گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز – ایران، سرزمینی است چهار فصل که هر فصلش میوهای شیرین به همراه دارد. مردمان هر گوشه از این سرزمین، از ترک و گیلک و مازنی تا لر، فارس و کرد، هرکدام فرهنگ و جایگاه ویژهای دارند. هرکدام از این مردمان، داستانهایی پر از سختی و مظلومیت در دل خاک سرزمینشان دارند؛ داستانهایی که اگر گوش بسپاری، زمزمههای غم و مقاومت را میشنوی.
کتاب «ماه و بلوط» از جمله آثاری است که این زمزمهها را از دل خاک سرد کردستان گرفته و در قالب روایاتی ادبی در خود جای داده است. این کتاب شامل روایتهای متعددی از کردستان است که در نهایت با هم همگرایی پیدا میکنند و به داستان حضور روسها، مجاهدین و دیگر گروههای سیاسی در این منطقه میپردازند. در واقع، «ماه و بلوط» داستان کردستان را از ابعاد مختلف سیاسی و اجتماعی روایت میکند.
کتاب با داستانی جذاب و چالشبرانگیز آغاز میشود؛ داستان ازدواج پسر چوپانی با دخترکی چشمآبی که زیباییاش آرامش روستا را برهم میزند و تعهد مردان روستا نسبت به همسرانشان را میدزدد. این روایت در سی صفحه ابتدایی کتاب نوشته شده و به قدری گیرا و تأثیرگذار است که مخاطب را کاملاً درگیر داستان میکند و تا پایان آن را همراهی مینماید.
اما پس از این اوج اولیه، مخاطب با سقوط ناگهانی کیفیت و انسجام داستان مواجه میشود. نویسنده، محسن مومنی شریف، تصمیم گرفته هر فصل کتاب را به داستانی جداگانه اختصاص دهد؛ تصمیمی که باعث پرت شدن تمرکز و سردرگمی خواننده میشود. بهجای ادامهی روایت پیوسته و مرتبط، مخاطب ناگهان از فضای روایت اول به فضای سرد و پراکندهای پس از انقلاب منتقل میشود که انسجام و جذابیت داستان را به شدت کاهش میدهد.
یکی از مهمترین نقاط ضعف کتاب، پرشهای تاریخی و ناهماهنگی روایتها است. اگر خواننده بتواند پس از صفحات ابتدایی که بسیار پرکشش هستند، تحمل آشفتگی صفحات بعدی را داشته باشد و تا صفحه ۲۵۰ ادامه دهد، بار دیگر با اوج گرفتن داستان مواجه میشود که خواندنش لذتبخش خواهد بود. اما این مسیر پر فراز و نشیب، قطعاً باعث میشود بسیاری از مخاطبان از مطالعه ادامهی کتاب منصرف شوند.
از نظر ادبی، استفاده از کلمات و اصطلاحات کردی در لحن و زبان داستان نقطه قوت برجستهای است. این کلمات، بهویژه در دیالوگها و توصیفات، حس و حال داستان را زندهتر و واقعیتر میکند و خواننده را به عمق فرهنگ کردی میبرد. هنگام خواندن، مخاطب به راحتی میتواند صدای شخصیتها را با لهجه کردی در ذهن خود تصور کند که این امر بر جذابیت داستان میافزاید.
اما نکتهای که نمیتوان نادیده گرفت، وجود کلمات رکیک و فحاشیها در برخی قسمتهای کتاب است که شاید برای برخی خوانندگان خوشایند نباشد. استفاده از این نوع کلمات باید در ادبیات داستانی با دقت و به جا صورت بگیرد تا به جای ایجاد مزاحمت، به عمق و واقعنمایی داستان کمک کند. در «ماه و بلوط» این موضوع کمی اغراق شده و باعث اختلال در جریان داستان شده است.
اگر بخواهیم «ماه و بلوط» را به عنوان فیلمنامهای فرض کنیم، میتوان گفت این اثر شبیه فیلمهایی است که در پنج دقیقه اول درک داستان برای تماشاگر دشوار است و مخاطب باید به سختی تلاش کند تا معنای کلی را دریابد. در واقع، ۱۰۰ تا ۲۰۰ صفحه ابتدایی کتاب بیشتر به مقدمهای طولانی و پراکنده شبیه است که ارتباط چندانی با بخشهای بعدی ندارد و این موضوع یکی از ضعفهای ساختاری بزرگ کتاب است.
با این وجود، نمیتوان نقاط قوت کتاب را نادیده گرفت. قلم روان و شیرین نویسنده در فصل اول نشاندهنده توانایی بالای او در خلق داستان است و خواندن آن لذتبخش است. همچنین، پرداختن به تاریخ سیاسی و اجتماعی کردستان، از حضور روسها تا مجاهدین و تغییرات پس از انقلاب، باعث شده این اثر برای علاقهمندان به سبکهای تاریخی و سیاسی کتابی با ارزش باشد.
در مجموع، «ماه و بلوط» کتابی است با ارزش تاریخی و فرهنگی که اگرچه دارای نواقص ساختاری و ناهماهنگیهای روایتی است، اما خواننده علاقهمند به تاریخ معاصر ایران و کردستان میتواند در آن نکات آموزنده و جذابی بیابد. این کتاب میتوانست با ویرایش دقیقتر، حذف پرشهای تاریخی و کاهش حجم صفحات به اثری منسجمتر و پختهتر تبدیل شود.
در پایان، باید گفت «ماه و بلوط» به قلم محسن مومنی از انتشارات سوره مهر نشاندهنده تلاش نویسنده برای روایت تاریخی و سیاسی بخشی از ایران است که کمتر به آن پرداخته شده و علیرغم ضعفهایی که دارد، توانسته گوشههایی از واقعیتهای تلخ و شیرین کردستان را به تصویر بکشد و مخاطب را به فکر وادارد.
صبا هراتی خبرنگار*
انتهای پیام/
نظر شما