به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ «کنراد ماج»، دکتری تخصصی از دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی (SWPS)، روانشناس و رئیس مرکز نوآوری اجتماعی و فناوری «هیومن تک»، میگوید: کارفرمایان و بخشهای منابع انسانی باید جنبههای روانشناختی پیادهسازی رباتها در محیط کار، از جمله درک آنها به عنوان یک شخصیت معتبر، اعتماد به آنها و مقاومت بالقوه در برابر پیروی از دستورات را در نظر بگیرند.
ربات به عنوان یک شخصیت معتبر
توسعه رباتیک منجر به وضعیتی شده است که در آن رباتها به طور فزایندهای در نقشهای مرتبط با اقتدار مثل آموزش، مراقبتهای بهداشتی یا اجرای قانون یافت میشوند و این میزان پذیرش رباتها به عنوان شخصیتهای اقتدار در جامعه محققان را شگفتزده کرده است. محققان نشان دادهاند که مردم سطح قابل توجهی از اطاعت را از رباتهای انساننما که به عنوان شخصیتهای اقتدار عمل میکنند، نشان میدهند. البته این میزان نسبت به بقیه مردم کمی پایینتر است.
همانطور که این آزمایش نشان داد، افراد زمانی که ماشینها بر کارشان نظارت کنند، انگیزهشان را به تدریج از دست میدهند. در این مطالعه شرکت کنندگان وظایف محول شدهشان را تحت نظارت یک ربات آهستهتر و کمتر انجام دادند. ماج معتقد است که اگر اتوماسیون از دیدگاه روانشناختی به درستی برنامهریزی نشود، لزوما کارآیی را افزایش نمیدهد.
این مطالعه در آزمایشگاه دانشگاه علوم اجتماعی و انسانی لهستان و توسط دانشمندان این دانشگاه انجام شد و در آن شرکت کنندگان به آزمایشگاه دعوت شدند و به طور تصادفی در یکی از ۲ گروه مطالعه قرار گرفتند: در گروه اول تحت نظارت ربات معروف Pepper و در گروه دوم تحت نظارت یک انسان.
وظیفه شرکت کنندگان تغییر پسوند فایلهای کامپیوتری بود. اگر شرکتکننده علائمی از عدم تمایل به ادامه کار نشان داد -مثلاً بیش از 10 ثانیه مکث میکرد- ربات یا آزمایشکننده از تشویق کلامی استفاده میکردند. میانگین زمان تغییر پسوند یک فایل تحت نظارت انسان کمتر بود (23 ثانیه)، در حالی که در گروههای تحت نظارت یک ربات این زمان به 82 ثانیه افزایش یافت. میانگین تعداد فایلهای تغییر یافته در نوع اول 355 بود و در نسخه دوم تقریباً 37 درصد کمتر بود.
روابط انسان و ربات
این آزمایشها پیچیدگی تعامل انسان و ربات و نقش رو به رشد رباتها در جامعه را نشان میدهد. مطالعات نشان میدهد که ویژگیهای انسانی رباتها بر سطح اعتماد و اطاعت تأثیر میگذارد. رباتهایی که بیشتر شبیه انسانها هستند، شایستهتر و قابل اعتمادتر تلقی میشوند. از سوی دیگر، انسانسازی بیش از حد میتواند باعث ایجاد اثر دره غیرعادی شود که منجر به کاهش اعتماد و راحتی در تعامل میشود.
Maj اشاره میکند که چندین توضیح برای این پدیده وجود دارد: اگر ماشینی ویژگیهای انسانی واضحی داشته باشد، اما همچنان نقصهای مختلفی از خود نشان دهد، این باعث تضاد شناختی میشود و مردم در نحوه برخورد با آن دچار مشکل میشوند. آنها نمیدانند چگونه با چنین چیزی رفتار کنند.
