مادران کارگر؛ لقمه نانی که جان را نشانه می‌گیرد

در قلب گرمای طاقت‌فرسای مزارع، جایی که عرق و خون با خاک عجین شده است، مادرانی برای تأمین حداقل‌های زندگی، مسابقه‌ای مرگبار با زمان و طبیعت آغاز می‌کنند. این نبرد روزانه برای «لقمه‌ای نان»، نه تنها سلامت جسمی، بلکه جان این ستون‌های خانواده را به بزرگ‌ترین ریسک بدل کرده است.

به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از کهگیلویه و بویراحمد، کار فصلی در مزارع، به ویژه در فصل برداشت محصولاتی مانند گوجه‌فرنگی، یک معادله ساده اما خشن است. زمان بیشتر و درآمد کمتر، در برابر تحمل ریسک‌های بی‌شمار. مادران کارگر، نیروی محرکه اصلی این چرخ اقتصادی می باشند، اما کمترین سهم را از ارزش تولیدی خود می‌برند.

فصل برداشت محصول در مناطق کشاورزی، به ویژه در استان‌هایی مانند کهگیلویه و بویراحمد، صحنه‌ای تضادآمیز را به نمایش می‌گذارد. از سویی، چشم‌انداز سرسبز مزارع نویدبخش رونق اقتصادی است، و از سوی دیگر، ستون اصلی این چرخه تولید، یعنی زنان کارگر فصلی، در معرض شدیدترین آسیب‌های اجتماعی و جسمی قرار دارند. مادرانی که باید نقش محافظت و پرورش را در خانه ایفا کنند، در مزرعه به کارگرانی بدل می‌شوند که هر روز جان خود را بر سر سفره‌ای می‌گذارند که شاید حتی برای فرزندان خودشان هم به سختی تأمین شود.

کار کشاورزی، به ویژه چیدن محصولاتی مانند گوجه فرنگی، فرآیندی می باشد که مستلزم ساعت‌ ها خم شدن و نشستن بر روی زمین است. این وضعیت برای مادران کارگر فصلی، که اغلب مجبور به حمل بار سنگین یا کار در شرایط جوی شدید هستند، ابعاد فاجعه‌بارتری پیدا می‌کند. ساعات طولانی کار در وضعیت نامناسب منجر به کمردردهای مزمن، آرتروز زودرس و آسیب‌های دیسک ستون فقرات می‌شود. این آسیب‌ها توانایی آن‌ها در انجام امور روزمره و مراقبت از خانواده را در بلندمدت سلب می‌کند.

مهم‌ترین مسأله‌ای که زندگی این مادران را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد، عدم وجود قرارداد رسمی و بیمه تأمین اجتماعی است. آن‌ها نیروی کار ارزان و آماده‌ای می باشند که دقیقاً به دلیل نداشتن پشتوانه، مورد سوءاستفاده قرار می‌گیرند دستمزد روزانه این کارگران اغلب پایین‌تر از حداقل‌های قانونی تعیین شده است و معمولاً بر اساس «حجم کار انجام شده» تعیین می‌شود، نه زمان صرف شده. این امر آن‌ها را مجبور می‌کند تا برای کسب درآمد اندک، بیش از توان فیزیکی خود کار کنند.

در صورت وقوع حادثه از سقوط و شکستگی تا مسمومیت‌های شدید هیچ بیمه‌ای برای پوشش هزینه‌های درمانی و غرامت وجود ندارد. این هزینه‌ها مستقیماً بر دوش خانواده قرار می‌گیرد و اغلب آن‌ها را به زیر خط فقر پرتاب می‌کند. تأثیر این شرایط کاری بر نقش مادری و بنیان خانواده غیرقابل چشم‌پوشی است. ساعاتی که باید صرف مراقبت، آموزش و حضور عاطفی در کنار فرزندان شود، صرف تلاش برای بقا در شرایط طاقت‌ فرسا می‌شود.

مادران کارگر فصلی، چهره‌های پنهان اقتصاد کشاورزی می باشند. لقمه نانی که آن‌ها با ریسک جان فراهم می‌کنند، نیازمند نگاهی عمیق‌تر و راهکاری فوری از سوی نهادهای مسئول است. عدالت حکم می‌کند که امنیت شغلی، حداقل دستمزد عادلانه، و دسترسی به بیمه‌های درمانی، حقوق اولیه این ستون‌های مقاومت جامعه باشد، نه امتیاز اضافی که در بازار کار فصلی به آن‌ها ارزانی شود. تا زمانی که این مادران در برابر سختی‌های کار خود بیمه نشوند، تیتر «لقمه‌ای که جان را نشانه می‌گیرد» همچنان سرفصل داستانی تلخ از بی‌عدالتی در دل زمین‌های حاصل خیز خواهد بود.

خبرنگار: فائزه صداقت نژاد

انتهای خبر/

کد خبر: 1291778

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =