به گزارش خبرنگار علم و فناوری ایسکانیوز؛ گرمایش تدریجی زمین، امروز دیگر یک هشدار دوردست چند دانشمند متخصص نیست، بلکه یک واقعیت روزمره است که همزمان طبیعت، اقتصاد، امنیت و زندگی اجتماعی انسان را تهدید میکند. موجهای گرمای پیشبینی نشده، خشکسالیهای طولانیتر از عرف تاریخی، افزایش سطح دریاها، تغییر چرخههای بارش و اختلالهای فزاینده در اکوسیستمها، تصویر مشترک و غیرقابل انکار قرن بیستویکم است. انسان به یک بنبست رفتاری رسیدهاست؛ جهان از یک سو هنوز وابسته به انرژی ارزان و پرریسک فسیلی است و از سوی دیگر پیامدهای انباشته همین وابستگی، امنیت و آینده جمعیت زمین را تهدید میکند.
در چنین صحنهای، هر کشوری که اقتصاد بزرگتر و تقاضای انرژی بالاتری دارد، خواه ناخواه وزن بیشتری در شکل دادن به سرنوشت اقلیم جهانی پیدا میکند. اینجا دقیقاً همان نقطهای است که نقش چین، به عنوان بزرگترین بازیگر صنعتی و انرژیبر جهان، اهمیت پیدا میکند. چین به دلیل موقعیت اقتصادیاش، اندازه جمعیتش و سرعت تحولش در دهههای اخیر، در قلب بحث قرار دارد. از یک سو خودش مستقیماً تحت تأثیر تغییر اقلیم است و با ریسکهای فزاینده مواجه میشود و از سوی دیگر، انتخابهایش ــ در مقیاس و سرعتِ سیاستگذاری و جهتگیریهای فناورانه ــ میتواند روند تغییرات جهانی را کند یا تند کند.
چین اکنون با پرسشی بنیادین روبهروست؛ اینکه در جهانی که گرمتر میشود، در جهانی که ظرفیت تحمل اختلالات طبیعی آن کمتر از قبل است، و در جهانی که هزینههای اقلیمی به سرعت در حال افزایشند، این کشور میخواهد چه نقشی ایفا کند؟ آیا فقط به دنبال حفاظت از امنیت انرژی و توسعه داخلیِ خود خواهد بود؟ یا تلاش میکند بازیگری باشد که شکل آینده اقلیم جهان را تعریف میکند؟
ابرقدرت انرژیهای تجدیدپذیر جهان
صد سال بعد از امروز، زمین در میانه یک آخرالزمان زیستمحیطی فرو رفته است. هاگهای جهشیافتهای که توسط انسانها آزاد شدهاند، باعث شده سیاره زیر سلطه قارچهای غولپیکر شکارگر قرار بگیرد. اقدام قاطع ضروری است. خوشبختانه، دو خرس خیرخواه در صحنه هستند تا این آینده بیش از حد قارچی را با فناوری پیشرفته مهار کنند: یک عامل مهندسی زیستی شده برای «تصفیه هاگ»، پهپادهای پخشکننده بذر و یک توپ لیزری که با انرژی تجدیدپذیر کار میکند.
این خط داستانی فیلم «خرسهای بونی: تولد دوباره آینده» است؛ یازدهمین قسمت از یک مجموعه انیمیشن محبوب چینی که در ژانویه ۲۰۲۵ منتشر شد. این اثر میان بسیاری از تولیدات فرهنگی مورد تائید دولت چین، به خاطر خوشبینی و دامنه وسیع پیام محیطزیستیاش متمایز است. قهرمانان داستان، خرسهای سیاه آسیایی هستند که آشکارا از نظر فرهنگی «چینی» کُدگذاری شدهاند. فیلم انگار میگوید اقدامات دیگران یک بحران محیطزیستی فوری ساخته است. راهحل، فناوری است و چین پیشگام است!
این پیام طنین دارد. چین در حال ساخت و استقرار ظرفیت انرژی تجدیدپذیری است که ابعادش بهسختی قابل تصور است. این استقرار اکنون در مرکز گسترش تأمین برق قرار گرفته که اقتصاد چین به آن وابسته است و آنقدر جلو رفته که انتشار دیاکسیدکربن این کشور یا در آستانه اوجگیری است یا بهتازگی به اوج رسیده است. نوآوری، اقتصاد مقیاس و رقابت بیرحمانه مرتبط با این رونق باعث شده هزینه پنل خورشیدی، باتری و توربین بادی سقوط کند و در نتیجه، مردم در جهان جنوب، که بخش اعظم انتشار دیاکسیدکربن از آنجا میآید، روز به روز بیشتر قادرند برق ارزان تهیه کنند.
این، امکان یک چرخه فضیلتمند را ایجاد میکند. هرچه کشورهای دیگر سرمایهگذاری مقرون بهصرفه بیشتری روی رشد بدون سوخت فسیلی انجام دهند، برای صنعت چین بهتر است. موفقیت دومین اقتصاد بزرگ جهان، به طور فزایندهای با سطح بلندپروازی جهان در مقابله با بحران اقلیم همسو میشود.
برتری بازیگر بزرگ
وقتی موضوع تغییر اقلیم است، چین سطحی از اختیار و توان کنش دارد که هیچ کشور دیگری به آن نمیرسد. به واسطه اندازه عظیم انتشارهای خود، چین یکی از معدود کشورهایی است که فقط از طریق اقدامات خودش میتواند یک کاهش قابل توجه در انتشار جهانی ایجاد کند. و صنعت انرژی تجدیدپذیرش اکنون به او توان بیرقیبی داده است تا دیگر کشورها را نیز قادر و تشویق کند که همین مسیر را بروند.

نمودار بالا به شکل مستقیم این مفهوم را بیان می کند که چین به عنوان بزرگترین منتشرکننده کربن دنیا، هم عامل گرمایش هست، هم قربانی اصلیاش!
این نمودار «انحراف دمایِ خشکی» را نسبت به میانگین سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۸۰ نشان میدهد. محور عمودی تغییرات دما را نسبت به آن خط مبنا (صفر) نشان میدهد. محور افقی از حدود ۱۹۳۰ تا ۲۰۲۴ امتداد دارد.
این نمودار میگویدکه هم دمای چین و هم میانگین جهانی از حدود دهه ۱۹۸۰ به بعد با شیب بسیار تند رو به بالا رفته است. دمای چین از سالهای حدود ۲۰۰۰ به بعد به طور مشخص بالاتر از متوسط جهانی قرار داشته است. یعنی چین گرمتر از میانگین جهان شده است. در دهه ۲۰۲۰، این اختلاف زیادتر شده است. نمودار نشان میدهد چین حدود ۲ درجه سانتیگراد بالاتر از خط مبنا رفته، در حالی که میانگین جهانی نزدیک ۱/۴ تا ۱/۵ درجه است.
پیام نمودار این است که چین نه فقط از گرمایش جهانی متاثر شده، بلکه از متوسط جهانی «حساستر» یا شدیدتر گرم شده است. این گرم شدن یک روند طبیعی نیست؛ روندی است که از دهه ۹۰ به بعد شتاب گرفته و به صورت «میانگین متحرک ۱۰ ساله» هم نشان داده شده تا معلوم باشد که این فقط یک سال پیک نیست، یک روند ساختاری است.
چین انگیزههای بسیار قوی برای اقدام دارد. هرچند ثروت، ظرفیت دولتی و مهارتهای فناورانهاش به این معناست که چین نسبت به بسیاری از کشورها در موقعیت بهتری برای تطبیق با افزایش دما قرار دارد، اما در عین حال، به طور عمیق در معرض تهدید نیز هست. چین به طور خاص نسبت به خطرات افزایش سطح دریا و خشکسالیها و موجهای گرمایی شدیدتر (که در چند سال اخیر بهشدت افزایش یافتهاند) آسیبپذیر است.
دور نگه داشتن این تهدیدها میتواند منبعی برای مشروعیت سیاسی شی جینپینگ، رهبر چین، باشد.
چین دست قویتری دارد و دونالد ترامپ دست آمریکا را قطع کرده
اما دستورکار اقلیمی چین صرفاً درباره محافظت از مردم نیست. این کشور یک فرصت اقتصادی و ژئوپلیتیک عظیم میبیند. نصب ظرفیت انرژی تجدیدپذیر با نرخهایی که با مجموع بقیه جهان برابری یا حتی از آن پیشی میگیرد، به عنوان یک موتور حیاتی رشد تلقی میشود. صادرات این فناوری یک فرصت برای ساختن قدرت نرم از طریق کمک فنی و هماهنگی دیپلماتیک است. این اقدام میتواند منجر به دسترسی بیشتر به منابع طبیعی، وزن بیشتر در مذاکرات بینالمللی و حتی به دست آوردن مکانهای بیشتر برای پایگاههای نظامی شود. اقدام در حوزه اقلیم با نگرانیها درباره امنیت انرژی و امنیت غذایی همپوشانی دارد.
و بخش زیادی از این را میتوان به هزینه بزرگترین رقیبش انجام داد. در جهانی که چین و آمریکا برای انواع مزایا با هم رقابت میکنند، اقلیم حوزهای است که چین یک دست فوقالعاده قوی دارد و این در حالی است که رئیسجمهور دونالد ترامپ دست آمریکا را در این زمینه به کل قطع کرده است.
رنجش آمریکا؛ اوجگیری چین
نشانههای یک تغییر در ماههای اخیر رویهم انباشته شدهاند. در اوایل اکتبر، اندیشکده Ember گزارش داد که در نیمه نخست سال ۲۰۲۵، جهان برای اولین بار برق بیشتری از تجدیدپذیرها نسبت به زغالسنگ به دست آورده است. علاوه براین، انرژی افزوده شده از تجدیدپذیرها در آن ۶ ماه، بیش از افزایش کل تقاضای انرژی بود. استقرار عظیم تجدیدپذیرها توسط چین بزرگترین عامل هر ۲ تغییر است.
پیش از این، نشست مجمع عمومی سازمان ملل یک تضاد عریان میان ۲ ابرقدرت را نشان داد. ترامپ در سخنرانی ۲۳ سپتامبر تغییر اقلیم را یک «کلاهبرداری» نامید. او چین را به خاطر آنچه ریاکاری میخواند مورد حمله قرار داد: اینکه توربین بادی صادر میکند ــ توربینهایی که او بهظاهر واقعاً متنفر است ــ اما در داخل کشور خودش بهسختی از آنها استفاده میکند.
ترامپ گفت: آنها از زغالسنگ استفاده میکنند، از گاز استفاده میکنند، تقریباً از هر چیزی استفاده میکنند، اما از باد خوششان نمیآید. ولی لعنتی عاشق فروش توربینهای بادی هستند.
این تصور که چین در داخل کشور از انرژی بادی استفاده نمیکند، کاملاً بیاساس است. بعضی فکر میکنند چین در داخل کشور از انرژی بادی استفاده نمیکند. در حالی که چین پیشتاز جهان در ظرفیت نصب شده انرژی بادی است. دلیل دوم تجارت جهانی چین است. چین مقدار زیادی توربین بادی، سلول خورشیدی و خودروهای برقی به خارج میفروشد و از این صادرات درآمد بسیار بالایی دارد. این درآمد چین از انرژیهای پاک و فناوریهای سبز بسیار بیشتر از درآمد آمریکا از فروش سوختهای فسیلی است؛ حتی با سیاست معروف آمریکا که «حفاری، حفاری، حفاری» نامیده میشود و به معنای اتکا به استخراج نفت و گاز است.
به هر حال، شی اعلام کرده است که در آستانه کنفرانس اقلیمی COP۳۰ که از ۱۰ نوامبر در برزیل آغاز میشود، چین خود را به کاهش هفت تا ۱۰ درصدی انتشار گازهای گلخانهای میان زمان اوج انتشار و سال ۲۰۳۵ متعهد میکند. این هدف به اندازهای که پژوهشگران به طور جدی نگران اقلیم خواستارند، بلندپروازانه نیست. اما یک تعهد واقعی و کمی است و تعهدی است که با احتمال زیاد چین آن را محقق خواهد کرد.

این نمودار نشان میدهد انتشار دیاکسیدکربن (CO₂) در مناطق مختلف جهان، از سال ۱۸۵۰ تا ۲۰۲۳ چه روندی داشته و کدام منطقه یا کشور امروز بزرگترین منبع انتشار است. در آغاز تاریخ صنعتی (اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰) آمریکا و اروپا بزرگترین منتشرکنندگان بودند. منحنی آنها از حدود ۱۹۰۰ تا دهههای ۷۰ و ۸۰ رشد میکند و سپس روندشان کاهشی یا ثابت میشود.
چین تا اواخر قرن ۲۰ انتشار بسیار پایینی داشت، اما از حدود سال ۲۰۰۰ بهب عد، منحنی انتشار چین با یک شیب بسیار تند بالا رفته و حالا اولین و بزرگترین منتشرکننده CO₂ در جهان است (در حد حدود ۱۲ گیگاتن). هند نیز از دهه ۹۰ بهبعد روند رو به رشد داشته، اما سرعت و سطح آن بسیار پایینتر از چین است. آفریقا همچنان کمانتشارترین منطقه است؛ منحنی آن تقریبا نزدیک کف نمودار است.
خط آسیا نشانگر وضعیت انتشار دیاکسید کربن در کشورهای آسیایی به جز چین و هند است. روند آنها هم افزایشی است، اما در حد بسیار پایینتر از منحنی چین.
این نمودار این بحث را مطرح میکند که اگر قرار باشد جهان انتشار دیاکسید کربن را کم کند، بدون تغییر رفتار چین عملاً امکانپذیر نیست.
این دقیقاً همان گزارهای است که مقاله میخواهد بگوید؛ چین خودش هم بزرگترین عامل گرمایش است و هم بزرگترین قدرتی که «در صورت تغییر مسیر»، میتواند بیشترین اثر را روی آینده اقلیم بگذارد.
تا کمی بیش از ۱۰ سال پیش، موضع چین درباره تغییرات اقلیمی این بود که کاهش انتشار گازهای گلخانهای هزینههای هنگفتی بر اقتصاد آن تحمیل میکند و چنین اقداماتی مسئولیت کشورهای توسعه یافته است که در ابتدا جو را با دیاکسیدکربن پر کردهاند. تا اواسط دهه ۲۰۱۰، بخش دوم این موضع به حدی غیرقابل قبول شده بود که تقریباً مضحک مینمود. چین در سال ۲۰۰۶ آمریکا را پشت سر گذاشت و به بزرگترین تولیدکننده دیاکسیدکربن جهان تبدیل شد؛ تا سال ۲۰۱۲ مسئول بیش از یک چهارم از ۳۶ میلیارد تن انتشار جهانی بود.
در پاییز ۲۰۱۴، شی جینپینگ با باراک اوباما دیدار کرد تا توافق کنند چگونه کنفرانس آب و هوای سال بعد موفق شود. در چارچوب توافق حاصلشده در آن کنفرانس پاریس، چین متعهد شد که تا «حدود سال ۲۰۳۰» انتشار گازهای خود را متوقف یا تثبیت کند و انرژیهای تجدیدپذیر حدود ۲۰ درصد از مصرف انرژی اولیه کشور را تشکیل دهند.
رویکرد سختکوشانه چین در تولید پنلهای خورشیدی و توربینهای بادی باعث شد که این کشور هدف ۲۰ درصد انرژی سبز را همین سال محقق کند. اوج انتشار کل دیاکسیدکربن که در پاریس وعده داده شده بود، به نظر میرسد حدود پنج سال زودتر از موعد رخ داده باشد. بسیاری از تحلیلگران میگویند این اوج همین امسال اتفاق خواهد افتاد و برخی معتقدند که احتمالاً از همین حالا گذشته است. تعداد کمی نیز فکر میکنند این اوج بیش از یک یا ۲ سال دیگر رخ دهد.
علاوه بر وعده کاهش قابل اندازهگیری انتشار گازها تا سال ۲۰۳۵ (اگر نسبت به یک مقدار اوج هنوز نامشخص اندازهگیری شود)، سخنرانی شی در سازمان ملل وعده داد که تا آن زمان ظرفیت بادی و خورشیدی چین به سه هزار و ۶۰۰ گیگاوات خواهد رسید، در حالی که امروز این رقم هزار و ۷۰۰ گیگاوات است. ظرفیت نصبشده بادی و خورشیدی اتحادیه اروپا تا پایان ۲۰۲۴ معادل ۵۷۰ گیگاوات و آمریکا ۳۳۰ گیگاوات بود. حتی با وجود اینکه سرعت استقرار این فناوریها در سالهای آینده احتمالاً کاهش خواهد یافت، غیرمنطقی نیست که تصور کنیم این هدف نیز زودتر محقق شود.
انتهای پیام/
نظر شما