اما تضاد احساسات را میتوان مورد بحث قرار داد: شیفتگی و تحسین آمیخته با ناامیدی و ترس. از سوی دیگر، حامیان تبیین تکاملی ادعا میکنند که انسانها طوری برنامهریزی شدهاند که از عوامل بیماریزا و تهدیدهای مختلف دوری کنند و برای آنها رباتی که وانمود میکند انسان است، اما هنوز در آن کامل نیست، یک تهدید به نظر برسد. چرا؟ زیرا به نظر میرسد فردی بیمار، آشفته یا نامتعادل است.
در عین حال، دادن ویژگیهای انسانی خاص به یک ربات میتواند همکاری با ماشین را تسهیل کند – بالاخره ما به کار با انسانها عادت کردهایم. رباتی که شبیه انسان است و مانند انسان ارتباط برقرار میکند، به سادگی برای ما آسان میشود. اما یک جنبه تاریک نیز در این وجود دارد - اگر مردم رباتهایی بسازند که بسیار شبیه به انسان هستند، ممکن است مرزها را نبینند. مردم میتوانند شروع به دوستی با آنها کنند، خواستار اعطای حقوق مختلف به آنها شوند و شاید حتی در آینده با آنها ازدواج کنند.
در دراز مدت، رباتهای انساننما ممکن است بین مردم شکاف ایجاد کنند. همچنین سوءتفاهمها و بیزاری بیشتری وجود خواهد داشت - به این دلیل که رباتهایی که در خانه هستند شخصی سازیشده، همیشه در دسترس، همدل در ارتباطات و درک خواهند بود.
افزایش رباتهای رئیس
فوربس گزارش میدهد: از آغاز انقلاب صنعتی، زمانی که «لودیتها» ماشینآلات نساجی را در اعتراض به فناوری جدیدی که بر رویههای سنتی تأثیر میگذاشت، نابود کردند، ترس از جایگزینی انسان با ماشینها وجود داشت.
لادیسم یا لادایت یک جنبش اجتماعی از صنعتگران نساجی بریتانیا در قرن نوزدهم بود که عمدتاً به وسیله تخریب ماشینآلات بافندگی، در برابر تغییراتی که بر اثر انقلاب صنعتی ایجاد شده بود اعتراض کردند، چراکه آنها احساس کرده بودند که این تغییرات باعث از دست رفتن شغلشان میشود و تمامی شیوههای زندگی آنان را تغییر خواهد داد.
اما واقعیت پیچیده تر است. اتوماسیون قطعاً بر مشاغل و وظایف خاصی تأثیر گذاشته است و افراد را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار داده است. این منجر به اختلال در نیروی کار شده است. با این حال، حجم کلی کار همچنان به رشد خود ادامه میدهد و فرصتهای بیشتری را ایجاد میکند. اکنون بسیاری از مردم تعجب میکنند که تأثیر اتوماسیون در 15 سال آینده چه خواهد بود.
از سیر تکامل ابزارها...
برای درک آینده خود ابتدا باید به گذشته نگاه کنیم. هنگامی که انسانهای اولیه دریافتند که استفاده از استخوان یا چوب حفر سوراخ در زمین را آسانتر میکند، «ابزار» متولد شد و در کنار بشریت به تکامل خود ادامه داد. در عصر حجر، بیش از 2 میلیون سال پیش، اجداد ما شروع به توسعه ابزارهای تخصصی کردند. اما فقط در عصر آهن، حدود 2000 تا 3000 سال پیش، چیزی شبیه بیلهای مدرن در دسترس بود که حفاری بسیار مؤثرتری را ممکن میکرد.
با مکانیزاسیون بیل مکانیزه آمد. برای اولین بار، به جای قدرت، مهارت یک اپراتور مهمتر شد. فراتر از راندمان و صرفه جویی در تلاش، این امر پروژههای بسیار بزرگتری را در مقیاسی که قبلا غیرممکن بود امکان پذیر کرد. در طول این مدت، ساختوساز، معدن و کشاورزی ثابت نمیماند - آنها پیچیدگی و دامنه را برای جذب قابلیتهای جدید گسترش دادند.
