اخیر بر همه عیان شد این بود که حوزه و دانشگاه نتوانستهاند با همکاری یکدیگر، به اقتضای مختصات جامعه و برمبنای اندیشهی اسلامی تولید ادبیات کنند.
در بخش ابتدایی این نامه آمده است: از آشوبهای پاییز امسال و هتکحرمتها به دین و مقدسات جامعه اسلامی ایران، آن چیزی که بهت و حیرت جامعه نخبگانی را برانگیخته است نقش حوزه و دانشگاه و جایگاه آنان در راهبری وضعیت بود. در بستر ناآرامیهای اجتماعی، نه تنها این راهبری دیده نمیشد بلکه شاهد اظهاراتی از سوی جامعه دانشگاهی و حوزوی بودیم که مصداقی دیگر برای اثبات فاصلهای است که بین عملکرد کنونی این دونهاد با نقشآفرینی مورد انتظار از آنها بهعنوان اصلیترین بدنه نخبگان کشور، وجود دارد. با این حال بازخوانی آنچه معمار کبیر انقلاب از جوامع نخبگانی، این دو بال پیشرفت ایران اسلامی، طلب میکند و بازنگری ساختارها و بسترهای موجود حول ایده محوری انقلاب اسلامی در این رابطه، از مهجورترین مباحث محافل دانشجویی و حوزوی است.
در این نامه تصریح شده است: آنچه همواره مورد تاکید امام راحل بودهاست، حضور مستمر و آگاهانه جامعه نخبگانی پابهپای امت اسلامی است تا با تکامل بالهای علم و تهذیب، جامعه اسلامی را به غایت آرمانی خویش برساند. اثرگذاری از طرف حوزه علمیه در نگاه امام، بیرون آمدن علما از محیط بستهی حوزه، اجتناب از تقدس مآبی و تحجر، تخاطب با دانشجو، فهم نیازها و تلاش برای رفع نیازهای انسان معاصر است و از نهاد دانشگاه خواستهشده تا بت غربگرایی را بشکند و در راستای نیازهای تخصصی جامعه اسلامی ایران، در میدان علم گام بردارد.
در این نامه مطرح شده است: در چنین صحنهای، جامعه نخبگانی حوزه و دانشگاه به مثابه ید واحدهایست که راهبری فضای فکری -فرهنگی جامعه را عهدهدار شدهاست. اما آنچه در چهل سال گذشته رقم خورد، در هر سه ساحت حوزه، دانشگاه و وحدت این دو نهاد، فاصلهای غیرقابل انکار با رویکرد ترسیم شده داشت. رهایی از غربزدگی در فضای تخصصی به آن معناست که حوزه و دانشگاه بتوانند دستگاه مولد علم جامعه باشند؛ دستگاهی که بر مبنای مولفههای تمدن اسلامی شکل گرفته است. آنچه در منازعات اجتماعی اخیر بر همه عیان شد این بود که حوزه و دانشگاه نتوانستهاند با همکاری یکدیگر، به اقتضای مختصات جامعه و برمبنای اندیشه اسلامی تولید ادبیات کنند و لذا امکان برقراری گفتگو با بدنه مردم با ادبیاتی شکل گرفته حول ایده اصلی نهضت و بررسی وضع فعلی آن هم میسر نشده است.
در این نامه عنوان شده است: این علاوه بر آن است که فارغ از بی توفیقی در تولید و ترویج این ادبیات جدید، بخش عمدهای از جریان نخبگانی با ادبیات کف جامعه نیز غریبه شده و توان بیان آرمانهای اولیه انقلاب اسلامی در میان اجتماع را ازدست دادهاست. با این حال شاهد آن هستیم که جریانی در راستای توجیه خشونت، فحاشی و رذائل اخلاقی -که از دید هر انسان آزادهای مذموم است- نظریهپردازی میکند، حرمت کتاب خدا و مقدسات را نگه نمیدارد و توهینهای بیسابقهای به دین اسلام از سوی دشمنان انجام میشود؛ سوال این است که در این شرایط چطور نظریهپردازان انقلاب اسلامی حاشیه سکوت اختیار کرده و تحرکاتِ از معنا تهیشدهی اجتماعی را به حال خود رها کردهاند؟
در این نامه بیان شده است: از محوریترین نقشهای حوزه علمیه در جامعه اسلامی، بسط و گسترش و دفاع از توحید و کلمه حق است. اما آنچه در عمل اتفاق میافتد آن است که در محدوده مسائلی که ناکارآمدی دستگاههای مختلف محسوب میشود شاهد واکنشهایی بهجا از سوی بخشهایی از جامعه حوزوی هستیم لکن در نقطهای که نیازمند دفاع از توحید در قبال جریانهای کفر و نفاق هستیم، عمدتا سکوت نصیبمان میشود. حال آنکه وحدت ترسیمشده در نگاه امامخمینی، در جهتی روشن بوده و غایت آن شکلدادن جبههای واحد در دفاع از حق است. بعد از گذشت سه ماه از اغتشاشاتی که در آن، خواستههای مردمی به انزوا کشیده شده و جریان ضدانقلاب و دشمن مشغول موجسواری در بستر آن است، تنها تحرک قابل ملاحظه از نهاد حوزه علمیه، اظهاراتی ناظر به فضای فقهی و در پازل چیده شده موجود است که نه حرفی روشن و نه ظرفیت وحدتبخشی به فضای جامعه را دارد.
در این نامه تاکید شده است: امروز بیش از پیش ضرورت احیای وحدت حوزه و دانشگاه در راستای تولید ادبیات مردمی نهضت به معنای پیریزی چارچوب گفتمانی که بتواند آرمانهای انقلاب اسلامی و نسبت فضای فعلی جامعه با آنها را در متن جامعه ترزیق کند، احساس میشود. وظیفه و تنها راه موجود در برابر نهادهای متولی علم و دانش در کشور، خاصه نهاد دانشگاه و حوزههای علمیه آن است که اولا با پرهیز از کارهای نمایشی و سطحی، دریچه گفتگو و تبادل نظر واقعی بین فعالان این دو عرصه را گشوده و باز نگهدارند، ثانیا بیش از پیش به نسبت سنجی خود با فضای جامعه رو آورند تا بتوانند در تحولات جامعه نقش پیشران و ایدهپرداز را جایگزین نقش فعلی کنند تا پایگاههای علمی کشور بستری برای حل مسائل واقعی انقلاب و جامعه ایرانی باشند.
در بخش پایانی این نامه آمده است: بسیج دانشجویی دانشگاه تهران، یکی از راههای برونرفت از معضل مطرحشده را شکلگیری بسترها و محافلی میداند که خروجی هر دو نهاد بتوانند در آن به تشریح ایدههایی جهت همگرا شدن بپردازند. با این حال، ضمن اعلام آمادگی برای شکلگیری بسترهای مطرح شده در محیط دانشگاه، به عنوان بخشی از جامعه دانشگاهی از مراجع معزز و علما و شورای عالی حوزههای علمیه که سالهاست متولی تحول در نهاد حوزه هستند. خواستاریم تا در معرفی نمایندگان خود برای حضور در محافل همکاری کنند.
انتهای پیام/
نظر شما