نگاهی به سیر تحول وفاق در دولت چهاردهم

فرشته وفائیان*

گروه دانشگاه ایسکانیوز_ پس از روی کار آمدن دولت چهاردهم و سخنرانی جناب آقای پزشکیان، اذهان همگان تا هم‌اکنون درگیر یک واژه شده است. وفاق ملی؛ واژه‌ای که نه حدود و ثغور آن مشخص شده و نه تعریف روشنی از آن بیان شده است.

تعریف برخی افراد از وفاق ملی، وحدت و همبستگی با پذیرش اصل اختلافات در جامعه است؛ درحالی‌که هیچگونه حد و مرزی نسبت به اختلافات قائل نیستند. آیا همه افراد در هر جایگاه و سمتی و با هر اختلاف و جرمی در دایره شمول وفاق ملی، جای می‌گیرند؟

خط قرمز وفاق

این واژه‌ شبیه به توپی شده است که هرکه از راه می‌رسد ضربه‌ای به آن وارد می‌کند. و هر اتفاقی در جامعه رخ می‌دهد، آن را به وفاق ملی گره می‌زنند؛ روشن است همه‌ی این رفتارهای معوج و کج‌فهمی‌ ها ماحصل مشخص نکردن محدوده وفاق است.

به‌راستی معنا و مرز وفاق چیست؟

ابعاد وفاق در دو بعد خلاصه می‌شود؛ تولی و تبری. درواقع همانطور که معنای وحدت و همبستگی را همراه دارد، معنای مبارزه و دوری جستن راهم در خود جای داده است. اما وفاق واقعی یعنی به‌سبب هدف و خط و مشی مشترک از اختلافات جزئی عبور کرد. یعنی باید همه‌ی همّ و غم صیانت از وحدت و رسیدن به آرمان باشد، اگر واقعا اینطور شود، دیگر اختلافات بی‌معنا خواهد شد. مصادیق وفاق وحدت بین تشیع و اهل سنت، حمایت از مردم بی‌گناه فلسطین است.

متناقضی در بین متناقضات

از آنجا که دولت چهاردهم عدالت مورد نظر خود را منطبق با آموزه های علی علیه السلام تعریف کرده است، انتظار می رود شعار عدالتگرایی و برابری افراد در برابر قانون با سیره امیرالمومنین سنجیده شود. یکی از موارد قابل تامل در سیره حکومتی امیر مومنان علی (ع) برخورد ایشان با کارگزاران متخلف است، یعنی همان چیزی که آقای پزشکیان در ابتدا مدعی آن بود. اما چیزی که اکنون مشاهده می‌کنیم شباهتی با مکتب امام علی(ع) ندارد؛ زیرا وفاقی که شعار دولت بوده، در آستانه ترک خوردن است. انتصابات دولت چهاردهم در روزهای اخیر بسیار بحث برانگیز شده است. انتصاب برخی افراد از سوی دولت به‌ حدی بدون چهارچوب و بی‌ملاحظه انجام شده است، درصورتی که آموزش و پرورش در گزینش معلمان بسیار محتاط‌ تر عمل می‌کند. روی کارآمدن عده‌ای با سو پیشینه در سطوح بالای مدیریت؛ کاملا ضد وفاق است.

از جمله این افراد محمدرضا ظفرقندی، وزیر بهداشت هستند که در ماجراهایی مانند کوی دانشگاه و فتنه ۸۸ فعالیت می‌کرد، وی حتی سال گذشته با انتشار بیانیه‌ای از سران فتنه تمجید کرد، در حالی که سران فتنه خط قرمز رهبر معظم انقلاب است. از سوی دیگر ظفرقندی اغتشاشات سال ۱۴۰۱ را جنبش پاک دانست.

نمونه دیگر انتصابات مربوط به خانم نفیسه زارع کهن، سرپرست اداره کل حوزه سخنگوی دولت است؛ که از بازداشتی‌های فتنه ۸۸ بود. همچنین سید شهاب‌الدین طباطبایی، عضو حقیقی شورای اطلاع‌رسانی دولت شده‌ است؛ درصورتی که وی از دستگیر شدگان فتنه ۸۸ بود و به ۵ سال حبس تعزیری محکوم و زندانی شده بود.

