ایران در راه سراشیبی خطرناک!

جمعیت ایران رو به پیری می‌رود و با کاهش فرزندآوری ایران به زودی به یکی از پیرترین کشورهای جهان تبدیل خواهد شد.

به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه ایسکانیوز؛ شاید در بحبوحه معضلات بسیار اقتصادی صحبت از مشکلات دیگر، جایی نداشته باشد اما بحران‌هایی که برای آینده کشور خطرناک است یکی دو تا نیست و نپرداختن به آنها به تشدید بحران‌های اجتماعی کمک می‌کند.

سیاستگذاری نامناسب و نبود آینده‌پژوهی ایران را به سراشیبی بحران‌های خطرناکی سوق می‌دهد و به همین دلیل هم باید هرچه سریع‌تر با در دستور کار قرار دادن سیاست‌های درست به فکر رفع این معضلات باشد. متاسفانه به مانند مسائل اقتصادی راهبرد مناسبی در سیاست‌های جمعیتی کشور نیز وجود ندارد و تحلیل‌ها و آمارهای خطرناک و  راهکارهای صاحبنظران و کارشناسان نیز شنیده و دیده نمی‌شود. 

موضوع جمعیت و ارتباط آن با سیاست‌ و امنیت مسئله‌ای به درازای تاریخ بشر دارد و به ویژه در دنیای مدرن و پس از انقلاب صنعتی یکی از مؤلفه‌های اساسی امنیت ملی هر کشور محسوب می‌شود.

رشد جمعیت یا کاهش آن به خودی خود مسئله‌ بزرگی نشان نمی‌دهد؛ اما پیامدهای آن که پیری یا جوانی جمعیت است می‌تواند عواقب خطرناک یا امتیازی مثبت برای هر کشور باشد. در کشورهای غربی بعد از انقلاب صنعتی و در دنیای اقتصادمحور، معیشت، محور اساسی زندگی‌شان شد و  خانواده و به تبع آن فرزندآوری در اولویت‌های بعدی قرار گرفت؛ کاهش نرخ رشد جمعیت از چند دهه گذشته آغاز و در حال حاضر نرخ رشد جمعیت بسیاری از کشورهای اروپایی صفر یا منفی شده و این کشورها با بحران پیری جمعیت دست‌وپنجه نرم می‌کنند.

خطرناک بودن پپیامدهای پیری جمعیت کشورها را به فکر اعلام و اجرای سیاست‌های جمعیتی و حتی مشوق‌های ویژه فرزندآوری افتادند. برنامه‌هایی که باید در ایران هم پیاده شود تا چند سال دیگر نگوییم «دیر شده و دیگر کاری از دستمان بر نمی‌آید.» 

از چند سال قبل کارشناسان نسبت به پیر شدن جمعیت کشورمان نیز در دهه‌های آینده هشدار داده و ادامه روند فعلی رشد جمعیت کشور را بسیار خطرناک دانستند اما آمارها حاکی از آن است که نرخ رشد جمعیت با شیب تندتری نسبت به پیش‌بینی‌ها سقوط کرده است. در پیش‌بینی‌های گذشته رشد جمعیت کشور در سال 1420 به صفر می‌رسید اما طبق پیش‌بینی‌های جدید صفر شدن نرخ رشد جمعیت کشور 5 سال زودتر و در سال 1415 اتفاق خواهد افتاد.

طبق آخرین آمار که در ماه‌های پایانی سال 98 اعلام شد نرخ رشد جمعیت با حدود 3 درصد سقوط نسبت به سال 65 به زیر صفر رسیده است و براساس پیش‌بینی‌ها ایران تا 30 سال آینده به یکی از پیرترین کشورها جهان تبدیل خواهد شد.

اقتصاد، اقتصاد، اقتصاد...

دلایل کاهش نرخ رشد جمعیت زیاد است و برخی از آنها عیان است و همه می‌دانند اما برخی دیگر ناشی از سیاست‌های نادرست فرهنگی و سیاسی است که مغفول مانده و کارشناسان می‌توانند درباره انها اظهار نظر کنند. در نگاه اول، بسیاری از خانواده‌های ایرانی دلیل اصلی کم شدن فرزندآوری را اقتصادی می‌دانند که حرف نادرستی نیست و کارشناسان هم بر این موضوع تأکید کرده‌اند. بنا بر اظهارات مهدی کرمانی جامعه‌شناس و عضو هیئت‌علمی دانشگاه فردوسی مشهد «ریشه کاهش نرخ رشد جمعیت را باید در وضعیت اقتصادی جست‌وجو کرد.»

