گروه اجتماعی ایسکانیوز، خرید و مصرف کالاها بهطور طبیعی میتواند باعث خرسندی و رضایت خاطر انسانها شود. این عمل نه تنها یک نیاز ابتدایی است، بلکه میتواند بهعنوان یک فعالیت اجتماعی و فرهنگی نیز مطرح شود. اما مشکل زمانی آغاز میشود که این عمل به افراط و تفریط کشیده شود. در چنین حالتی، خرید و مصرف به چیزی فراتر از یک فعالیت عادی تبدیل میشود و به سمت "کالایی شدن" پیش میرود.
کالایی شدن به معنای تبدیل کردن تمامی جنبههای زندگی به کالا است. در این وضعیت، افراد برای رسیدن به خرسندی باید به شکل سیریناپذیری خرید و مصرف کنند. این فرایند به تدریج به یک عادت تبدیل میشود و نهتنها بر رفتار فرد تأثیر میگذارد بلکه بر نوع نگرش او به زندگی و اطرافیانش نیز دامن میزند. بهعبارتدیگر، افراد در این حالت دیگر به جای روابط انسان معنادار به وسایل و اشیاء وابسته میشوند.
در این فرآیند، دنیای انسانی به شکل فزایندهای به ابزاری برای دستیابی به لذتها و خرسندیهای آنی تبدیل میشود. افراد به جای ارتباطهای عمیق و معنادار با دیگران، به دیدگاههای سطحی و مادینگرانه روی میآورند. این امر به تدریج موجب میشود که انسانها در تعاملات خود نسبت به یکدیگر به شکل کالاهای قابل خرید و فروش رفتار کنند. در واقع، انسانها بهجای اینکه یکدیگر را بهعنوان موجوداتی با احساسات و نیازهای عمیق ببینند، آنها را بهعنوان ابزارهایی برای کسب لذت و خرسندی در نظر میگیرند.
بهعنوان مثال، در روابط عاطفی، افراد میتوانند به دنبال شریکانی باشند که دارای ویژگیهای خاصی باشند تا بتوانند از آنها بهرهبرداری کنند. این ویژگیها میتواند شامل زیبایی ظاهری، وضعیت اجتماعی یا اقتصادی و حتی تواناییهای جنسی باشد. پس از مدتی، هنگامی که این نیازها تأمین میشود، فرد ممکن است بهجای ارزش و احترام به شریکش، او را بهعنوان یک کالا در نظر بگیرد که باید مصرف شود و سپس کنار گذاشته شود. این چرخه میتواند بهویژه در جوامع مدرن و مصرفگرا بیشتر دیده شود که در آن تبلیغات و رسانهها به طور مداوم بر روی نیاز به خرید و مصرف تأکید میکنند.
نکته قابل توجه در این وضعیت این است که چنین افرادی نه تنها در فرآیند کالایی دیدن دیگران، خودشان نیز قلب ماهیت میشوند. آنها بهتدریج از ارزشهای انسانی خود دور میشوند و به کالاهایی برای دیگران تبدیل میشوند. برای مثال، فردی که به دنبال جلب توجه و تأیید دیگران است، ممکن است بهطور مداوم به دنبال خرید لباسهای گرانقیمت، خودروهای لوکس یا دیگر کالاهای مادی باشد تا بتواند خود را بهعنوان یک کالا مقبول نشان دهد. این فرد برای جلب توجه و تأیید دیگران باید همیشه در حال خرید و مصرف باشد و به همین دلیل دست از تلاش برای رشد و توسعه شخصیت خود برمیدارد.
در نهایت، این روند میتواند به یک دور باطل منجر شود که در آن افراد هرچه بیشتر در پی کالاها و مصرف آنها هستند، از ماهیت انسانی و ارزشهای ذاتی خود فاصله میگیرند. آنها تبدیل به کالاهایی برای یکدیگر میشوند و هر چه در این مسیر پیش میروند، از خود واقعیشان و تواناییهای انسانیشان تهیتر میشوند. این وضعیت نه تنها به آسیبهای فردی میانجامد، بلکه میتواند به کاهش روابط انسانی و همدلی در جامعه منجر شود. بنابراین، ضروری است که به این وضعیت توجه کنیم و سعی کنیم با ایجاد توازن در زندگی، از افتادن در دام کالایی شدن جلوگیری کنیم.
جامعه شناس و مدیر گروه مطالعات سلامت مرکز مطالعات و برنامه ریزی شهر تهران*
نظر شما