هر بحران با هر مدل بازه زمانی، دارای دو مرحله است. مرحله ابتدایی همیشگی و مرحله دوم مبتنی بر توان تابآوری قربانیان بحران خواهد بود. مرحله اول همان تحت تاثیر مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفتن نسبت به آسیبهای هر بحران میباشد. از اختلال در زیست روزمره تا از بین رفتن منابع مالی و جانی افرادی که در به شکلهای مختلفی درگیر با بحران هستند.
مرحله دوم که نشات گرفته از تاب آوری نسبت به بحران است، در زمانهای مختلفی شروع میشود. گاهی از میانه خود بحران و گاهی پس از پایان موج اولیه و سهمگین آن، قربانیان به یک ثبات عدم آسیب میرسند. در این مرحله افراد مختلف از آسیبهای وارده به یک روشن شدن چراغی در ذهن و سپس شکل گیری ایده میرسند. ایدههایی که در پیش روی یک ضرر عظیم تولید شده. به چه معنا؟ یعنی وقتی نگاهی به روند آسیب وارده در طول وجود بحران میاندازند، تا حدود مشخصی، نقاط ضربه پذیر را تشخیص خواهند داد.
تشخیص دقیق و شفاف بدون تاثیر حسی و روحی آسیبهای بحران، خود مرحله موثری است. چرا که گاها شدت آسیب، واقعگرایی در سنجش و بررسی وضعیت را تحت الشعاع قرار میدهد. این عامل به یک پیشینه وابسته است. پیشینهای که قدرت تابآوری اجتماعی را بین افراد مختلف ایجاد کرده. همچنین از زاویه دیگر، تابآوری را در میان خود بحران، به افراد القا شده و با مدیریت وضعیت، فرآیند تابآوری را شکل داده باشند.
با فرض به وقوع پیوستن تاب آوری در بین افراد مختلف تحت تاثیر آسیب، مرحله استفاده از منطق آینده نگارانه شروع میشود. این منطق برای جبران آسیبهای احتمالی در آینده و همچنین کاهش احتمال وقوع بحرانهای مشابه با آنچه که از سر گذرانده، مشغول تحقیق و توسعه فرآیند، محصولات و پروتکلهایی میشود. به خروجیهای این مرحله میتوان گفت (( فرصتهای موجود در بحران)).
در این یادداشت ناظر بر دو حوزه فعالیت رسانهای و همچنین رویکردهای دانشگاهی با نگاه موضوعی جنگ دوازده روزه بین ایران و اسرائیل، به بررسی ((فرصتهای موجود در بحران)) پرداخته میشود.
رسانه؛ فراتر از پایتخت، فراتر از جریان اصلی:
تا پیش از این، اغلب نگاه به رسانهها در زمان بحران، معطوف به رسانههای ملی و جریان اصلی بوده است. اما بحرانها، به ویژه بحرانهایی که از بطن جامعهی محلی برمیخیزند یا تاثیرات منطقهای گستردهای دارند، فرصتی طلایی برای بهرهگیری از ظرفیت استانها و گروههای مستقل رسانهای فراهم میآورند.
صدای استانها و مناطق دورافتاده: در بحرانهایی که بر مناطق خاصی از کشور یا جهان تاثیر میگذارند (مانند جنگ دوازده روزه که تمرکز جغرافیایی مشخصی داشت)، رسانههای استانی و محلی، در خط مقدم دریافت اطلاعات و انعکاس واقعیتهای میدانی قرار دارند. این رسانهها، با شناخت عمیقتر از بافت فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی منطقه، میتوانند گزارشهایی دقیقتر، ملموستر و همدلانهتر ارائه دهند. فرصت رسانهای در اینجا، این است که رسانههای ملی و پایتختنشین، سازوکارهای موثری برای همکاری و همافزایی با این رسانههای محلی ایجاد کنند. این همکاری میتواند شامل تبادل خبر، پوشش مشترک رویدادها، و حتی آموزش و توانمندسازی خبرنگاران محلی باشد تا بتوانند با استانداردهای حرفهای بالاتری به فعالیت بپردازند.
نقش گروههای مستقل و رسانههای آلترناتیو: در کنار رسانههای رسمی، گروههای مستقل، فعالان رسانهای نوظهور و پلتفرمهای آلترناتیو (مانند کانالهای تلگرامی، صفحات شبکههای اجتماعی تخصصی، پادکستهای مستقل) نیز نقشی حیاتی ایفا میکنند. این گروهها اغلب با جسارت بیشتری به موضوعات میپردازند، زوایای دید جدیدی را مطرح میکنند و توانایی بالایی در بسیج افکار عمومی در مقیاسهای کوچکتر اما مؤثرتر دارند. بحران فرصتی است تا این صداها شنیده شوند و مورد حمایت قرار گیرند. رسانههای جریان اصلی میتوانند با برقراری ارتباط با این گروهها، بازنشر محتواهای ارزشمند آنها و یا حتی سرمایهگذاری بر روی ایدههای خلاقانه این فعالان، دامنه تاثیرگذاری خود را گسترش داده و به درک جامعتری از ابعاد مختلف بحران دست یابند. این رویکرد، نه تنها به غنای محتوایی رسانهها میافزاید، بلکه باعث میشود تا صداهای نادیده گرفته شده در زمان بحران نیز شنیده شوند و جامعهی هدف رسانهها، فراگیرتر گردد.
