نگاهی متفاوت به چالش‌های زائران پاکستانی اربعین در «پاک‌ستان»

کیانوش رضایی*

گروه فرهنگ و هنر ایسکانیوز، «پاک‌سِتان» به کوشش احسان قائدی وانانی، مجموعه‌ای ارزشمند از هجده روایت زنده از خدمتگزاری به زائران پاکستانی پیاده در مسیر اربعین حسینی است که توسط انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار نشر شده است.

در دل این کتاب، تصویری زنده و تأثیرگذار از شوق وسختی‌های زائران شیعه پاکستانی ارائه می‌شود؛ مردمانی از دیار پاراچنار، کراچی، فیصل‌آباد و… که برای لبیک‌گویی به ندای حسین(ع) و همراهی در جمع عظیم اربعین، مسیر دشواری را طی می‌کنند؛ مسیری که از سینه سرزمینشان تا مرز میرجاوه در استان سیستان و بلوچستان کشیده شده است. آنان با کمترین امکانات، با امیدی بر لبان، گام در راه می‌گذارند.

برای بسیاری از این زوار، مسیر آغاز تا مرز ایران، خود آزمونی دشوار است. شرایط اقتصادی نه‌چندان مساعد، محدودیت‌های عبور و مرور، گاهی انتظار ده ها روز زیر آفتاب تا لب مرز بدون آب و غذا و در عین‌حال نداشتن سرپناهی در مسیر، بخشی از واقعیت‌هایی است که در روایت‌های این کتاب بازتاب یافته است. آن‌ها ممکن است در گرمای طاقت‌فرسا یا سرمای شب‌های کم‌پناه راه را ادامه دهند. همه‌چیز در مسیر، جز عشق به امام حسین(ع) و لبخند شوق زیارت، به چشم نمی‌آید و همین عشق است که مخاطب را مجذوب روایت‌ها می‌کند.

وقتی زائران به مرز میرجاوه می‌رسند، بخش مهمی از دشواری مسیر به پایان می‌رسد؛ اما این تنها شروع بخش دیگری از تجربه است. اهالی مرزنشین ایران، کسانی که زندگی‌شان با فقر و امکانات ناچیز گره خورده است با همهٔ تنگدستی‌شان آماده پذیرایی از مهمانانی هستند که از دور دست آمده‌اند. در روایت‌های کتاب دیده می‌شود که این مردم با همان خانه‌های ساده‌شان، با زائران پاکستانی با مهربانی برخورد می کنند و در حد توان از آنان پذیرایی می کنند و استراحتگاهی برایشان فراهم می‌کنند.

این مهمان‌نوازی مرزنشینان، که از ته قلب است، تبدیل می‌شود به نمادی از همدلی مذهبی فرهنگی. زوار پاکستانی می‌رسند و ارتباطی برقرار می‌شود که صرفاً عبور نیست، بلکه اتحاد قلبی است میان عاشقان امام حسین(ع) در دو سر مرز.

روایت‌های متعددند از افرادی که در این مسیر جان باخته‌اند اشاراتی دارد؛ از گرمای طاقت‌فرسا، از مرزبانان پاکستانی، از کم آبی یا فشار جمعیت زیاد. برخی از زوار پاکستانی هزاران کیلومتر را طی کرده‌اند تا به این مرز برسند و برخی با همان امید، نرسیده از دنیا رفته‌اند. یک زائر ممکن است زیر آفتاب سنگین بلوچستان بی‌پناه بماند یا در شب‌های مرزی سرد بخوابد و روایتگر کتاب، این دشواری‌ها را پنهان نمی‌کند؛ بلکه با صداقت می‌نویسد.

با همه سختی‌ها، چیزی که انسان را متحیر می‌کند، همان «شوق زیارت» است. این شوق، سوختی است برای قدم‌های خسته. روایت‌ها بازخوانی می‌کنند لحظه‌هایی که زوار با چشمانی گریان از ذوق، نام حسین(ع) را می‌برند. همین شوق است که به آن‌ها نیرو می‌دهد تا مسیر را ادامه دهند؛ حتی اگر جان‌شان در خطر باشد. عشق به امام حسین(ع)، زیارت اربعین، هم‌سویی با جمع میلیونی زائران از نقاط مختلف دنیا، همه و همه انگیزه‌ای است فراتر از مرزهای جغرافیایی.

«پاک‌سِتان» به ما دو پیام بزرگ می‌دهد؛ اول آنکه محدودیت‌های اقلیمی، فرهنگی و اقتصادی، مانع عشق نمی‌شوند؛ بلکه عشق، انسان‌ها را از اعماق سختی‌ها عبور می‌دهد. دوم اینکه همدلی، مرز نمی‌شناسد. مردمانی در استان سیستان و بلوچستان با امکانات بسیار کم، زائران دوردست را پذیرایی می‌کنند، و این حکایتی است از انسانیت به معنای واقعی.

می‌توان گفت که این کتاب، فقط یک روایت ساده نیست بلکه یک ادای دین عاشقانه است به زائران پاکستانی که دل از وطن بریدند تا پای در راه بگذارند؛ و به مردمان مرزنشینی که با دست‌های تهی، میهمان‌نوازی کردند.

کیانوش رضایی- خبرنگار*

انتهای پیام/

کد خبر: 1284021

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =