به گزراش خبرنگار گروه ورزش ایسکانیوز، ورزش قرار بود ساده باشد؛ کمهزینه، در دسترس و مستقل از جایگاه اقتصادی. هر کسی، فارغ از میزان درآمد، باید میتوانست با کمی تحرک از بدنش مراقبت کند. اما امروز، ورزش از یک حق عمومی به امتیازی طبقاتی تبدیل شده است؛ امتیازی که هرچه فشار اقتصادی بیشتر میشود، دسترسی به آن محدودتر و پرهزینهتر میگردد. این تغییر نه فقط شکل باشگاهها، بلکه نحوه نگاه مردم به ورزش را نیز دگرگون کرده است. ورزش دیگر تنها وسیلهای برای سلامت جسمی نیست؛ بلکه به نمادی از جایگاه اجتماعی و توان مالی تبدیل شده است.
تصویر ورزش شهری تغییر کرده است. زمین خاکی و پارکهای محلی جای خود را به باشگاههای خصوصی، شهریههای چندمیلیونی، مربیان اختصاصی و تجهیزات گرانقیمت دادهاند. انگیزه تنها کافی نیست؛ توان پرداخت شرط اصلی حضور در ورزش شده است. وقتی هزینه یک دوره تمرین ساده با بخش قابل توجهی از درآمد ماهانه برابری میکند، ورزش ناخواسته از برنامه زندگی حذف میشود؛ نه از سر بیمیلی، بلکه از سر محدودیت مالی. این شرایط باعث شده بخشی از جامعه، بهخصوص جوانان و زنان، کمتر فرصت فعالیت بدنی داشته باشند و سبک زندگی کمتحرک رواج پیدا کند.
مشکل فقط گرانی نیست؛ منطق ورزش نیز تغییر کرده است. ورزش دیگر صرفاً فعالیتی برای سلامت جسم نیست، بلکه به تجربهای مصرفی تبدیل شده است. برند، مربی، برنامه غذایی، مکمل و نمایش در شبکههای اجتماعی، بخش جداییناپذیر این تجربه هستند. این منطق ضمنی پیام میدهد که ورزش ارزان استاندارد نیست و تمرین بدون هزینه ناقص یا خطرناک است. نتیجه فشار اجتماعی است که سادگی ذاتی ورزش را از بین برده است و ورزش را به فعالیتی انحصاری برای کسانی تبدیل کرده که توان مالی بیشتری دارند.
در چنین فضایی، زنجیره هزینهها طولانیتر میشود. ورزشکار آماتور برای ورزش درست، وارد مسیر بیپایانی میشود: کفش تخصصی، لباس استاندارد، مربی خصوصی، برنامه تمرینی و مکملهای غذایی. ورزش به جای کاهش هزینههای درمان، خود به بار مالی تبدیل شده است و برای خانوادهها فشار اقتصادی مضاعفی ایجاد میکند. این وضعیت نه تنها سلامت جسمی افراد را تهدید میکند، بلکه سلامت روان و انگیزههای اجتماعی آنها را نیز تحت تأثیر قرار میدهد، زیرا دسترسی محدود باعث ایجاد حس محرومیت و نابرابری میشود.
پیامدهای اجتماعی و سلامت عمومی ورزش لاکچری
همزمان، ورزش همگانی تضعیف شده است. فضاهای عمومی توسعه کافی نیافتهاند، زمینهای محلی فرسوده شده و امکانات رایگان یا ارزان پاسخگوی نیاز جامعه نیستند. زنگ ورزش مدارس، که میتوانست پایه تحرک نسل آینده باشد، در بسیاری از موارد به حاشیه رانده شده است. نتیجه، جامعهای کمتحرکتر است که اگر نتواند هزینه کند، عملاً از ورزش محروم میشود. این وضعیت باعث شده میزان فعالیت بدنی در جمعیت کاهش یابد و سبک زندگی بیتحرک به یک معضل ملی تبدیل شود.
سال گذشته رئیس فدراسیون ورزشهای همگانی در گفتوگویی اعلام کرد که میانگین فعالیت بدنی مردم ایران تنها حدود ۱۳ دقیقه در روز است. رقمی بسیار پایین نسبت به حداقل توصیههای جهانی که حدود ۳۰ دقیقه فعالیت بدنی روزانه برای حفظ سلامت جسمی پیشنهاد میشود. این بدان معناست که بخش قابل توجهی از جمعیت حتی به حداقل استانداردهای جهانی نزدیک هم نشدهاند و بسیاری در خطر ابتلا به بیماریهای غیرواگیر مانند دیابت، فشار خون بالا و چاقی قرار دارند.
این وضعیت پیامدهای جدی فراتر از باشگاهها دارد. ورزش به کالایی پولی و دسترسناپذیر برای بخش بزرگی از جامعه تبدیل شده است و پیامدهای سلامت عمومی، آموزشی و اجتماعی را افزایش داده است. بیماریهای غیرواگیر، کاهش کیفیت زندگی و فشار مضاعف بر نظام درمانی تنها بخشی از این اثرات هستند. همچنین، نابرابری در دسترسی به ورزش به شکاف اجتماعی بدل شده و نسلهای آینده را در معرض مشکلات سلامت و کمتحرکی قرار میدهد. وقتی ورزش به شاخصی از توان مالی تبدیل میشود، این نابرابری به یک عامل محدودکننده فرصتها و افزایش فاصلههای اجتماعی میان اقشار مختلف جامعه تبدیل میشود.
بازگرداندن ورزش به زندگی روزمره مردم، نه یک انتخاب بلکه ضرورت اجتماعی است. سیاستگذاران و مدیریت شهری باید توسعه فضاهای عمومی، برنامههای تحرک در مدارس و حمایتهای دولتی را در اولویت قرار دهند تا ورزش بار دیگر به یک حق همگانی تبدیل شود، نه امتیازی که تنها اقشار برخوردار از آن بهره ببرند. بدون این اقدامات، ورزش، سلامت و عدالت اجتماعی هر سه همزمان قربانی تجمل و محدودیت اقتصادی خواهند شد. تنها با فراهم کردن دسترسی عمومی، طراحی برنامههای مبتنی بر جامعه و تشویق مشارکت همگانی میتوان از گسترش کمتحرکی و پیامدهای اجتماعی آن جلوگیری کرد و سلامت ملی را ارتقا داد.
در نهایت، این مسئله بیش از آنکه یک چالش ورزشی باشد، یک آزمون اجتماعی و سیاستگذاری است. اگر جامعه و مسئولان فرصت بازسازی دسترسی همگانی به ورزش را از دست بدهند، پیامدهای آن در نسلهای آینده مشهود خواهد بود. بازگرداندن ورزش به دسترس همه، نه تنها سلامت جسمی را تضمین میکند، بلکه عدالت اجتماعی، نشاط عمومی و کیفیت زندگی را نیز تقویت میکند و میتواند ایران را به نمونهای از جامعهای فعال و سالم تبدیل کند.
خبرنگار: کوشا ساسانیان
انتهای پیام/
نظر شما