در واقع، بحران میتواند انگیزهای برای شکستن حصارهای جغرافیایی و ساختاری رسانهها باشد؛ فرصتی برای ایجاد یک اکوسیستم رسانهای پویا و چندصدایی که بتواند در شرایط دشوار، پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی و روانی جامعه باشد. این امر بدون بهرهگیری از تمام ظرفیتهای رسانهای موجود، از جمله رسانههای محلی و گروههای مستقل، امکانپذیر نیست.
سازوکارهای عملی که میتوان برای همکاری رسانههای ملی و استانی استفاده کرد به طور خاص مانند:
ایجاد مرکز تبادل اخبار بحران استانی: رسانههای ملی میتوانند با همکاری استانداریها و سازمانهای مرتبط، مراکزی را برای تبادل سریع اخبار و اطلاعات میدانی در هر استان راهاندازی کنند. این مراکز میتوانند به عنوان یک هاب متمرکز عمل کرده و اخبار، تصاویر و ویدئوهای اولیه را از رسانههای محلی جمعآوری، راستیآزمایی و سپس در اختیار رسانههای ملی قرار دهند.
برنامههای پوشش مشترک و تورهای رسانهای: رسانههای ملی میتوانند با حمایت مالی و لجستیکی، خبرنگاران و تصویربرداران خود را به استانهای آسیبدیده اعزام کرده و با تیمهای رسانهای محلی، پوشش مشترک رویدادها را آغاز کنند. برگزاری “تورهای رسانهای” که در آن خبرنگاران محلی، همکاران خود را در پایتخت با واقعیتهای میدانی آشنا میکنند، میتواند به درک متقابل و افزایش کیفیت گزارشها کمک کند.
کارگاههای آموزشی خبرنگاری بحران در استانها: رسانههای ملی و دانشگاههای معتبر میتوانند با همکاری صداوسیمای مراکز استانها و انجمنهای صنفی خبرنگاران، دورههای آموزشی فشردهی “خبرنگاری بحران” را برای خبرنگاران محلی برگزار کنند. این آموزشها باید بر مهارتهایی مانند گزارشدهی ایمن، راستیآزمایی اطلاعات، مدیریت استرس و مصاحبه با قربانیان تمرکز داشته باشد.
تسهیل دسترسی رسانههای استانی به زیرساختهای ملی: در زمان بحران، دسترسی رسانههای محلی به زیرساختهای ارتباطی و پلتفرمهای انتشار، حیاتی است. رسانههای ملی میتوانند با فراهم کردن امکان استفاده از ماهوارههای ارتباطی، پهنای باند بیشتر و یا حتی بسترهای انتشار مشترک، به این رسانهها یاری رسانند.
همچنین برای عملیاتی کردن حمایت از گروههای مستقل و آلترناتیو نیز راهکارهایی اعم از؛
ایجاد بانک ایدههای رسانهای بحران: پلتفرمهای آنلاین یا اپلیکیشنهایی میتوانند طراحی شوند که در آنها فعالان رسانهای مستقل بتوانند ایدههای خود برای پوشش بحران (مانند ساخت پادکستهای تخصصی، ویدئوهای تحلیلی، یا پروژههای گزارشگری شهروندی) را ارائه دهند. رسانههای بزرگتر یا نهادهای حمایتی میتوانند این ایدهها را بررسی کرده و از طرحهای برتر، حمایت مالی، فنی یا مشاورهای به عمل آورند.
مرکز راستیآزمایی مردمی: با توجه به حجم بالای اطلاعات در شبکههای اجتماعی در زمان بحران، میتوان یک پلتفرم مردمی برای راستیآزمایی اخبار ایجاد کرد که در آن، گروههای مستقل و شهروندان با استفاده از ابزارهای موجود، اخبار مشکوک را بررسی و نتایج را منتشر کنند. رسانههای رسمی میتوانند با ارجاع به این مرکز و انتشار نتایج تحقیقات آن، اعتبار این تلاش جمعی را افزایش دهند.
همکاری در تولید محتواهای چندرسانهای: گروههای مستقل که در تولید محتواهای خلاقانه (مانند انیمیشنهای توضیحی، اینفوگرافیکهای تعاملی، یا مستندهای کوتاه) مهارت دارند، میتوانند با رسانههای جریان اصلی همکاری کنند. به عنوان مثال، یک کانال تلگرامی که به طور تخصصی به تحلیلهای آماری در زمان بحران میپردازد، میتواند محتوای خود را در اختیار یک خبرگزاری بزرگ قرار دهد تا با قالببندی مناسب، به دست مخاطبان بیشتری برسد.
