اسفندیار نظری کارشناس حوزه آموزش و پرورش و مدرس دانشگاه فرهنگیان در گفتو گو با خبرنگار اجتماعی ایسکانیوز درباره علت افت تحصیلی دانشآموزان عنوان کرد: سازمان سنجش هرسال اعلام میکند که سؤالات بر اساس محتوای کتابهای درسی طرح میشوند و دانش آموزان با مطالعه و تمرین کتاب درسی قادر به پاسخگویی در سوالات کنکور و امتحانات نهایی هستند و سؤالات کنکور و امتحان نهایی بر اساس کتابهای درسی طراحی میشوند.
وی افزود: سؤال اینجاست که چرا هر سال افت ما در پاسخگویی به امتحان نهایی و کنکور بیشتر میشود؟ علت اصلی این موضوع این است که سؤالات، چه در کنکور سراسری و چه در امتحانات نهایی، عمدتاً تحلیلی و کیفی هستند. در گذشته دانشآموز کتاب درسی را مطالعه میکرد و قادر بود به سؤالات پاسخ دهد، اما اکنون چنین نیست. میزان یادگیری که در مدارس اتفاق میافتد، با سؤالات طرح شده مطابقت ندارد.
نظری در ادامه توضیح داد: در کنکور سؤالاتی وجود دارد که حتی خود معلمان نیز توانایی پاسخگویی به آنها را ندارند. باید در ساختار و محتوای آموزشی و همچنین در کتابهای درسی تغییراتی ایجاد شود. متأسفانه تنها جایی که تشخیص سره از ناسره اتفاق میافتد، امتحانات نهایی و کنکور است و همین مسئله باعث رونق کار موسسات آموزشی شده است.
کارشناس حوزه آموزشو پرورش تاکید کرد: در کشور ما کتابهای کمکدرسی متعدد و متنوعی منتشر میشوند. این موضوع هزینههای خانوادهها را افزایش داده و باعث سردرگمی دانشآموزان شده است که نمیدانند از میان منابع مختلف کدام را مطالعه کنند. دلیل اصلی این است که اگرچه به ظاهر سؤالات بر اساس محتوای کتاب درسی طرح میشوند، اما در باطن چنین نیست.
وی ادامه داد: ضروری است در محتوای کتابهای درسی تجدیدنظر شود و سازمان سنجش و مرکز سنجش و پایش وزارت آموزش و پرورش نیز در خصوص امتحانات نهایی بررسی عمیقتری انجام دهند. چراکه هر ساله نمرات دانشآموزان در امتحانات نهایی کاهش مییابد. به عنوان نمونه، در سال گذشته بیش از ۴۵۰ هزار نفر در پاسخ به سؤالات کنکور نمره منفی کسب کردند. دلیل اصلی این امر، توجهنکردن به کیفیت محتوای کتابهای درسی است.
نظری با اشاره به تاثیر ناکارآمدی کتب درسی در رونق بازار مافیای کنکور بیان کرد: از سوی دیگر، ناکارآمدی محتوای آموزشی به رونق موسسات آموزشی کمک کرده است. این موسسات با تبلیغات و هزینههای بالا خانوادهها را تحت فشار قرار داده و باعث افت شدید تحصیلی شدهاند. چه از نظر مالی، چه از نظر آموزشی و چه از نظر فراوانی منابع کمکدرسی، امروز دانشآموزان خسته و بیانگیزه هستند. بسیاری از فارغالتحصیلان مدارس هیچ هیچ چیز از آموختههای خود در مدارس به یاد ندارند زیرا تنها برای یک ماراتن (کنکور) آماده میشوند، نه برای یادگیری پایدار و باکیفیت.
وی ادامه داد: در حالی که بهترین الگو برای توانمندسازی معلمان و کارکنان، توجه به چهار عامل کلیدی سعی و تلاش، یاوری و حمایت، محبت و شادی و خردورزی است. متأسفانه این عوامل در رشد سازمانی ما دیده نمیشود. اگر میخواهیم معلم توانمند داشته باشیم باید به ارتقای دانش و مهارت معلمان، اعتمادسازی، بهبود روابط و ایجاد انگیزه توجه کنیم. معلمی که توان تأمین معیشت خود را با حقوق ماهانه ندارد، نمیتواند برای توانمندسازی خود وقت بگذارد.
کارشناس توضیح داد: البته گامهایی در این زمینه برداشته شده است؛ بحث رتبهبندی معلمان و اجرای طرحهای تحولی در دوره ابتدایی با عنوان «توانمندسازی» و در دوره متوسطه با عنوان «سفر یادگیری» در راستای سند تحول بنیادین از جمله آنها است.
نظری در ادامه گفت: وزارت آموزش و پرورش، حاکمیت و دولت باید توجه ویژهای به این امر داشته باشند. توسعهیافتن آموزش و پرورش به معنای توسعه جامعه است. خوشبختانه در دولت فعلی توجهاتی صورت گرفته، اما امید است این توجهها مقطعی و سطحی نباشد.
وی با اشاره به نقش موثر رفاه معلمان در بالا بردن کیفیت آموزشی تاکید کرد: هرچه معلمان شادابتر باشند، دانشآموزان با نشاطتری خواهیم داشت. متأسفانه ما نتوانستیم این موضوع را به درستی اجرا کنیم و همین امر منجر به ناعدالتی آموزشی و افت کیفیت آموزشی شده است. بنابراین نیازمند یک واکاوی و تغییر اساسی در ساختار آموزش و پرورش، چه در حوزه معلمان، چه مدیریت و چه در محتوای کتابهای درسی هستیم.
نظری افزود: باید با نسل جدید همراه شویم. دنیای امروز دنیای فناوری و تکنولوژی است. نسل زد و نسل آلفا نسلهای منطقی، خلاق و نوآور هستند. بنابراین معلمان و مدیران ما باید در راستای این تغییرات گام بردارند.
کارشناس حوزه آموزش و پرورش با انتقاد ازبه روز نشدن کتب درسی گفت: در کشورهای دیگر هر چهار یا پنج سال محتوای کتابهای درسی تغییر میکند، اما در کشور ما بیش از ۱۵ سال از اجرای سند تحول بنیادین گذشته و همچنان هیچ تغییر جدی در محتوای کتب درسی ایجاد نشده است. معلمان نیز اغلب با همان دانش گذشته وارد کلاس میشوند. این امر موجب خستگی، بیانگیزگی و بیاعتمادی دانشآموزان شده است.
وی در پایان توضیح داد: از سوی دیگر، بسیاری از معلمان ناچار به اشتغال دوم هستند. طبیعی است که در چنین شرایطی، آموزش و پرورش کاربرد خود را از دست میدهد.
خبرنگار: مهدیه امجدیان
انتهای پیام /

نظر شما