ایسکانیوز - گروه فرهنگی - حسام آبنوس: چرا باید «شرح بینهایت» را بخوانیم؟ این سوالی است که درباره همه کتابهایی که باید یا نباید خوانده شوند میتوان پرسید و برایش جوابی هم در نظر گرفت! ولی برخی کتابها نیازی به این سوال ندارند و با یک اظهارنظر ساده میتوان گفت خوب است و توصیه کرد یا میتوان گفت دلچسب نبود و توصیه نکرد. اما کتاب «شرح بینهایت» خاطرات مشترک آزرم و فرهاد فخرالدینی که نشر قطره آن را منتشر کرده و سال 93 در بخش مستندنگاری جایزه ادبی جلال آلاحمد در بین نامزدهای نهایی قرار داشت روایتی است از زندگی با موسیقی.
قبل از هرچیز باید گفت در مهجوریت موسیقی در کشورمان همین اندازه کافی است که بگوییم برای یافتن یک عکس با کیفیت از جلد کتاب، پس از به نتیجه نرسیدن در گوگل به صورت اتفاقی وارد پایگاه اطلاعرسانی ناشر شدم و چیزی که مایه تعجبم بود نیافتن اثری از کتاب در این پایگاه بود و حالا امروز که نزدیک به هفت سال از انتشار آن میگذرد در کتابفروشیها نیز بعید است به درستی پیدا شود. در واقع باید گفت این کتاب و شرایطی که دارد نشان از موقعیت موسیقی در جامعه و حتی اهل فرهنگ دارد، تصور کنید به جای خاطرات یک موسیقیدان برجسته همچون فخرالدینی، روزنوشتهای یکی از همین خوانندههای بازاری نسل جوان منتشر شده بود بیشک چاپهای متعدد و بیشمار آن در ویترین کتابفروشیها مینشست ولی حالا که روایت قریب به هفتاد سال از زندگی یک موسیقیدان در کتابی کنار هم قرار گرفته نهتنها برای تجدید چاپ آن اقدامی صورت نمیگیرد بلکه ناشر هم رد و نشانی از آن در پایگاه اطلاعرسانیاش از این کتاب قرار نمیدهد انگار که برایش بود و نبود چنین کتابی در ویترین آثارش اهمیتی ندارد.
اما «شرح بینهایت»؛ پایه کتاب بر اساس خاطرات آزرم لاری شرقی، همسر فرهاد فخرالدینی است. در واقع اگر روزنوشتهای آزرم (آذر) نبود بعید بود فرهاد فخرالدینی انگیزهای برای مکتوب کردن خاطراتش پیدا میکرد. به همین خاطر بودن این کتاب مرهون بودن آزرم است. زنی عاشق پیشه با خصوصیاتی که او را در سراسر کتاب متمایز میکند. کتاب از زبان فرهاد فخرالدینی آغاز میشود و از کودکی و نوجوانی و روزهای آشناییاش با موسیقی سخن میگوید. آشنایی و پشتکاری که هرکسی را به صرافت میاندازد که به سمت موسیقی کشیده شود ولی این روال بازگویی خاطرات از زبان فرهاد فخرالدینی با ورود آزرم دچار افت میشود و روزمرهها پررنگتر میشود و امور دیگر کمرنگ میشود. در واقع فخرالدینی با حضور آزرم احساس کرده نیازی به بازگو کردن دیدههای خودش نیست مگر چیزی که از قلم آزرم جا افتاده یا نیاز به توضیح داشته و یا اینکه آزرم در موقعیت حضور نداشته است. در واقع از جایی به بعد کتاب تبدیل به یک گزارش زندگی دو نفره و اتفاقات زندگی روزمره میشود و ما شمایل دور و محوی از فخرالدینی را از لابهلای خاطرات آزرم میبینیم.
در واقع در پاسخ به پرسش اولیه که چرا باید «شرح بینهایت» بخوانیم؟ باید گفت که اگر میخواهید رد و نشانی از زندگی با عشق در هر شرایطی ببینید این کتاب را بخوانید ولی اگر تصور کردهاید که یک تاریخ مکتوب میخوانید باید همینجا آب پاکی روی دستان شما بریزم و بگویم اثری با چنین ویژگیهایی مواجه نخواهید بود.
در واقع شما از سالهای میانی دهه 20 با کتاب همراهی هستید ولی هرقدر جلو میآیید اثری از تاریخ و وقایع مهم معاصر نیست. در واقع خواسته یا ناخواسته اتفاقات سیاسی و اجتماعی تاریخ معاصر در خاطرات و اثری که بر فرهاد و اطرافیانش گذاشته، دیده نمیشود. پررنگترین رویدادی که در این کتاب شاهد آن هستیم جنگ تحمیلی است که آن هم از زاویه ترسی که موشکباران شهرها به جان افراد انداخته پررنگ و پربسامد است. در غیر اینصورت ما اثری از اتفاقاتی مانند کودتای 32، اتفاقات سال 42 و مبارزات پیش از انقلاب و پیروزی انقلاب و ... نمیبینیم. برای مثال درگذشت امام خمینی(ره) در یک خط به نقل از آزرم خلاصه میشود. در خوانش این خاطرات این حس به خواننده دست میدهد که راویان کتاب در میان این مردم نزیستهاند و نسبتی با آنها ندارند و باید گفت این کتاب یک روایت شخصی گسسته از بطن و متن جامعه است و مخاطب اگر میخواهد زندگی یک هنرمند را ببیند این کتاب را باید حتما بخواند. ولی اگر دنبال دیدن ردپای اتفاقات و تحولات سیاسی و اجتماعی و تاثیر آن بر هنر یک هنرمند است این اثری نیست که بتوان توصیه کرد.
خاطرات مشترک آزرم و فرهاد فخرالدینی مملو از جزئیاتی است که شاید گاهی حوصله خواننده را سر ببرد و گاهی او را سر ذوق بیاورد ولی بیشک هرکه این کتاب را بخواند حس میکند با آزرم و فرهاد زندگی کرده و وقتی سه وصیت آزرم پیش از مرگش خطاب به فرهاد را میخواند حتما بغض خواهد کرد. کتابی که عکسها در متن آن سبب افزایش گیرایی برخی خاطرات آن شده و از این حیث در موقعیت خوبی از آنها استفاده شده است.
انتهای پیام/
نظر شما