کرمانی مثل خیلی از کارشناسان دیگر معتقد است که «به دلیل شرایط بازار کار و متوسط درآمد خانوارها و فرصت‌های اشتغال جوانان، مقدمات ضروری برای تشکیل خانواده و تصمیم‌گیری برای فرزندآوری فراهم نمی‌شود و این موضوع تأثیر جدی بر نرخ رشد جمعیت گذاشته است.»

رؤیای زندگی لاکچری اجازه نمی‌دهد جوان‌ها ازدواج کنند، آن‌ها از همدیگر و خانواده‌هایشان توقع‌های زیادی دارند که با محقق نشدن آن تصمیم می‌گیرند از ازدواج صرف‌نظر کنند

ازدواج بی ازدواج؛ فرزند بی‌فرزند!

اما آیا فقط مسائل اقتصادی نرخ رشد جمعیت را با افتی اینچنین شدید مواجه کرده است؟ بنابر این استدلال باید خانواده‌های مرفه و با درآمد بالا چند فرزندی باشند که اینچنین نیست و حتی به نظر می‌رسد بسیاری از خانواده‌های ثروتمند و توانمند فرزندان کمتری نسبت به خانواده‌های قشر متوسط و پایین دارند. «زهره الهیان» نماینده مجلس شورای اسلامی معتقد است «به دلیل مسائل فرهنگی و افزایش تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی، نرخ ازدواج در طبقه برخوردار جامعه کاهش و آمار تک‌فرزندی افزایش یافته است که این مسئله در خانواده‌های شمال شهر تهران که جزو دهک‌های بالای جامعه هستند به‌وضوح مشاهده می‌شود.»

بنابراین به گفته این کارشناس، با توجه به شواهد علت این مشکل را بیش از مسائل اقتصادی باید در تغییرات سبک زندگی و فرهنگ جست‌وجو کرد. یکی از این تغییرات بالا رفتن سن ازدواج است. کارشناسان معتقدند از آنجا که سن فرزندآوری محدود است ازدواج در سنین بالا باعث می‌شود بازه توان فرزندآوری کاهش یافته و خانواده‌ها حتی در صورت تمایل مجبور شوند به داشتن یک یا دو فرزند اکتفا کنند.

«امیرمحمود حریرچی» جامعه‌شناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی در گفت‌وگو با روزنامه صبح نو علت بالا رفتن سن ازدواج را رؤیای زندگی لاکچری دانسته و معتقد است «متوسط سن ازدواج در قشر متوسط و مرفه در خانم‌ها به ۲۸‌ سال و در آقایان به ۳۲‌ سال رسیده است زیرا در این قشر رؤیای زندگی لاکچری است که اجازه نمی‌دهد جوان‌ها ازدواج کنند، آن‌ها از همدیگر و خانواده‌هایشان توقع‌های زیادی دارند که با محقق نشدن آن تصمیم می‌گیرند از ازدواج صرف‌نظر کنند زیرا جوان‌ها می‌خواهند رؤیاهایشان را با فرزندانشان محقق کنند و برای آن‌ها یک زندگی اشرافی بسازند.»

یکی دیگر از مسائل بسیار مهم رفاه‌طلبی و نوع نگاه به فرزندآوری است. در گذشته فرزندآوری بسیار ساده بود اما در حال حاضر تغییرات سبک زندگی و زندگی مدرن باعث شده است که خانواده هزینه‌های بسیار زیادی برای فرزند تعریف می‌کنند. امیرمحمود حریرچی معتقد است «فرزندآوری در گذشته یک پروسه عجیب‌وغریب و پرخرج نبود؛ اول اینکه خانواده‌ها از فرزندانشان حمایت می‌کردند؛ مادربزرگ‌ها نقش بسیار مهمی در بزرگ‌ کردن بچه‌ها داشتند، کمتر بچه‌ای با واژه مهدکودک آشنایی داشت؛ دوم مسئله هزینه‌هاست. برای مثال در حال حاضر سزارین مد شده است که خودش هزینه زیادی روی دست خانواده می‌گذارد، به‌علاوه وقتی بچه به دنیا می‌آید از یک‌سالگی اتاق مجزا با امکاناتی بیشتر از نیاز یک کودک در اختیار او می‌گذارند؛ مدرسه‌های غیردولتی هم مد دیگری است که بین پدر و مادرها مرسوم شده و مجموع این هزینه‌ها و سخت‌گیری‌ها، فرزندآوری را به موضوعی بسیار سخت تبدیل کرده است.»

