به گزارش خبرنگار استانی ایسکانیوز از نجفآباد، به نقل از ساینس؛ همه گیری کووید-۱۹ بدون شک اختلالات قابلتوجهی در همه جنبههای زندگی ایجاد کرده و سلامت روان را به ویژه در میان جوانان به شدت تحت تأثیر قرار داده است. با انتقال مؤسسات آموزشی به یادگیری از راه دور، تعاملات اجتماعی محدود شد و حس فراگیر عدم قطعیت، جوامع را دربرگرفت. پژوهش جدید «بوسمانس» و همکاران که در نشریه «دیسکاور منتال هلث» منتشر شده، این تأثیرات را با تمرکز ویژه بر روندهای بلندمدت مرتبط با افسردگی و اضطراب در نوجوانان بررسی میکند. یافته ها بینش های حیاتی درباره چگونگی پیچیده تر کردن بحران جاری، منظره سلامت روان برای جمعیت های جوان تر ارائه میدهند.
در روزهای نخست همه گیری، ناپایداریها در جنبههای مختلف زندگی آشکار شد. تغییرات ناگهانی در روالهای روزانه، از دست دادن محیطی ساختار یافته و ناتوانی در تعامل با همسالان، به احساس انزوا و افزایش استرس کمک کرد. برای بسیاری از جوانان، انتقال به تحصیل آنلاین نه تنها عملکرد تحصیلی آنها را کاهش داد، بلکه تاب آوری روانی شان را نیز تحلیل برد. این مطالعه به چگونگی انباشته شدن این عوامل و ایجاد یک اثر موجی بلندمدت بر سلامت روان جوانان که میتواند مدتها پس از فروکش کردن همه گیری نیز پایدار بماند، میپردازد.
پژوهشگران با بررسی جامع دادههای آماری و شواهد روایی، وسعت این روندها را تعیین کردند. این مطالعه با استفاده از نظرسنجیها و ارزیابیهای سلامت روان، مقایسههایی بین دادههای پیش از همهگیری و آمارهای جدید ترسیم میکند تا تصویری روشنتر از بحران سلامت روان در میان جوانان ارائه دهد. گزارشهای مربوط به اضطراب و افسردگی بهطور هشداردهندهای افزایش یافته و پرسشهای فوری درباره گامهای لازم برای کاهش این چالشها را مطرح کرده است.
یکی از آشکارسازیهای تکاندهنده مطالعه نشان میدهد که افزایش مسائل سلامت روان، صرفاً یک پیامد کوتاهمدت همهگیری نیست. در عوض، ماهیت مزمن این مشکلات روانشناختی، نشاندهنده یک تغییر الگو در نحوه مواجهه با سلامت روان جوانان است. بهطور حیاتی، این مسئله نشاندهنده نیاز فوری به راهبردهای مداخله فوری و چارچوبهای حمایت بلندمدتی است که بتوانند با منظره در حال تحولی که توسط تجربه کووید-۱۹ شکل گرفته است، سازگار شوند.
اگرچه بسیاری ممکن است گمان کنند که عوامل استرس زا ناشی از همهگیری موقتی هستند، این پژوهش خلاف آن را نشان میدهد. مطالعه تأکید میکند که بخش قابلتوجهی از جوانانی که در طول همهگیری از وخامت سلامت روان خود گزارش دادند، احتمالاً از آسیبپذیریهای ازپیش موجود رنج میبردند و بنابراین شکنندگی زمینهای در نظامهای سلامت روانی که قرار بود از این افراد حمایت کنند، را آشکار کردند. پیامدهای این یافته عظیم است؛ درک این موضوع که همهگیری مسائل موجود را تشدید کرده است، میتواند سیاستهای آینده سلامت روان را که جمعیتهای در معرض خطر را مؤثرتر هدف قرار میدهند، آگاه سازد و اطمینان حاصل کند که منابع به جایی که بیشترین نیاز را دارند، تخصیص مییابند.
پیامدهای بلندمدت احتمالی یک بحران سلامت روان جوانان، فراتر از پریشانی روانشناختی فوری گسترش مییابد. همانطور که جوانان با اضطراب و افسردگی دست وپنجه نرم میکنند، اثرات آن میتواند در دستآوردهای تحصیلی، تعاملات اجتماعی و کیفیت کلی زندگی آنها نفوذ کند. این تقاطع سلامت روان و حوزههای مختلف زندگی در مطالعات بیشماری گزارش شده است، با این حال همهگیری کووید-۱۹ لایههای پیچیدگی افزوده است که پیش ازاین مورد توجه قرار نگرفته بودند. پیامدها شدید هستند، چراکه نگرانیهای سلامت روان درمان نشده ممکن است به نرخهای افزایش یافته ترک تحصیل و کاهش آمادگی برای نیروی کار در نسلهای آینده منجر شود.
در پرتو این یافتهها، نویسندگان این پژوهش محوری، از یک رویکرد چندوجهی دفاع میکنند. مداخلات سلامت روان نباید تنها هدف درمان علائم پریشانی در میان جوانان را داشته باشند، بلکه باید عناصر جامع نگر را نیز که تاب آوری را تقویت میکنند، بگنجانند. ایجاد شبکههای حمایتی قوی، تشویق گفتمانهای باز حول بهزیستی روانی و اجرای برنامههای مبتنی بر جامعه، گامهای مهمی برای حرکت به پیش هستند. علاوه بر این، مشارکت دادن خانوادهها و مدارس در این گفتگوها میتواند یک ساختار حمایتی فراگیر ایجاد کند که به جوانان توانایی مدیریت مؤثر سلامت روان خود را بدهد.
همهگیری کووید-۱۹ همچنین نابرابریها در دسترسی به منابع سلامت روان را برجسته کرده است. انگِ مداوم مرتبط با درخواست کمک ممکن است بسیاری از جوانان را از دسترسی به مراقبتهای لازم بازدارد. بنابراین، این مطالعه خواستار یک تغییر اجتماعی در نحوه درک و پرداختن به سلامت روان است و بر اهمیت عادیسازی درخواست کمک بهعنوان بخشی ضروری از سلامت و بهزیستی کلی تأکید میکند.
با ایجاد محیطی که در آن بحث درباره سلامت روان تشویق میشود، جامعه میتواند به کاهش موانعی که اغلب جوانان را از درخواست حمایت لازم بازمیدارد، کمک کند.
همچنان که دنیا به سازگاری با واقعیت پسا همهگیری ادامه میدهد، برای ذینفعان، از جمله سیاستگذاران، مربیان و متخصصان سلامت روان، ضروری است که یافتههای پژوهشی مانند آنچه توسط «بوسمانس» و همکاران ارائه شده است را در اولویت قرار دهند. اجرای رویکردهای مبتنی بر شواهد برای حمایت از سلامت روان در میان جوانان، برای کاهش اثرات بلندمدت شناسایی شده در این مطالعه حیاتی خواهد بود. سرمایهگذاری در منابع سلامت روان نمیتواند فقط یک فکر ثانویه باشد، بلکه باید به یک عنصر بنیادین در برنامهریزی سلامت عمومی تبدیل شود.
این پژوهش بهمثابه یک زنگ بیدارباش برای جوامع در سراسر جهان عمل میکند. تقاطع حیاتی همهگیری کووید-۱۹ و سلامت روان جوانان، مستلزم اقدام فوری است. بیتوجهی به این نشانههای هشدار ممکن است به نسلهایی از جوانان بینجامد که تحت تأثیر پریشانی روانشناختی حل نشده قرار گیرند. با درک پیامدهای عمیقی که این پژوهش مطرح میکند، جوامع میتوانند برای ایجاد نظامهای قدرتمند مراقبت که چالشهای منحصربهفرد مواجهه جوانان امروز را شناسایی و به آنها پاسخ میدهند، تلاش کنند.
در نهایت، پژوهش به سرپرستی «بوسمانس» و همکاران، یک فراخوان فوری برای بازنگری در چارچوبهای سلامت روان کنونی ما مطرح میکند. در حمایت از جوانان، خدمات سلامت روان باید برای پاسخگویی به نیازهای در حال تغییر نسلی که توسط یک بحران جهانی شکل گرفته است، تکامل یابند. مسئولیت جمعی نهتنها بر عهده خانوادهها، بلکه بر عهده ساختارهای گستردهتر اجتماعی نیز هست تا اطمینان حاصل شود که جوانان مراقبت عاطفی و روانشناختی مورد نیاز خود را دریافت میکنند و راه را برای آیندهای سالمتر هموار میسازند.
همچنان که به پیش میرویم، تأمل در این پژوهش نه فعالیت صرفاً یک تمرین آکادمیک، بلکه گامی حیاتی در رسیدگی به چالشهای سلامت روانی که در پی همهگیری جهانی ظهور کردند، میشود. هر داستان از تلاش و تاب آوری که توسط آمار جوانان به اشتراک گذاشته میشود، باید تعهد تازهای برای اولویت بخشی به منابع سلامت روان، ایجاد فضاهایی برای گفتمان باز و ارائه مداخلات هدفمند تغذیه کند. یک مسیر جدید ضروری است، مسیری که توسط پژوهش آگاه شده و با نیازهای واقعی جوانانی که در دنیایی نامطمئن پس از کووید-۱۹ حرکت میکنند، همسو باشد.
مترجم: مبینا عظیمی نسب
انتهای پیام/
نظر شما