بنابراین، اکنون ما ماشینهای خودمختار - رباتهایی - داریم که میتوانند محیط خود را حس کنند و وظایف اساسی را بدون عملیات مستقیم انسان انجام دهند. به طور فزایندهای، این فرآیندهای عملیاتی در دنیای فیزیکی را میتوان از طریق نرمافزار طراحی، اجرا و کنترل کرد. این بهعنوان X تعریفشده توسط نرمافزار شناخته میشود. اما این بدان معنا نیست که رباتها میتوانند همه کارها را به تنهایی انجام دهند: انسانها همچنان برای کار هماهنگ با رباتها مورد نیاز هستند.
اندیشیدن به رباتها به عنوان ابزارهای بسیار تکاملیافته، بهتر از آنچه که اکثر فیلمهای علمی تخیلی ما را مشروط کردهاند، که معمولاً به عنوان «افراد غیرآلی» تصور میکنند، با واقعیت مطابقت دارد. از سوی دیگر، هنوز باید به ابزارها گفته شود که چه کاری انجام دهند، برای یک هدف خاص طراحی شده اند (چکش در مقابل پیچ گوشتی) و اغلب از نظر سازگاری بسیار محدود هستند. به عنوان مثال، یک ربات متحرک مستقل (AMR) در یک انبار ممکن است بتواند در اطراف یک پالت خارج از محل حرکت کند. با این حال، اگر نشت نفت وجود داشته باشد، ممکن است همچنان به راهنمایی از یک اپراتور انسانی نیاز داشته باشد. حتی تغییرات به ظاهر بی اهمیت در محیط، مانند نور یا انعکاس روشن، ممکن است یک ربات را به یک وزنه کاغذی گران قیمت تبدیل کند.
کارگران به جای تکیه بر قدرت، مهارت یا توانایی خود برای انجام کارهای تکراری، اکنون میتوانند وظایف خاصی را به ناوگان رباتها محول کنند. رباتها همچنان باید تحت نظارت باشند و این به اپراتورهای انسانی بستگی دارد که شرایط را برای عملکرد بهینه ربات فراهم کنند.
پس اگر ربات شبیه رئیس به نظر میرسد، تصادفی نیست. کارگران انسانی کار رباتها را هدایت میکنند، دادهها را تفسیر میکنند و با هر چیزی که خارج از شرایط عملیاتی ایدهآل نسبتاً محدود یک ربات است، برخورد میکنند. یک فرد ممکن است بتواند به طور همزمان بر بسیاری از ماشینها نظارت کند. کاربران پیشرفتهتر ممکن است کار ناوگان ربات را انجام دهند. همه میتوانند رباتهای اطراف را مدیریت کنند. بهترین قسمت؟ رباتها شکایت نخواهند کرد.
پیامدهای این تغییر از این هم فراتر میرود. اگرچه ممکن است برخی از مشاغل به افرادی نیاز داشته باشند که در کنار رباتها کار کنند (گاهی اوقات به آن کوبات یا رباتهای مشارکتی گفته میشود)، در موارد دیگر، کار را میتوان از اتاقی با تهویه مطبوع در فاصلهای کوتاه - یا حتی در قارهای دیگر انجام داد. این شغل برای مجموعه وسیعتری از افراد با تواناییهای فیزیکی مختلف باز خواهد بود. علاوه بر این، برخلاف مهارتهای بسیار تخصصی مورد نیاز برای ایجاد یک ربات، رباتکار بودن نیازی به مدرک دکتری ندارد. هر کسی که یک بازی ویدئویی انجام داده است باید بتواند ناوگانی از رباتهای خودران را اداره کند.
این امر دسترسی به نیروی کار را دموکراتیک میکند. با جدا کردن نیروی کار از محل، مردم در سراسر جهان میتوانند وارد کار شوند. علیرغم نگرانیها در مورد تأثیر نامطلوب بر کارگران، دادهها نشان میدهند که در برخی مناطق جهان، فرصتهای شغلی بیپاسخ مانده است. به عنوان مثال، در حال حاضر رکورد 10 میلیون موقعیت شغلی باز و پر نشده در ایالات متحده وجود دارد که تا سال 2030، این کمبود نیروی کار میتواند به ۸/۵ تریلیون دلار برسد.
جایگزین شدن رباتها به جای افراد همچنین آنها را از انجام وظایف پست به انجام کارهایی که قبلاً با مشاغل حرفهای و یقه سفید مرتبط بوده است ارتقاء میدهد. همچنین با آوردن توانایی کار از خانه به بخش بسیار بیشتری از جمعیت جهان، عدالت بیشتری را به همراه خواهد داشت. تصادفات و مرگ و میر در محل کار را نیز میتوان کاهش داد، زیرا کارهای خطرناک یا سخت فیزیکی را میتوان بدون خطر انجام داد.
ربات رئیس
رباتهای مدرن به جای جایگزینی انسانها، میتوانند در کنار مردم به شاهکارهای شگفتانگیزی دست یابند. به عنوان مثال، شرکت IronOx مستقر در کالیفرنیا فقط 53 میلیون دلار برای افزایش رشد سبزیهای برگدار مانند کاهو و ریحان در گلخانهها جمعآوری کرد و به جای فضای ۳۰ هکتاری از یک فضای یک هکتاری استفاده کرد، چون به جای تکنیکهای سنتی از رباتها برای نگهداری و رشد محصولات استفاده کرد. در نهایت میزان مصرف آب ۹۰ درصد کاهش یافت. این در حالی است که در غرب ایالات متحده با بدترین خشکسالی 1200 سال اخیر روبهرو است.
آیا میتوانید به یک رئیس ربات پاسخ دهید؟
مجمع جهانی اقتصاد نیز گزارشی در این مورد داده است که کمی متفاوت از تحقیقات دانشمندان لهستانی است. نظرسنجی جدید این مجمع نشان میدهد که 82 درصد از کارگران فکر میکنند که مدیران رباتها در انجام وظایف خاص بهتر از مدیران انسانی هستند.
تا سال 2030، 800 میلیون کارگر در سراسر جهان میتوانند با ماشینآلات جایگزین شوند. ترس از رباتهای بیدادگر فقط به مشاغل محدود نمیشود. رهبران فناوریهای نوظهور مانند ایلان ماسک، هوش مصنوعی (AI) را «یک خطر اساسی برای وجود تمدن» عنوان کردهاند. اما این نظرسنجی نشان میدهد که برخی از کارگران دیدگاههای دوستانهتری نسبت به هوش مصنوعی دارند. Oracle و Future Workplace دریافتند که 82 درصد از کارگران معتقدند مدیران ربات در برخی وظایف - مانند حفظ برنامه کاری و ارائه اطلاعات بیطرفانه - بهتر از همتایان انسانی خود هستند.
و تقریباً دو سوم (64 درصد) از کارگران در سراسر جهان میگویند که به یک ربات بیشتر از مدیر انسانی خود اعتماد دارند. در چین و هند، این رقم به تقریبا 90 درصد میرسد.
تقریباً دو سوم کارگران در سراسر جهان به یک مدیر ربات بیشتر از یک مدیر انسانی اعتماد دارند.
هوش مصنوعی بهرهوری را افزایش میدهد
انتظار میرود پیادهسازی فناوری هوش مصنوعی، از جمله رباتها، تا سال 2030 بالغ بر ۱۷/۷ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی اضافه کند. خودکارسازی وظایف معمول و مدیریت، کارمندان را آزاد میکند تا روی کارهای پیچیدهتر تمرکز کنند، در حالی که با یادگیری سریع ماشینها در مورد آنچه مشتریان میخواهند، توسعه محصول چابکتر میشود.
این تحقیق تشخیص میدهد که رباتها میتوانند مهارتهای مکمل را به محل کار بیاورند. بیش از نیمی از افرادی که توسط Oracle/Future Workplace مورد بررسی قرار گرفتند، میگویند که از داشتن همکاران رباتی هیجانزده هستند. نسل هزاره به ویژه برای این تغییر مشتاق هستند.
جا برای انسان و ماشین وجود دارد
گزارش مجمع جهانی اقتصاد در مورد آینده کار نشان میدهد که در حالی که ممکن است 75 میلیون شغل تا سال آینده به دلیل اتوماسیون از بین برود، 133 میلیون شغل جدید دیگر ایجاد خواهد شد.
این نقشهای جدید - و همچنین مشاغل پایدار مانند متخصصان منابع انسانی و مدرسان دانشگاه - احتمالاً بر خلاقیت و توانایی ما برای همدلی با همکاران بازی میکنند.
پاسخ دهندگان به مطالعه هوش مصنوعی در محل کار گفتند که روسای انسانی هنوز در درک احساسات، مربیگری و ایجاد یک جو کاری حمایتی و انگیزشی بهتر هستند.
«دن شوبل»، مدیر تحقیقات در فیوچر ورکپلیس میگوید: هوش مصنوعی نه تنها رابطه بین کارگر و مدیر، بلکه نقش یک مدیر را در محیط کاری مبتنی بر هوش مصنوعی بازتعریف میکند. اگر مدیران بر انسان بودن و استفاده از مهارتهای نرم خود تمرکز کنند و در عین حال مهارتهای فنی و وظایف معمول را به رباتها بسپارند، در آینده نیز مرتبط باقی خواهند ماند.
ظهور مدیران عامل هوش مصنوعی
فوربس گزارش میدهد: جهان شاهد لحظهای نوآورانه بود، زیرا نتدراگون وب سافت مستقر در چین، یک برنامه هوش مصنوعی به نام «تانگ یو» را به عنوان مدیرعامل خود منصوب کرد. این ربات انساننما مجهز به هوش مصنوعی وظیفه پشتیبانی از تصمیمگیری برای عملیات روزانه شرکت را برعهده داشت. اندکی پس از این انتصاب، سهام این شرکت رشد قابل توجهی را تجربه کرد و از شاخص هانگ سنگ هنگکنگ پیشی گرفت و ارزش شرکت را به بالای یک میلیارد دلار رساند.
به طور مشابه، یک شرکت نوشیدنی لهستانی با انتصاب میکا، اولین مدیرعامل ربات انسان مانند هوش مصنوعی جهان، توجهات را به خود جلب کرد. انتظار میرود میکا که برای رهبری پروژههای حیاتی و محرک رشد طراحی شده است، شرکت را به سمت موفقیت بزرگتر هدایت کند.
تنها زمان نشان میدهد که این تلاشها چقدر موفق خواهند بود. با این حال، نمیتوان از خود اندیشید که آیا این نمونهها آزمایشهای منفرد هستند یا بیشتر نشاندهنده روند رو به رشدی هستند که به طور جدی نقش هوش مصنوعی را در رهبری مورد بررسی قرار میدهند.
یک نظرسنجی اخیر که توسط edX انجام شد نشان داد که 49 درصد از مدیران عامل شرکتکننده معتقدند که بیشتر جنبههای نقش آنها، اگر نگوییم همه، میتوانند خودکار شوند یا با هوش مصنوعی جایگزین شوند. اما آیا واقعاً چنین است؟
بیشتر بخوانید:
رباتهای مبتنی بر هوش مصنوعی عصای دست سالخوردگان ژاپن میشوند
توانایی قابل توجه هوش مصنوعی در پردازش حجم وسیعی از دادهها و ایجاد بینشهای ارزشمند، آن را به عنوان یک دارایی حیاتی برای تصمیمگیری استراتژیک، یکی از جنبههای اساسی نقش هر مدیر عامل، قرار داده است. با این حال، به گفته مک کینزی، هوش مصنوعی هنوز قادر به خودکارسازی کامل توسعه استراتژی نیست. با این وجود، میتواند مؤلفههای کلیدی تدوین استراتژی، مانند تجزیه و تحلیل رقابتی و ارزیابی عملکرد در بخشهای مختلف کسبوکار را تا حد زیادی بهبود بخشد و در نهایت منجر به نتایج بهتر شود. این به نوبه خود، تصمیمگیری سریعتر و دقیقتر را امکانپذیر میکند و رویکردی چابک و کارآمد به رهبری را تقویت میکند.