تمسخر خانواده‌های پرجمعیت!

این‌ها بخشی از دلایل کاهش فرزندآوری است. اگر بخواهیم در سطح کلان و به‌صورت کلی‌تر به مسئله نگاه کنیم عامل کاهش نرخ رشد جمعیت تغییرات توسعه‌ای است. به اعتقاد غلامرضا حسنی «وقتی برنامه توسعه به سمتی می‌رود که سیاست‌های توسعه بدون توجه به اصل خانواده اعمال می‌شود میزان فرزندآوری کاهش می‌یابد.»

تغییر نظام ارزشی سبب شده است که نه‌تنها زیاد بودن فرزندان ارزش به‌حساب نمی‌آید بلکه اگر فردی تعداد فرزند بالایی داشته باشد گاهی مورد تمسخر جامعه قرار می‌گیرد.

حسنی معتقد است «توسعه در سطح جهان به‌ویژه با رویکردی که در اروپا اتفاق افتاده است توسعه فردگرایانه است؛ یکی از آثار فرد محوری و توجه نکردن به خانواده در توسعه، کوچک شدن نهاد خانواده و به تأخیر افتادن سن ازدواج است. بنابراین توسعه‌یافتگی با الگوهای توسعه‌ای غرب، سطح باروری را پایین می‌آورد.»

از طرف دیگر این تغییرات توسعه‌ای موجب تغییرات سبک زندگی می‌شود. بنا بر اظهارات این استاد جمعیت‌شناسی دانشگاه فردوسی مشهد «برخلاف جامعه سنتی که در آن فرزندآوری و تعداد فرزندان ارزش محسوب می‌شد، در حال حاضر فرد ارزش خود را با موقعیت اجتماعی و تحصیلات تعریف می‌کند. تغییر نظام ارزشی سبب شده است که نه‌تنها زیاد بودن فرزندان ارزش به‌حساب نمی‌آید بلکه اگر فردی تعداد فرزند بالایی داشته باشد گاهی مورد تمسخر جامعه قرار می‌گیرد.»

حسنی می‌گوید «این تغییرات توسعه‌ای سبب شده است که نرخ باروری از دهه ۶۰ به بعد با کاهش جدی مواجه شود. این مسئله جدای از نرخ رشد جمعیت بوده و در تمام استان‌های کشور رخ‌داده است. برای مثال در استان سیستان و بلوچستان نرخ فرزندآوری از ۸ فرزند به ۳/۵ فرزند رسیده است.»

سؤالی که در اینجا به وجود می‌آید این است که چرا در روستاها که توسعه پیدا نکرده‌اند نیز فرزندآوری کاهش یافته است. عامل بروز این اتفاق اشاعه فرهنگ است. به اعتقاد حسنی «در کنار توسعه، اشاعه فرهنگ موجب تغییر نگرش نسبت به فرزندآوری شده است و دیده می‌شود که در حاشیه شهر و افراد با سطح تحصیلات متوسط رو به پایین نیز میزان فرزندآوری کاهش یافته است.»

چرا کاهش فرزند؛ چرا افزایش؟

هرچند شرایط خاص کشور از جمله جنگ در سال‌های ۵۷ تا ۶۵ و سیاست‌های پیش‌گرفته شده در آن سال‌ها باعث رشد جمعیت کشور از ۲/۷ درصد به ۳/۹ شد اما پس‌ازآن دولت تصمیم به اجرای سیاست‌های کنترل جمعیت گرفت. شعار «فرزند کمتر، زندگی بهتر» تبدیل به تبلیعات تلوزیونی شد و بر در و دیوار شهرها خانواده‌ها با جملات قصار به کاهش جمعیت تشویق می‌شدند؛ امکانات برای فرزند چهارم به بعد حذف شد؛ کوپن به این فرزندان تعلق نمی‌گرفت و بیمه آن‌ها آزاد حساب می‌شد.

این اقدامات موجب سقوط شدید نرخ رشد جمعیت شد به‌طوری‌که طبق آمار ایران یکی از سریع‌ترین کاهش‌های نرخ رشد جمعیت در دنیا را تجربه کرده است. برای مثال در اروپا حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال طول کشید تا سطح باروری از بالای چهار درصد به زیر ۲ درصد سقوط کند اما در ایران طی ۳۰ سال از نرخ باروری ۶/۷ در سال ۱۳۶۵ به باروری ۱/۸ در حال حاضر رسیده‌ایم.

رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ۹۳ سیاست‌های کلی جمعیت را در ۱۴ بند ابلاغ کردند. در این ابلاغیه بر مواردی چون «رفع موانع ازدواج، تسهیل و ترویج تشکیل خانواده و افزایش فرزند، کاهش سن ازدواج و حمایت از زوج‌های جوان و توانمندسازی آنان در تأمین هزینه‌های زندگی و تربیت نسل صالح و کارآمد» و «اختصاص تسهیلات مناسب برای مادران به‌ویژه در دوره بارداری و شیردهی و پوشش بیمه‌ای هزینه‌های زایمان و درمان ناباروری مردان و زنان و تقویت نهادها و مؤسسات حمایتی ذی‌ربط» تأکید شده است.

برای افزایش نرخ رشد جمعیت باید چکار کرد؟

راهکارهایی برای افزایش نرخ رشد جمعیت از سوی کارشناسان مطرح شده و بهتر است هرچه سریع‌تر تا کار به پشیمانی و «چه‌کنم چه کنم‌ها» نرسیده حرف کارشناسان شنیده شده و سیاست‌های مناسب اتخاذ شود. اولین گام در این راه فراهم کردن شرایط تشکیل و حفظ بنیان خانواده است. به اعتقاد غلامرضا حسنی «باید سیاست‌هایی که ضد تشکیل و تحکیم خانواده است از سیاست‌ها و قوانین کشور حذف شود. همچنین ایجاد اشتغال یکی از موارد مهم در فراهم کردن امکان تشکیل خانواده است. وظیفه دولت‌ها تبلیغ فرزندآوری نیست بلکه فراهم کردن شرایط آن از جمله اشتغال است.»

بسیاری از متخصصان معتقدند باید زمینه‌های لازم و امور تشویقی ایجاد کرد. در برخی از کشورها دولت هزینه‌های هر کودک را تا هفت‌سالگی برعهده‌گرفته است. در کنار آن فراهم کردن شرایط تربیت صحیح در مدارس و مهدکودک‌ها به‌ویژه برای فرزندانی که مادر شاغل دارند بسیار حائز اهمیت است.

همچنین بنا بر اظهارات حسنی «یکی از کارهایی که دولت می‌تواند در کنار اعطای وام ازدواج انجام دهد ساخت واحدهای مسکونی در شهرها و واگذاری آن را به‌صورت کوتاه‌مدت به زوج‌هایی است که توان مالی برای تهیه مسکن ندارند.»

همچنین به اعتقاد کارشناسان حوزه جمعیت در کنار ایجاد مشوق، یکی از کارهای دیگری که باید انجام شود شکل‌دهی نگرش صحیح نسبت به خانواده و فرزندآوری در افراد از کودکی و در مدارس است.  اگر فرد نگرش مثبت نسبت به ازدواج نداشته باشد به دنبال لذت‌های روزانه خارج از ازدواج می‌رود.

باوجود ارائه شدن راه‌حل‌های مختلف از سوی کارشناسان به نظر می‌رسد دولت تاکنون اقدامی در این راستا نکرده است. حتی برای اجرای قوانینی که وجود دارد مانند مرخصی زایمان نیز اهتمام ویژه نشده و بسیاری از زنان به دلیل نگرانی از اخراج شدن از فرزندآوری امتناع می‌ورزند. به اعتقاد «خلیل علی محمدزاده» پزشک و استاد دانشگاه «مجلس نهم و دهم، هماهنگ با دولت یازدهم و دوازدهم برای اجرای سیاست‌های کلی جمعیت، کار اساسی نکردند. دولت دغدغه لازم و بودجه نداشت، مجلس‌ها هم گرفتار ویرایش‌های مکرر طرح و لابی‌ها بودند و نتیجه آن عملی نشدن سیاست‌های کلی جمعیت شده است

ادامه این روند باعث می‌شود تا ۳۰ سال دیگر به یکی از پیرترین کشورهای جهان تبدیل شویم. این مسئله علاوه بر مشکلات اقتصادی و اجتماعی کشور را از نظر هویتی و امنیتی نیز دچار مشکل خواهد کرد بنابراین تمام ارگان‌های کشور باید برای اجرای سیاست‌‎های کلی جمعیت بسیج شده و با بهره‌گیری از دانش متخصصان و عملکرد کشورهای دیگر در این حوزه برای افزایش جمعیت کشور تلاش کنند.

انتهای پیام/

کد خبر: 1073687

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
  • نظرات حاوی توهین و هرگونه نسبت ناروا به اشخاص حقیقی و حقوقی منتشر نمی‌شود.
  • نظراتی که غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نمی‌شود.
  • 0 + 0 =