این موارد برخی از انتصاباتی بود که اخیراً انجام شده است؛ جالب این است، کسانی که زمانی جمهوری‌اسلامی را دیکتاتور می‌نامیدند و در مواقع بحرانی به یاری کشور نپرداختند؛ اکنون زیر بیرق آن انواع مسئولیت‌ها را تحویل گرفته‌اند!

هیچ‌کس از این سفره بی‌نصیب نماند!

در اولین نشست خبری، رئیس جمهور در جواب خبرنگاری که دررابطه با انتصابات حامیان فتنه سوال پرسیده بود، پاسخ دادند: نمی‌شود از توانمندی افراد به‌خاطر موضع گذشته آنها چشم پوشی کرد، نمی‌شود با افرادی که مرتکب هیچ‌گونه اختلاف و اشتباهی نشدند، وفاق را تشکیل داد.

چطور می‌توان گفت که این سوابق، اشتباهی بیش نیست؟! افرادی که جزو عاملین تحریک به اغتشاشات ۱۴۰۱ و فتنه ۸۸ بودند و مردم را ترغیب به آتش زدن آمبولانس در کف خیابان‌های تهران می‌کردند؛ آیا با کسانی که خدمت به مردم را سرلوحه‌ی خود قرار دادند، برابراند؟!

چطور می‌شود به بهانه وفاق، برای دانشجویانی که به قرآن و اسلام و پیامبر اهانت کردند و سردار سلیمانی را تروریست نامیدند و اساتیدی که در اغتشاشات دمیده‌ بودند فرش قرمز پهن کرد؛ درحالی که دانشگاه محلی برای علم‌آموزی و کسب دانش است نه فعالیت علیه آرمان‌های دانشگاه.

همانطور که نمی‌توان درک کرد کاریکاتوریستی که از هنر خود در جهت هتاکی به دیگران استفاده می‌کرد، چگونه به عنوان مجری نشست رئیس جمهور، در آن مکان و جایگاه قرار گرفته است! حال روند انتصابات به گونه‌ای پیش رفته است که خبر انتصاب داماد رئیس جمهور به سمت دستیار اجرایی رئیس دفتر رئیس جمهور، ما بین سایر انتصابات چندان تعجب آور نیست.

پس انتهای وفاق کجاست؟ گستره آن تا چه حد است؟ آیا واقعا هدف است یا یک استراتژی یا صرفاً یک شعار؟ متاسفانه وفاقی که مقابل چشم ما شکل گرفته است، نه معیاری دارد و نه قلمرویی.

دایره آن به قدری گسترش یافته که هر شخصی با هرگونه سبقه‌ای مورد تایید قرار می‌گیرد.

دو صد گفته چون نیم کردار نیست!

در همین راستا رهبر انقلاب بارها در رابطه با مسئله انتصابات و نوع برخورد افراد با اسلام و چهارچوب انقلاب گوشزد کردند و نکات جدی خود را مطرح کردند. به عنوان نمونه رهبر انقلاب 20 تیر 1394 در دیدار با دانشجویان بیان کردند: (ازعناصری که نامطمئن بودنِ خودشان را اثبات کردند، مطلقاً استفاده نکنید؛ مطلقاً استفاده نکنید. بعضی‌ها هستند که نشان دادند و ثابت کردند که عناصر نامطمئنّی‌اند. برای چه کسی نامطمئنند؟... بی‌اعتمادی خودشان را برای نظام ثابت کردند، برای کشور ثابت کردند، برای جمهوری اسلامی ثابت کردند؛ هم برای اسلامیّتش، هم برای جمهوریّتش.)

بیانات رهبری بهترین پاسخ به هرگونه ابهام در مسئله وفاق است. نمی‌شود به ایشان اعتقاد قلبی داشت اما در عمل، عکس آن را مرتکب شد. نمی‌شود به نظام پایبند بود اما کسانی که از بن دندان به جمهوری اسلامی ایران پایبند نیستند را در صدر جدول نشاند. نمی‌شود هم حامی مردم غزه و دشمن رژیم صهیونیستی بود و هم برادر آمریکا!

دبیر نشریه الهیات*

انتهای پیام/

کد خبر: 1244001

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =