به گزارش خبرنگار سیاسی ایسکانیوز، «مردم و موشک عامل سربلندی ایران در جنگ ۱۲ روزه بود»، این گزاره «سهل و ممتنع» که شامگاه ۲ آبان ۱۴۰۴ از زبان سیدمحمد خاتمی در یزد جاری شد، شاید بتواند مهر باطلی بر بسیاری از تندرویهای برخی اصلاحطلبان بزند، هر چند تاریخ درباره قدرت اثرگذاری این کلمات قضاوت خواهد کرد.
بیشتر بخوانید؛
برخی سیاستمداران پس از کنار رفتن از قدرت اپوزیسیون میشوند/ زیر و بم جدال روحانی با قالیباف
دوگانههای «موشک-معیشت»، «موشک-مردم» و امثال این موارد در سالهای اخیر خواسته و ناخواسته یکی از محورهای زمینهساز تقابل بین مردم و نیروهای نظامی از سوی برخی تندروهای داخلی بود که متاسفانه از سوی اپوزیسیون خارجی نیز تقویت شد. این دوگانهسازی ولو ناخواسته در روزهای پس از جنگ بار دیگر در اظهارات چهرههای تاثیرگذاری مانند ظریف و روحانی دیده شد.
ظریف ۱۶ مهرماه سال جاری در بخشی از سخنانش در نشستی تحت عنوان «نظم جهانی و سیاست خارجی ایران» موسسه ایراس گفته بود: «موشک مهم است، اما مردم مهمتر هستند. مردم، ایران را در قرنهای گذشته نگه داشتند. برای این توان ارزش قائل شویم، بنابراین عامل عمده قدرت خود را حفظ کنیم.»
در واکنش به این اظهارات روزنامه کیهان در یادداشتی نوشت: «متاسفانه جناب آقای ظریف در سالهای گذشته بارها با طرح دوگانههای تصنعی و اقدامات هزینهساز، واقعیتهای کشور را وارونه جلوه داده است. از دوگانه معروف و البته دروغین «میدان و دیپلماسی» تا رفتار پرحاشیهاش در ماجرای سفر بشار اسد به تهران. متاسفانه موارد مذکور همگی نشانه تمایل وی به التهابآفرینی در بزنگاههای حساس است. اکنون نیز همان خط فکری در قالبی جدید بازتولید شده است: «موشک یا مردم»!
اما واکنش به اظهارات ظریف محدود به روزنامه کیهان نماند و روزنامه خراسان نزدیک به رئیس مجلس مجلس نیز در این زمینه نوشت: «گفتمان هستهای در مقابل زندگی مردم پس از شکستهای پی درپی کاملاً بیاعتبار شده، ظریف با تغییر تاکتیک همان استراتژی را در قالب جدیدی تکرار میکند: موشک در مقابل مردم.»
گفتمان یا موشک یا مردم ریشه طولانی دارد و بارها در دهه ۹۰ زمینهساز جدالهای پردامنه توئیتری و رسانهای شده بود که اوج آن توئیت معروف «دنیای فردا، دنیای گفتمان است و نه موشک» منتسب به آیتالله هاشمی رفسنجانی بود که در روزهای نخست سال ۱۳۹۵ موجی از واکنشها را برانگیخت.
پس از این توئیت رهبر انقلاب در سالروز ولادت حضرت فاطمه(س) در جمع مداحان تصریح کردند: «اینکه بگویند فردای دنیا، فردای مذاکره است، دنیای موشک نیست، این اگر از روی ناآگاهی گفته شود که ناآگاهی است؛ اما اگر از روی آگاهی باشد خیانت است. اگر نظام اسلامی دنبال فناوری و مذاکره باشد، اما قدرت دفاعی نداشته باشد مقابل هر کشور فزرتی که تهدید کند باید عقبنشینی کند.»
هنگامی دامنه واکنشها به اظهارنظر رهبری نیز کشیده شد، سایت انتخاب نزدیک به فرزندان آیتالله هاشمی رفسنجانی به نقل از منبعی مطلع نوشت: «آنچه در اخبار بهعنوان توئیتر آیتالله هاشمی منتشر میشود، حساب کاربری یکی از دوستداران ایشان است و محتوای آن، هیچ ارتباطی به آیتالله هاشمی ندارد. به نظر میرسد، کوتاه کردن ناشیانه جمله که البته جز قواعد توئیتر است باعث بروز برداشتهای متفاوت شده است. جمله اصلی این است: دنیای فردا، دنیای گفتمانهایی نظیر انقلاب اسلامی است، نه موشکهای قارهپیما و بمبهای هستهای». البته تکذیب این توئیت، ده روز پس از بیانات رهبر انقلاب، در آن زمان بحث برانگیز شده بود.
در نهایت پس از سالها کشمکش، واقعگرایی سیاسی درجنگ ۱۲ روزه به اوج رسید و باعث شد تا پرده از چهره بسیاری از واقعیتها در سپهر سیاسی ایران بیفتد که نمونه مشهود آن اعتراف درست اما دیرهنگام سیدمحمد خاتمی بود و کاذب بودن دوگانگی موشک-مردم را برملا کرد.
جابهجایی اهم و مهم در جریان رسانهای نزدیک به خاتمی
با این حال واکنش جریان رسانهای طیف اصلاحات به این اعتراف در نوع خود جالب است. روزنامه سازندگی ارگان رسانهای حزب کارگزاران سازندگی، اظهارات خاتمی را تحت عنوان «توصیه سیدمحمد خاتمی به پزشکیان: مقتدر باشید» منعکس کرد. این در حالی است که از زمان انتشار سخنان خاتمی موضعگیری موشکی وی پربسامدترین بخش اظهار نظرهای وی بود و توصیههای وی به پزشکیان اگر نگوییم محور دست چندم، حداقل محور دست دوم اظهار خاتمی بود.
اما این روزنامه به این بخش از اظهارنظر خاتمی ضریب چندانی نداد زیرا در کنار ظریف، روحانی نیز یکی از کسانی است که در طی سالهای گذشته در شیپور دوگانهسازی با موشک و معیشت مردم دمیده است و این دوگانه سازی گاهی منجر به اعترافات صریح مقامات نظامی علیه وی شده است.
شهید حاجیزاده اردیبهشت ۱۴۰۴ در مصاحبهای به مناسبت سالگرد شهادت شهید رئیسی به تفاوت رویکرد شهید ابراهیم رئیسی و حسن روحانی در زمینه تقویت توان موشکی کشور پرداخته و گفته بود: «در دولت گذشته (روحانی) به مجموعه نظامی کشور نه تنها هیچ کمکی نمیشد بلکه سد بزرگی جلوی ما ایجاد شده بود و کاملا با بنبست مواجه بودیم. دولت قبلی (روحانی) اصلا احساس نمیکرد که نیروی مسلح ابزار و بازوان حاکمان کشور است و همان حرفهایی را میزدند که آمریکاییها و اسرائیلیها میزدند.»
علاوه بر سازندگی، روزنامه هممیهن نیز بدون اشاره به اظهارات موشکی خاتمی صرفا نوشت گفتمان خاتمی تندروها را به حاشیه راند که البته مقصود نویسنده تندروهای جبهه اصولگرایی است اما این روزنامه به راحتی از کنار پتانسیل اظهارات اخیر خاتمی در به حاشیه راندن تندروهای اصلاحطلب عبور کرد!
اعتراف دیرهنگام اما کارگشای خاتمی
همانطور که پیشتر نیز آمد، سخنان خاتمی درباره ضرورت تقویت توان دفاعی کشور هرچند واجد ویژگی تعدیل کنندگی در موضعگیریهای تند اصلاحطلبان دارد اما بسیار دیرهنگام است. از ساعات اولیه آغاز جنگ ۱۲ روزه علیه ایران، بسیاری از فعالان سیاسی جبهه اصلاحات و کارگزاران سازندگی بر حق «دفاع مشروع» ایران در برابر تهاجم اسرائیل و آمریکا تاکید کردند و پرواضح بود که ابزار این دفاع مشروح چیزی جز توان بالای موشکی کشور نیست.
علاوه بر بسیاری از این فعالان سیاسی در گفتگوهایی که در آن زمان انجام دادند، چشمانداز هدف حمله به ایران را از بین بردن ایران مقتدر نه جمهوری اسلامی ترسیم کردند.
در این زمینه جواد امام سخنگوی جبهه اصلاحات به ایسکانیوز گفته بود: «ضرورت دارد تا جمهوری اسلامی ایران برای بازسازی و استحکام بیشتر نیروهای نظامی و امکانات دفاعی کشور اقدام کند تا بتواند در برابر دشمن صهیونیستی و همه کسانی که چشم طمع به این کشور دوختهاند به ایستادگی خود ادامه دهد. آمریکا و اسرائیل در پی از بین بردن ایران، اقتدار و توانمندیهای آن هستند نه جمهوری اسلامی. آنها نمیخواهند یک ایران مقتدر و توانمند در منطقه وجود داشته باشد.»
موضعگیریهایی از این دست در آن دوران بارها مطرح شد اما اندکی پس از توقف جنگ باز هم متاسفانه در روی همان پاشنه سابق چرخید و بازار دوگانهسازی در میان سیاستمداران پررونق شد که یکی از محورهای این دوگانهها، جدال بر سر اولویت داشتن موشک یا معشیت بود.
البته خاتمی پیشتر در پیام ۱۱ تیرماه تاکید کرده بود که دانش دفاعی بومی از عوامل خنثی کردن اهداف حمله اسرائیل بود. وی در بخشی از این پیام چنین نوشته بود: «این جنگ همه جانبه نشان داد اگرچه به لحاظ امکانات نظامی و پشتیبانی های جهانی، ایران قابل مقایسه با اسرائیلِ مورد حمایت آمریکا و دیگران نبود ولی قدرت دفاعی آن متکی بر دانش و فناوری و برنامهریزی تماماً ایرانی بود که توانست حصار بسیار امن پدافندی گنبد آهنین دشمن را در هم بشکند.»
با این حال به نظر میرسد اظهارات ۲ آبان ماه یا پیامهایی مانند آنچه در ۱۱ تیرماه صادر شد، مصداق «معما چو حل گشت، آسان شود» است. خاتمی در تمام این سالها فرصت داشت تا مهر باطلی بر دوگانه موشک-معیشت بزند اما زمانی دست به این کار زد که دیگر پوچ بودن این دوگانه برای همگان روشن شد.
این رفتار محافظهکارانه در زمان اعلام بیانیه جنجالی جبهه اصلاحات نیز دیده شد. بیانیه مذکور در آن زمان از سوی برخی از اصلاحطلبان میانهرو مورد نقد قرار گرفت و شتابزده اعلام شد. هرچند صدور این بیانیه همزمان با بستری شدن سیدمحمد خاتمی در بیمارستان و حواشی مربوط به آن بود با این حال این مساله باعث نمیشد که وی از لاک محافظه کارانه بیرون نیاید و واکنش نشان ندهد.
واکنش خاتمی به بیانیه جنجالی جبهه اصلاحات صرفا محدود به یادداشت چندخطی سیدمحمدعلی ابطحی محدود شد. مسئول دفتر رئیسجمهور دولت اصلاحات نوشته بود: «فراموش نکنیم اصلاحطلبی یک تفکر عمیق و ریشهدار است. خاتمی و اصلاحات نماینده آن اندیشه ژرف مورد نیاز جامعهاند که بسیار شاملتر و بزرگتر از جبهه و احزاب اصلاحات است. جبهه اصلاحات متشکل از مجموعه احزابی است که سابقه اصلاحطلبی داشتهاند و نماینده کل تفکر و اندیشه اصلاحات نیستند.»
به نظر میرسد خاتمی چه در دوران ریاستجمهوری خود و چه پس از آن تلاش نکرده تا در برابر گروهی از تندروهای جریان اصلاحات بایستد و همواره از رویارو شدن با آنها طفره رفته است. اما با تمام این اوضاع و احوال شاید همین اقدام دیرهنگام را نیز در صورتی که مستمر باشد و به قول معروف «تکرار» شود، بتوان به فال نیک گرفت.
جریانهای اصلاحطلبی با هر مشی و مرامی همواره تلاش میکنند تا خاتمی را زعیم سیاسی خود معرفی کنند. اگر وی هرازگاهی در راستای پاسداشت منافع ملی از دوقطبیهای کاذب فاصله بگیرد، در نهایت به مرزبندی با تندروهای این طیف -ولو بسیار دیر- خواهد رسید. همین مرزبندی در نهایت موجب می شود تا هنگامی که تندروهای همطیفی وی بین منافع ملی و جناحی، منافع جناحی را بر صدر مینشنانند، نتوانند گفتمان خود را گفتمان غالب یک جناح سیاسی درون نظام و نماینده گروههای قابل ملاحظهای از مردم معرفی کنند.
انتهای پیام/
نظر شما