برگزاری مسابقات و رویدادهای رسانهای مشترک: برگزاری رویدادهایی مانند “هکاتون رسانهای بحران” که در آن گروههای مستقل و رسانههای حرفهای با هم رقابت کرده و راهکارهای نوآورانه برای پوشش بحران ارائه میدهند، میتواند به همافزایی و شکوفایی استعدادها کمک کند.
با این رویکرد عملیاتی، میتوان اطمینان حاصل کرد که در زمان بحران، هیچ صدایی نادیده گرفته نمیشود و تمام ظرفیتهای رسانهای کشور در جهت اطلاعرسانی دقیق، شفاف و همدلانه به کار گرفته میشوند. این خود یک فرصت ساختاری برای ارتقای نظام رسانهای کشور در مواجهه با چالشهای آتی خواهد بود.
دانشگاهها؛ اتاق فکری برای عبور از بحران:
بحرانها، اگرچه ناگوار و دردناک هستند، اما میتوانند کاتالیزوری برای تحول و نوآوری در حوزههای مختلف جامعه، از جمله رسانه و دانشگاهها باشند. در کنار رسانهها، دانشگاهها نیز نقش بسیار مهمی در تحلیل، تبیین و ارائه راهکارهای مواجهه با بحرانها ایفا میکنند.
دانشگاهها، به عنوان مراکز تولید دانش و تربیت نیروی متخصص، میتوانند در زمان بحران، نقش اتاق فکر را ایفا کنند. اساتید و پژوهشگران دانشگاهی، با بهرهگیری از دانش تخصصی و روشهای علمی، میتوانند به تحلیل دقیق ابعاد مختلف بحران، شناسایی نقاط قوت و ضعف، و ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات بپردازند. این تحلیلها و راهکارها میتوانند به رسانهها و سیاستگذاران کمک کنند تا تصمیمات آگاهانهتری اتخاذ کنند و از اشتباهات احتمالی جلوگیری کنند.
بحرانها، فرصتهای منحصربهفردی را برای دانشگاهها ایجاد میکنند:
تحقیقات کاربردی: بحرانها، زمینهای مناسب برای انجام تحقیقات کاربردی و مسئلهمحور هستند. دانشگاهها میتوانند با تعریف پروژههای تحقیقاتی مرتبط با بحران، به تولید دانش و ارائه راهکارهای عملی برای حل مشکلات بپردازند. به عنوان مثال، در بحرانهای زیستمحیطی، دانشگاهها میتوانند به بررسی علل و پیامدهای بحران، ارائه راهکارهای کاهش آلودگی، و توسعه فناوریهای نوین برای مدیریت منابع طبیعی بپردازند.
آموزش و توانمندسازی: دانشگاهها میتوانند با برگزاری دورههای آموزشی و کارگاههای تخصصی، به آموزش و توانمندسازی افراد و سازمانها برای مقابله با بحرانها بپردازند. این دورهها میتوانند شامل آموزش مهارتهای مدیریت بحران، ارتباطات بحران، و ارائه کمکهای اولیه باشند.
همکاری بینرشتهای: بحرانها اغلب ابعاد پیچیدهای دارند که نیازمند همکاری بینرشتهای هستند. دانشگاهها میتوانند با ایجاد تیمهای تحقیقاتی و آموزشی بینرشتهای، به بررسی ابعاد مختلف بحران از دیدگاههای مختلف بپردازند و راهکارهای جامعتری ارائه دهند. به عنوان مثال، در بحرانهای اجتماعی، تیمهای بینرشتهای میتوانند شامل متخصصان جامعهشناسی، روانشناسی، حقوق، و رسانه باشند.
ارتباط با جامعه: بحرانها، فرصتی برای تقویت ارتباط دانشگاهها با جامعه هستند. دانشگاهها میتوانند با برگزاری همایشها، سمینارها، و کارگاههای آموزشی، یافتههای تحقیقاتی خود را با جامعه به اشتراک بگذارند و به آگاهیسازی عمومی کمک کنند. همچنین، دانشگاهها میتوانند با ارائه خدمات مشاورهای و تخصصی به سازمانها و افراد آسیبدیده، به بهبود شرایط بحران کمک کنند.
همکاری دانشگاهها و رسانهها میتواند نقش بسیار مهمی در مدیریت بحرانها ایفا کند. رسانهها میتوانند یافتههای تحقیقاتی دانشگاهها را به اطلاع عموم برسانند و به آگاهیسازی عمومی کمک کنند. دانشگاهها نیز میتوانند با ارائه تحلیلها و راهکارهای تخصصی به رسانهها، به بهبود کیفیت گزارشهای رسانهای کمک کنند. با ایجاد یک اکوسیستم رسانهای و دانشگاهی پویا و همکار، میتوان در شرایط دشوار بحرانی، پاسخگوی نیازهای اطلاعاتی و روانی جامعه بود و به حل مشکلات کمک کرد.
نویسنده: رامین ابوئی – کارشناسی ارشد مدیریت امور شهری – دانشگاه تهران
نظر شما