با این حال، به گفته بنیانگذار edX، هوش مصنوعی در اتوماسیون فنی برتر است، اما در تکرار «مهارتهای نرم» ضروری که یک مدیرعامل موفق را تعریف میکند، با چالشهای بزرگتری مواجه است. این مهارتها شامل تفکر انتقادی، بینش، خلاقیت، کار تیمی، همکاری و توانایی الهام بخشیدن و گوش دادن به دیگران است. در واقع، یک مطالعه منتشر شده در هاروارد بیزینس ریویو نشان میدهد که از سال 2007، شرکتها به طور فزایندهای بر اهمیت مهارتهای اجتماعی (افراد) تاکید کردهاند و در عین حال اهمیت تخصص عملیاتی و فنی را کماهمیت جلوه میدهند. این نشان میدهد که هوش هیجانی و همدلی برای رهبری مؤثر امروز بسیار مهم است.
مدیر عامل - همکاری هوش مصنوعی
با وجود قابلیتهای چشمگیر هوش مصنوعی، این هوش مصنوعی به تنهایی عمل نمیکند. کلید بهرهبرداری از پتانسیل کامل هوش مصنوعی در درک نقاط قوت و محدودیتهای آن و ایجاد یک رابطه مکمل است که با نقاط قوت هر ۲ طرف بازی میکند. رهبران انسانی، همدلی و هوش هیجانی حیاتی را ارائه میدهند که هوش مصنوعی در حال حاضر فاقد آن است، اما برای رهبری موثر ضروری است. در مقابل، هوش مصنوعی در تجزیه و تحلیل دادهها و تصمیمگیری بر اساس الگوریتمهای منطقی برتر است و آن را به منبعی ارزشمند برای مدیران عامل تبدیل میکند.
حتی اگر هوش مصنوعی بتواند به طور کامل کار یک مدیرعامل را تکرار کند، با چالشهای اخلاقی، مقرراتی، اجتماعی و اعتمادی مواجه است که مانع پذیرش جریان اصلی آن میشود. قوانین و مقررات روشنی که بر هوش مصنوعی در نقشهای رهبری حاکم باشد، وجود ندارد، که باعث ایجاد ابهام در مسئولیت قانونی در تصمیمگیری مبتنی بر هوش مصنوعی میشود. پذیرش اجتماعی یک مدیرعامل هوش مصنوعی ممکن است به دلیل ترس از دست دادن شغل، نگرانیهای مربوط به حفظ حریم خصوصی و بیاعتمادی به تصمیمات ماشینی با مقاومت روبهرو شود.
با تکرار این احساس، تحقیقات «کورن فری» در سال 2023 نشان داد که مدیران عامل اهمیت مشارکت انسان در فرآیندهای تصمیمگیری بر اساس ورودی هوش مصنوعی را درک میکنند. در واقع، 33 درصد از رهبران ارشد مورد بررسی میگویند که در حال آزمایش راههایی برای استفاده از هوش مصنوعی برای کمک به افزایش بهرهوری و بهرهوری عملیاتی هستند. این امر بر این نکته تاکید دارد که در حالی که هوش مصنوعی میتواند بسیاری از وظایف را خودکار کند، انسانها هنوز نقش مهمی در تضمین نتایج موفقیتآمیز دارند.
بنابراین، آیا هوش مصنوعی واقعاً میتواند مدیرعامل بعدی شما شود؟ ممکن است خیلی خوب اتفاق بیفتد، اما نه به معنای سنتی. ادغام هوش مصنوعی در نقشهای مدیرعامل، رهبری را در عصر دیجیتال بازتعریف میکند. در حالی که حذف انسان غیرقابل ناممکن است، ادغام هوش مصنوعی و تخصص رهبری میتواند عصر جدیدی از حاکمیت شرکتی را آغاز کند که در آن هوش مصنوعی به عنوان یک شریک استراتژیک عمل میکند.
انتهای پیام/
نظر شما