میثم مهدیار جامعه شناس و فعال عدالتخواه در گفتوگو با خبرنگار گروه فرهنگی ایسکانیوز درباره عدالت فرهنگی گفت: عدالت رسانهای مثالی از عدالت فرهنگی است که تولید، توزیع و مصرف جزء شاخصههای آن هستند. البته چنین امری ناظر به عدالت در بهرهوری و استفاده از ایدهها و امکانات آنها و نرم افزارهای فرهنگی اجتماعی است.
وی در ادامه تصریح کرد: استفاده و مصرف رسانهای اگر جزء عدالت فرهنگی باشند بخش عمدهای از بیعدالتی در این عرصه مربوط به زیرساختهای اقتصادی و فرهنگی میشود. زیرا با توجه به مولفهای چون دسترسی، هر کسی که از آن کمتر برخوردار باشد در سطح پایینتری از عدالت فرهنگی قرار میگیرد.
این فعال عدالتخواه با اشاره به گذشت چهار دهه از وقوع انقلاب اسلامی ایران گفت: فرهنگ پیوند وسیعی با استفاده برقرار کرده است زیرا در دهههای اخیر به سمت تولید انبوده در اقلام فرهنگی رفتهایم که مطابق آن مصرف نیز مطرح میشود اما در بخشی دیگر به دلیل وجود نابرابری در زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی دسترسی درستی به سه اصل تولید، توزیع و مصرف وجود ندارد که همین منجر به ایجاد بی عدالتی میشود.
مهدیار درباره اینکه بیعدالتی فرهنگی ریشه در چه مواردی دارد، گفت: یکی از عوامل عمده این امر مربوط به تمرکزگرایی اداری و فرهنگی میشود. تمرکز گرایی اداری یعنی تمام امور اداری کشور در مرکز کشور یعنی تهران و بعضی استانها جمع شده و هر کسی به آنها نزدیک باشد دسترسیهای بهتری دارد.
وی در ادامه تصریح کرد: فردی که به این مراکز نزدیک باشد برای جذب منابع توزیعی قدرت بیشتری دارد و هرکسی از این مراکز به خصوص تهران فاصله داشته باشد دسترسی برای او به کمترین حد ممکن میرسد.
این فعال عدالتخواه با تاکید بر وجود تمرکزگرایی فرهنگی اظهار کرد: این امر یعنی هر کسی که به زبان، پوشش و مذهب مرکز نشینان بیشتر نزدیک باشد دسترسی بهتری به منابع دارد و امکان بهرهوری از منابع را خواهد داشت.
مهدیار با اشاره به اینکه بخشی از بی عدالتی فرهنگی محصول برنامهریزی توسعه ناپایدار است، گفت: برنامهریزی توسعه طوری بوده است که باعث شده محیط زیست و منابع طبیعی دچار خسارت شود. این خسارت بیشتر به کسانی آسیب میزند که اشتغال آنها با منابع طبیعی گره خورده مثل کشاورزان و دامداران که معمولا در مناطق حاشیهای سکنی دارند و از مناطق صنعتی دور هستند.
وی در ادامه گفت: از این رو با وجود این برنامه توسعه بحران آب ایجاد میشود و آب پشت سدها میماند یا به مصرف کارخانههای صنعتی میرسد که چنین اتفاقی منجر به ایجاد خشکسالی و در نتیجه مهاجرت روستانشینان به حاشیه شهرها میشود. چنین اتفاقی خود خطرات و آسیبهای اجتماعی چون فقر، سرقت و اعتیاد را به همراه دارد.
فعال عدالتخواه درباره تحقق عدالت فرهنگی اظهار کرد: این امر وقتی محقق میشود که از ظرفیتهای فرهنگی تاریخی کشور آگاهی پیدا شود. اقوام ایرانی دانشهای ضمنی و فناوریهای سنتی فراوانی داشتند که نسل به نسل برای معیشت خود و در روابط اجتماعیشان استفاده می کردند و وقتی بحرانی هم ایجاد میشد با همین دانش بومی آن را حل میکردند.
مهدیار در ادامه توضیح داد: زمانی که برنامه توسعهای صورت گرفت دانش ضمنی کنار رفت و ظرفیت فرهنگی که میتوانست تبعات مواجهه ما را با تکنولوژی کاهش دهد از بین رفتند و بی پناه شدیم. بنابراین از گذشته خود کنده شدیم و نتوانستیم مواجهه خود را با این تکنولوژی جدید به دست آوریم.
وی در باره مفهوم عدالت فرهنگی گفت: چنین موضوعی را میتوان اینگونه فهمید؛ فرهنگ هر منطقه از کشور را بشناسانیم و بازتولید کنیم تا راه خود را پیدا کنیم. آن زمان میتوان گفت توسعه فرهنگی اتفاق افتاده است. از این رو در توسعه پایدار، ظرفیتهای بومی اهمیت دارند و بدون سهم تاریخی جوامع خیلی نمیتوان برنامه یکپارچه فرهنگی برای کل کشور توصیه کرد.
فعال عدالتخواه درباره راهکارهای موجود برای تحقق عدالت فرهنگی گفت: بخشی از این امر برمیگردد به اینکه تاریخ فرهنگی و اجتماعی کشورممان را بشناسیم که ادبیات نحیفی در این عرصه داریم، تاریخی که روایت می شود بیشتر سیاسی است. نیاز داریم به فهم تاریخی ارتباطات فرهنگی_ اجتماعی که مناطق مختلف ایران با خود و خارج از جغرافیای کشور دارند.
مهدیار در ادامه تاکید کرد: فهم این ماجرا و انباشتها و ظرفیتها برای مردم آن مناطق و تولید ایدهها و مواجهه با کنشها میتواند موثر باشد.
وی با تاکید بر اینکه برنامه توسعه منجر به ایجاد گسست تجربههای نسلهای قبلی در ارتباط با نسلهای امروزی شده است، گفت: رفع این مشکل نیاز به تمرکز زدایی دارد تا در تقسیم و توزیع منابع، عدالت بیشتری برقرار شود و مردم مناطق محروم خود، مشکلاتشان را حل کنند.
انتهای پیام/
نظر شما