گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز- در پایان داستان خسرو و شیرین، جایی که شیرین با حس کردن خیسی خون خسرو بیدار میشود، همیشه این حس در مخاطب ایجاد میشود که ای کاش زمان به عقب برمیگشت؛ شیرین با فرهاد ازدواج میکرد و خسرو بدخواهانش را از سر راه برمیداشت تا سرانجام عشقشان مرگ نباشد.
کتاب «لعبتکان» به یکی از آرزوهای طرفداران داستان خسرو و شیرین جامه عمل پوشاند، نویسنده در این اثر، گروهی از افراد را از زمان حال به دل این داستان میبرد؛ زمان حال از طریق تونلی به گذشته وصل میشود. این شخصیتها در بطن داستان خسرو و بهرام میروند.
انسانهایی که از آینده خبر دارند وارد متن قصه میشوند و در شریانهای داستان زیست میکنند. در کنار لشکریان خسرو و بهرام زندگی میکنند و خسرو را از نزدیک ملاقات میکنند. فضای داستان در ابتدا برای شخصیتها و مخاطب تازه است و پر از سوال، تا حدی که میتوان گفت تا پنجاه صفحه اول کتاب، مخاطب متوجه روند داستان نمیشود.
کتاب توسط مهرداد صدقی نگارش شده و در انتشارات سوره مهر به چاپ رسیده است، ساختار کتاب بر پایه داستانکهایی است که به هم متصلاند. زاویه دید دانای کل محدود انتخاب شده؛ یعنی مخاطب از همه داستانکها آگاه است، اما همچنان رازهایی در دل روایت وجود دارد که او را به ادامه خواندن ترغیب میکند.
با این حال، اگر من جای نویسنده بودم، ریتم روایت را کمی تندتر میکردم، چرا که به مرور زمان وقتی مخاطب با محیط داستان آشنا میشود، فضای رمزآلود روایت برای او خسته کننده میشود، بهتر است نویسنده به موقع مخاطب تشنهی اطلاعات را سیرآب کند. در بخشهایی از کتاب داستان به حدی کند ادامه پیدا میکند که صرفا با خواندن دیالوگها میتوانید رشته داستان را دنبال کنید. حتی در قسمتهایی داستان بیشتر از اینکه یک کتاب باشد یک نمایشنامه است چرا که دیالوگهای بلند و پیدرپی داستان را از قالب رمان خارج کرده است.
یکی از نقاط قوت «لعبتکان»، بازآفرینی ایران کهن با نثری روان و دلنشین به تحریر درآمده است. نویسنده بخشهایی از شاهنامه را به زبان امروز بازنویسی کرده، بیآنکه اصالت داستان آسیب ببیند. همین موضوع روایت را برای نسل جوان جذابتر میکند و حتی در بخشهایی ممکن است خواننده را ترغیب کند به سراغ متن اصلی شاهنامه برود.
برای مثال در بخشی از کتاب شخصیت «نیکان» یا همان مسافری از آینده از مسیری میگذر که در آن یک شیر وجود دارد، سپس به بیابان خشک میرسد بعد از آن به اژدها میرسد و از جادوگر عبور میکند نویسنده به این اشاره میکند که «نیکان همچنان به آنچه در راه دیده بود فکر می کرد که با طلوع خورشید به یاد آورد چرا مسیر برایش آشنا بود. به خاطر آورد مسیری که طی کرد شبیه مسیر رستم در هفت خان بود. دوباره به غار نگاه کرد و مطمئن شد این هم همان غاری است که رستم در آن بر دیو سپید غلبه کرد.»
خشکی کلاسهای ادبیات در مدرسه و دانشگاه اغلب ما را از ادبیات کهن دور میکند. اما «لعبتکان» فرصت زیستن در کنار شخصیتهای افسانهای را فراهم میکند. اگر تا امروز سراغ این داستانها نرفته باشید، کتاب میتواند دریچهای جدید در کتابخانه شما بازکند، دریچهای که به کتابهای کهن ایرانی میرسد.
اما برای کسانی که زمانی داستان نبرد بهرام و خسرو یا داستان خسرو و شیرین را مطالعه کردهاند کتاب طعمی بسیار شیرینتر دارد، طعمی تازه و نو، کتاب فرصت دوباره خواندن قصهی خسرو را به شما میدهد این بار با نگاهی نو و شخصیتهایی جدید که کمی با طنز و دغدغههای امروزی همراه است.
آنچه «لعبتکان» را از دیگر آثار مشابه متمایز میکند، توجه نویسنده به جزئیات و استفاده از واژههای اصیل فارسی است. عنوان کتاب خود نمونهای بارز است؛ واژه «لعبتکان» هم ما را به یاد شعر خیام میاندازد: «ما لعبتکانیم و فلک لعبتباز»، و هم در متن داستان معنا پیدا میکند؛ جایی که همه تصمیمهای شخصیتها به دست یک «لعبتباز» رقم میخورد، کسی که میتوان او را همان فلک دانست.
«لعبتباز» در اصل کسی است که خیمهشببازی میکند و «لعبتک» به عروسکهای خیمهشببازی گفته میشود؛ هنری که امروز کمتر در حافظه ما ایرانیان حضور دارد. نویسنده با چنین واژههایی، داستان را به ریشههای زبان فارسی گره میزند و شیرینی خاصی به متن میدهد.
از جزئیات قابل توجه کتاب، اشاره به اسب سواری است. شخصیتهایی که ناگهان سوار بر اسب میشوند، متعجباند که چطور بدون آموزش، توانایی اسبسواری دارند. همین جزئیات حسی ایجاد میکند که شاید اسبسواری در خون آریایی ما ریشه دارد. نویسنده حتی لحظاتی مانند حرکت آرام یا تاختن اسب را دقیق به تصویر میکشد، بیآنکه مانند روایتهای رایج تنها به شلاقزدن اسب بسنده کند.
علاوه بر این موارد جزئیات بسیار زیادی در دیالوگها ی کتاب وجود دارد که محیط کتاب را برای فرد ایرانی امروز زیباتر و دلچسبتر کرده است. در مجموع، «لعبتکان» کتابی است که هم برای عامه خوانندگان جذاب است و هم برای خواص و علاقهمندان جدی ادبیات. چرا که با جزئیات دقیق، نثری ساده و در عین حال اصیل و بازآفرینی ایران کهن، پلی میان ادبیات کهن و مخاطب امروز میسازد.
صبا هراتی خبرنگار*
انتهای پیام/
نظر شما